به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست جمعخوانی کتاب «تراژدی جهان اسلام» نوشته محسنحسام مظاهری در انتشارات آرما روز گذشته، هفتم شهریورماه با حضور نویسنده اثر در کتابفروشی اردیبهشت جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.
مظاهری، نویسنده و پژوهشگر اجتماعی در این نشست اظهار کرد: یک دلیل کلی و یک دلیل اختصاصی برای اهمیت سفرنامهها در فهم حیات اجتماعی وجود دارد. دلیل کلی از این قرار است که اساساً نگاه و روایت بیرونی در فهم پدیده بسیار اهمیت دارد و جزئیاتی در این نوع روایت دیده میشود که در روایت درونی آنها را نمیبینیم. ناظر بیرونی که به محیط تعلق ندارد، توصیفهای جزئینگرانه و وجوهی از هر پدیده، بهویژه پدیدههای اجتماعی بیان میکند که افراد متعلق به آن جامعه چنین ظرایف و جزئیاتی را نمیبینند و به چشم آنها نمیآید.
وی افزود: وقتی عضوی از یک محیط هستیم، پردهها یا حجابهایی در مقابل توصیف و درک ما از محیط قرار میگیرد، از جمله حجاب عادتی که در تجارب زندگی داریم، یا حجاب باور، بهطوری که در بسیاری از موارد تجارب و عقاید با یکدیگر پیوند دارند و حجاب سوم تکرار نام دارد؛ زیرا همه این موارد جزوی از زندگی روزمره ما شده است؛ برای مثال گزارشهای روزانه ایرانیان از مراسم عزاداری منبع مهمی برای مطالعات پژوهشی و اجتماعی هستند. یکی از مهمترین این منابع، یادداشتهای ناصرالدینشاه از زندگی اجتماعی اوست. این یادداشتها در دست چاپ قرار دارد و مطالعه آن را پیشنهاد میکنم؛ چون ناصرالدینشاه قلم ادبی و خواندنی دارد و نوشتههایش سرشار از نکات تاریخی و اجتماعی مفید برای پژوهشگران اجتماعی و جامعهشناسان است.
به گفته این نویسنده و پژوهشگر اجتماعی، از جمله دیگر یادداشتهای روزمره زندگی میتوان به روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات عینالسلطنه، آثار عبدالله مستوفی و... اشاره کرد؛ برای مثال توصیف این شخصیتها از تعزیهخوانی در حد یک جمله است و تعریفی از اینکه تعزیه چیست و با چه کیفیتی انجام میشود، بیان نکردهاند؛ زیرا چنین مسائلی برای نویسنده و مخاطب او بدیهی به شمار میآمده و نیازی به توضیح نداشته است؛ ولی اگر سفرنامه شخصی مثل ساموئل گرین بنجامین، سفیر آمریکا در ایران را درباره تماشای همان تعزیههایی بخوانیم که ناصرالدینشاه میدیده، میبینیم که در حد دو یا سه صفحه فقط درباره تکیه دولت توضیح داده است؛ زیرا با همه این مسائل بهعنوان امری بیرونی مواجه میشود و جزئیترین امور مثل تعزیه و رفتار مردم را توضیح میدهد؛ بنابراین عبارتی کوتاه در خاطرات روزانه یک شخص درونی در سفرنامه افراد بیرونی به چند صفحه تبدیل میشود که برای جامعهشناسان و پژوهشگران اجتماعی اهمیت بیشتری هم دارد.
وی با بیان اینکه این امر فقط در سفرنامه اروپاییها به ایران مشاهده نمیشود، بلکه سفرنامههای ایرانیان به اروپا نیز برای پژوهشگران اجتماعی آن کشورها اهمیت فراوانی دارد، گفت: ایرانیان نیز در سفرهای خود به کشورهای خارجی با امری جدید و بدیع آشنا میشدند که در توصیف آن نهایت جزئینگری را به کار بردهاند؛ برای مثال توصیفات ناصرالدینشاه درباره مجلس باله یا آمفیتئاتر در فرنگ بسیار جزئینگرانه و کامل است. نوشتههای عزالدوله یا میرزا صالح شیرازی یا دیگر سفرنامههای ایرانیان به کشورهای فرنگی نیز توصیفات بسیار جزئینگرانه دارد؛ بنابراین جایگاه بیرونی امری را که برای ما با تکرار، تعلق و عادت پیوسته است، به امری بدیهی تبدیل میکند؛ در نتیجه سفرنامهها و دیدن خود در آینه دیگران برای فهم اجتماعی اهمیت بسیاری دارد.
مظاهری در توضیح دلیل اختصاصی اهمیت سفرنامههای ایرانی در فهم حیات اجتماعی ایران تصریح کرد: تا پیش از دوران معاصر یعنی در همان عصر مشروطه، در سنت تاریخنگاری ایران چیزی درباره زندگی اجتماعی نداریم؛ زیرا این مدل نوشتار مدرن است. تاریخ اجتماعی شاخهای از دانش به شمار میرود که تمرکز خود را بر روابط مردم با مردم گذاشته است و انواع وجوه زندگی اجتماعی از جمله پوشش، غذا، نظام آموزش و پرورش، نظام اقتصاد و معیشت و نظام حقوقی در کشور را بررسی میکند. همه این مجموعه اطلاعات، شناخت ما را از یک جامعه تشکیل میدهد.
وی درباره تاریخنگاری توضیح داد: در سنت تاریخنگاری کلاسیک ایرانی و اسلامی، محوریت با تاریخ رسمی است؛ بهطوری که بر اولیا، ائمه(ع)، بزرگان دین، شاهان، حکمرانان، رجال سیاسی برجسته یا نخبگان فرهنگی، هنری و علمی تمرکز دارد. در تاریخ رسمی کمترین چیزی که به آن پرداخته شده است، مردم هستند؛ زیرا موضوعیتی ندارند. این سبک از تاریخ به مسائل بزرگ سیاسی، جنگی و حکومتی میپردازد و بهطور کلی، تاریخ حوادث بزرگ است. حتی تاریخنگارانی با نگاه اجتماعی، وقتی وارد این عرصه میشوند، به امر اجتماعی توجهی ندارند؛ برای مثال دیدگاه ابوعلی مسکویه در کتاب «تجاربالامم» عبرتآموزی از تاریخ است و فهم اجتماعی به معنای امروز را در کتاب خود ندارد، بلکه فقط تکگزارههایی ذیل بیان زندگی بزرگان را میتوان در این کتاب مشاهده کرد.
این نویسنده و پژوهشگر اجتماعی با بیان اینکه دریافت گزارشهای اجتماعی در آن دوره فقط در گزارشهای محلی یا لابهلای گزارشهای رسمی ممکن است، گفت: برای مثال از چگونگی زندگی عمومی مردم در قرن چهارم اطلاعی نداریم؛ زیرا در این دوره تاریخنگاری اجتماعی انجام نشده است. در دوره معاصر به دنبال تحولی مدرن، تاریخنگاری اجتماعی شکل گرفت؛ زیرا در این دوره انسان اهمیت یافت و به دنبال آن روزمرگی انسان نیز مهم شد؛ بنابراین سنت رمان هم اهمیت یافت، در حالی که پیش از این ادبیات داستانی در خدمت حکومت بود. رمان بهعنوان سبکی ادبی که فقط به بیان روزمرگیها و توسعه آنها میپرداخت، زمانی ایجاد شد که انسان نه بهعنوان خلیفه خداوند و آنچه در نگاه دینی وجود دارد، بلکه بهعنوان انسان بما هو انسان اهمیت یافت.
وی اظهار کرد: با رواج شرححالنویسی و داستاننویسی به سبک رمان، زمینه شکلگیری تاریخ اجتماعی نیز فراهم شد. کتاب «شرح زندگانی من» از عبدالله مستوفی، یکی از نخستین نمونههای تاریخنگاری اجتماعی به قلم نویسنده ایرانی است. تا پیش از این ناگزیر از مراجعه به نوشتههایی بودیم که دیگران درباره ملت ما نوشتهاند. مراجعه به سفرنامههای نویسندگان اروپایی در برههای از تاریخ ایران امری ناگزیر است؛ زیرا منبع دیگری در اینباره وجود ندارد؛ بنابراین باید به سفرنامههای اروپایی بهعنوان منبعی برای مطالعه حیات اجتماعی ایران در آن برهه از تاریخ مراجعه کنیم. این افراد که به ایران تعلق نداشتند، در نوشتههای خود به سرفصلهایی اشاره، توصیفاتی بیان و نکاتی مطرح کردهاند که در آثار مورخان ایرانی دیده نمیشود. در نهایت سفرنامهها به دو دلیلی که بیان شد، برای پژوهشهای تاریخی، جامعهشناختی، فرهنگشناختی و مردمشناختی اهمیت دارند و نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
مظاهری در توضیح رویکردهای افراطی و تفریطی در مواجهه با سفرنامههای این دوره توضیح داد: برخی از افراد سفرنامهها را کنار میگذارند و در مقابل، برخی دیگر سفرنامهها را متون تاریخی متقن در نظر میگیرند و به آنها استناد میکنند. از نظر من، رویکرد متعادل و صحیح در مواجهه با منبع بزرگ سفرنامهها این است که بدانیم این منابع، بهویژه سفرنامههای کلاسیک ذیل سنت شرقشناسی معنا پیدا میکنند که در ادامه به آنها میپردازیم.
وی درباره سنت شرقشناسی بیان کرد: افراد بسیاری درباره واژه شرقشناسی سخن گفته و آن را تعریف کردهاند؛ ولی ابداع این کلمه به ادوارد سعید بازمیگردد و از نظر او، شرقشناسی دانشی است که با هدف توصیف و تحلیل مردمان مشرقزمین و امور آنها از جمله تاریخ، فرهنگ، زبان، جغرافیا و مجموعه فرهنگ و آداب و رسوم بهوسیله پدیدآورندگان غربی در بازه زمانی مشخصی شکل گرفت. شرقشناسی دانشی صرفاً بیطرف نیست که فقط توصیفی از مسائل بیان کند، بلکه تولید این دانش هدفمند بوده است. این هدف را باید در بافت سیاسی، جغرافیایی و تاریخی فهم کنیم که اروپا، مشرق زمین و جهان اسلام بعد از جنگهای صلیبی است. این دانش تولیدکننده منابعی به شمار میرود که با هدف شناخت دیگری اروپایی بعد از جنگهای صلیبی ایجاد شد.
این نویسنده و پژوهشگر اجتماعی گفت: از نظر ادوارد سعید، شرقشناسی، دانشی معطوف به قدرت، اراده و اهداف سیاسی است. اواخر قرن ۱۶، قرن ۱۷، ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ دوران طلایی تولید سفرنامههای اروپایی به مشرقزمین بوده و جهانگردانی که در این دوره به کشورهای شرقی آمده و کتابهای سفرنامه پدید آوردند، صرفاً هدف جهانگردی و دیدن دنیا را نداشتند، بلکه این سفرها هدفی سیاسی در خود داشته است. ما بدون فهم این اراده سیاسی و بدون اینکه سفرنامهها را در زمینه اصلی خودش مطالعه کنیم، مراجعه درست و دقیقی به این منابع نخواهیم داشت. مستشرقان این ادبیات را تولید کردند که سفیدپوستان دارای فناوری جدید و دین برتر هستند؛ یعنی موضع اروپاییان در تولید متون سفرنامهها چنین بوده است؛ حال این افراد برتر با مراجعه به کشورهای شرقی به دیگری خود مراجعه کردند و این کشورها سرشار از منابع خام بودند. در اینجا نمیتوان تولید ادبیات را خارج از اهداف استعماری و مذهبی بعد از جنگهای صلیبی در نظر گرفت.
وی اظهار کرد: اولین سفرنامهها از جمله سفرنامه ناصر خسرو ذیل سفرهای زیارتی شکل گرفتند. نسل اول سفرنامههای اروپایی نیز از اواسط قرن ۱۶ تا اواخر قرن ۱۸ ایجاد شدند و در این مدت، سفرنامههای بسیاری درباره کشورهای الجزایر، هند و ایران نوشته شد. در هنگام مطالعه این متون متوجه میشویم که برای مخاطب خاصی نگاشته شده و ادبیات جهانشمولی نیست که همه مردم جهان را در نظر گرفته باشد، بهویژه مخاطب نسل کلاسیک سفرنامههای اروپایی همان افراد معاصر نویسنده در اروپا هستند که قصد دارد این کشورها و مردمانشان را به آنها بشناساند. از سال ۱۸۰۰ تا ۱۸۹۱ یعنی کمتر از یک قرن، ۱۹۲ سفرنامه فقط درباره ایران نوشته شد که بخش زیادی از آنها هنوز به فارسی ترجمه نشده است. در خلال کار پژوهشیام با سفرنامههای فراوانی مواجه شدم که حتی در دوره صفویه درباره اصفهان نوشته شده بود؛ ولی ترجمه نشده و آنچه ترجمه شده، گزیدهای از همه این سفرنامههاست.
مظاهری با بیان اینکه ادوار سفرنامهنویسی اروپایی تا امروز را میتوان به سه دسته تقسیم کرد، یادآور شد: نسل اول از اواخر قرن ۱۶ تا اواخر قرن ۱۸ به سفرنامههای کلاسیک معروف است. این دسته از سفرنامهها منبع بسیار مهم، غنی و مرجع محسوب میشوند؛ زیرا الهامبخش و مورد رجوع فیلسوفان سیاسی، ادیبان و نویسندگان اروپایی قرار گرفتند؛ برای مثال مونتسکیو برای ابداع نظریه خود درباره شرق، به همین سفرنامهها مراجعه کرد و از دل این مطالب، فلسفه سیاسی و متون ادبی شرقشناسانه مثل «نامههای ایرانی» مونتسکیو حاصل شد؛ همچنین نظریههایی که بعدها زمینهساز شکلگیری نظریه مارکس و انگلس درباره شیوه استبدادی شرق شدند نیز در مراجعه به این سفرنامهها شکل گرفت. در نهایت، این سفرنامهها به ماده خام و اولیه تولید علوم انسانی و فلسفی تبدیل شد که اهمیت بسیاری دارد.
وی پدیدآورندگان این دسته از سفرنامهها را به سه دسته تقسیم کرد و توضیح داد: دسته اول، تجار یا بازرگانانی هستند که با اهداف اقتصادی به ایران سفر کردند. دسته دوم، سفیران یا دیپلماتهایی بودند که با اهداف سیاسی به این کشور آمدند و دسته سوم، میسیونرها یا مبلغان مسیحی هستند. این نوشتهها از نظر مضمون چند ویژگی دارد؛ از جمله اینکه سویههای شرقشناسانه یا استعمارگر در این متون بسیار غلیظ است؛ زیرا قرار نیست برای مردم ترجمه شود، بلکه نوشتههایی برای شناساندن کشور جدید به هممیهنان یا دولتهای خودشان است؛ برای مثال سفرنامه دلاواله از جمله متون بسیار اثرگذار است و ادبیات استعمارگرانه را در این کتابها بهطور مشهود میبینیم. نگاه این متون به ایرانیان بهمثابه انسان دیوانه وحشی است که از دین برتر خارج شده، البته ما ایرانیان از دیدگاه شرقشناسانه کافر محسوب میشویم؛ زیرا نویسندگان این سفرنامهها پروتستانها یا کاتولیکهای بسیار متعصب بودند. ویژگی دیگر، داستانسرایی، اغراق و غلو فراوان در متون این سبک از سفرنامههاست که در گزارش مراسم عزاداری به چشم میخورد.
این نویسنده و پژوهشگر اجتماعی بیان کرد: تصویری که در نسل نخست سفرنامههای اروپایی از ایران و شرق ارائه میشود، افسانهای، بدوی و نخستین است، در اصطلاح تصویری هزار و یک شبیست؛ بهطوری که ادبیات و مجموعهای از آثار شکلگرفته در این مقطع نشاندهنده این است که دیگری ناشناخته برای اروپا یا همان ایران پر از فراوانیست؛ فراوانی بو، مثل معدن عطر یا فراوانی غذاهای خوشمزه، فراوانی رنگ، انسانها در این کشورها بسیار عیاش و خوشگذران هستند، زندگی بسیار افسانهای و عنصر شهوت بسیار پررنگ است؛ در عین حال که طبیعت زیبا، فضای بسیار خوب و وجوه فرهنگی جذابی از جمله خوراک و پوشاک دارند، انسانها در این مناطق بسیار وحشی هستند؛ زیرا بهراحتی یکدیگر را میکشند و تعصبات شدید دارند. اگر بخواهیم تصویری را که از ایران در نسل نخست سفرنامههای اروپایی ساخته شده است، در یک کلیدواژه خلاصه کنیم، میتوان اصطلاح «جذاب وحشی» را به کار برد و این نسل از سفرنامهها همزمان با عصر صفوی بود.
وی درباره نسل دوم سفرنامهها گفت: این مطالب همزمان با دوره قاجار تا پیش از مشروطه است. در فاصله زمانی بین نسل اول و دوم سفرنامهها اتفاقاتی از جمله تحول در مناسبات جهانی اروپا رخ داد؛ برای مثال قدرتهای برتر نسل پیشین، پرتغال، اسپانیا و بریتانیا بودند؛ ولی در نسل دوم سطح قدرتهایی مثل پرتغال کاهش یافت و قدرتهای نوظهوری مثل آلمان پدید آمدند، همچنین مناسبات و روابط این کشورها با ایران تغییر کرد.
مظاهری افزود: سفرنامههای نسل دوم به دوران بعد از جنگهای ایران و روسیه مربوط میشود. تحولات ایران، اروپا و بهطور کلی جهان به کاهش سختی سفر، افزایش سفرها و افزایش ثبات سیاسی منجر شد؛ بنابراین جهانگردان بیشتری توانایی سفر به ایران را پیدا کردند، تعدد گزارشها و تولید ادبیات بیشتر باعث از بین رفتن مرجعیت و جایگاه پیشین گزارشهای نسل اول اروپایی شد، انگیزههای استعماری نیز مثل سابق نبود و جهانگردان جدیدی که انگیزه استعماری نداشتند، مثل دانشمندان، باستانشناسان، گیاهشناسان و زبانشناسان به ایران سفر کردند.
این پژوهشگر اجتماعی تأکید کرد: علاوه بر گردشگران، نظامیان نیز در دوره فتحعلیشاه برای آموزش سپاه به ایران آمدند. آنها در ایران زندگی کردند و سفرنامههای زیادی نوشتند. به دنبال تغییر ادبیات و نظام حاکم بر آن، از جریان شرقشناسی در نسل اول به شرقشناسی فرهنگی حرکت کردیم یا در آستانه مطالعات شرقی بودیم که سویههای سیاسی آشکار گذشته را نداشت؛ بنابراین با تصویری در ادبیات مواجهیم که «وحشی جذاب» را از ایران نشان نمیدهد، بلکه در این تصویر، ایران کشوری با ارزشها و فرهنگ خاص خودش است. از جمله آثار این نسل میتوان به سفرنامههای اوژن فلاندن، گزارشهای هاینریش کارل بروگش، سفرنامه آرمینیوس وامبری، سفرنامه خانم گرترود بل که جاسوس بود، «آدمها و آیینها در ایران» اثر مادام کارلا سرنا و اثر جمیز موریه اشاره کرد.
وی درباره سفرنامههای نسل سوم توضیح داد: این نسل همزمان با دوره بعد از انقلاب مشروطه است؛ در این دوره سفرنامهها منبع دانشافزایی و مرجع نبودند، فناوریها دچار تغییر شد، بهطوری که از اواسط دوره قاجار تصویر و عکس رواج یافت و دستهای از اسناد و مدارک به حساب میآمد که روایتهای مکتوب را محدود میکرد، تغییراتی در جامعه اروپایی پدید آمد، مثل افزایش گروههای مهاجرتی که از کشورهای مسلمان و ایران در اروپا ساکن میشدند و زیست همجوار با این کشورها تولید دانش را تغییر داد. قابل توجه است که در مطالعات اسلامی با گذشت زمان، پیوستن بخشی از همین گروه مهاجران به تولیدکنندگان ادبیات، گرایشها و سوگیریهای متعصبانه را تعدیل کرد.
مظاهری بیان کرد: نسل اول سفرنامهنویسان، نمایندگان کمپانی هند شرقی بودند، در حالی که نسل سوم متعلق به مدرسه مطالعات شرقی و اروپایی و نهادی فرهنگی و مطالعاتی هستند. در نسل سوم سفرنامهها کلیدواژههای فرهنگ شرقی، فرهنگ ایرانی، فرهنگ اسلامی و فرهنگ شیعی رواج دارد، همچنین سفرنامهها دارای ژانر ادبی و شرححالنگاری هستند.
وی با طرح این سؤال که چه مواجههای در برابر سفرنامهها با وجود آگاهی از زمینه تولید آنها برای ما مطلوب و کمآسیب است، اظهار کرد: در مقدمه کتاب «تراژدی جهان اسلام» تلاش کردم تا مدلی برای ارزشیابی و سنجش هر کدام از سفرنامهها طراحی کنم و بر همین اساس در این کتاب، گزارشها و آرای 182 نفر را طبق ویژگیها و زمینه تولید آثارشان ارزیابی کردم. دانش، معلومات و اطلاعاتی که نویسنده اثر از ایران، دین اسلام و مذهب شیعه دارد و کشوری که در آن زندگی میکند نیز حائز اهمیت است؛ برای مثال گزارشهای نویسندگان بریتانیایی و فرانسوی با یکدیگر متفاوت است و هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارد؛ از طرف دیگر، مدت اقامت نویسنده در ایران نیز در نوشتهاش مؤثر بوده است.
زهراسادات مرتضوی
انتهای پیام