کد خبر: 4202958
تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۲:۳۸

در آغوش مام وطن؛ حکایتی از حضور اصفهانی‌ها در انتخابات

نگاه مظلومانه پیرمرد و نور امیدی را که در ورای آن می‌درخشد، گواه ملتی می‌دانم که با وجود تمام مشکلات، هنوز هم عاشقانه مام وطن را در آغوش گرفته است.

حضور مردم اصفهان در انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲به گزارش ایکنا از اصفهان، در ساعات نخست برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری به سراغ شعبه اخذ رأی شماره ۹ واقع در عمارت عالی‌قاپو می‌روم. اقشار گوناگونی به میدان آمده‌اند تا بار دیگر برای تعیین سرنوشتشان، انگشت خود را رنگین کنند و گامی به سوی آینده‌ای بهتر بردارند.

ابتدا به سراغ پیرمردی می‌روم که تصویری بزرگ از امام خمینی(ره) را بر سینه خود سنجاق کرده است و تابلویی نیز خطاب به نتانیاهو در دست دارد. نامش اصغر میرزائیان است و به گفته خودش، 60 سال سن دارد و شغلش فروش محصولات صوتی و تصویری است.

او درباره هدفش از شرکت در انتخابات می‌گوید: حقیقتا فقط به‌‌دلیل کوری چشم دشمنان مخصوصاً اسرائیل در انتخابات شرکت می‌کنم. من از اسرائیل بیزارم و بارها برای مردم غزه گریه کرده‌ام.

سپس با اشاره به عبارت درج‌شده روی تابلویی که در دست دارد، می‌گوید: «نتانیاهو درباره نطفه حرام خود تحقیق کن، پدر خود را در آمریکا پیدا کن.» همسایه دیوار به دیوار من، یهودی است، بارها با هم بده‌بستان داشته‌ایم و سال‌هاست به خوبی در کنار یکدیگر زندگی می‌کنیم. ناراحتی ما از یهودیان نیست، بلکه از رژیم جعلی اسرائیل است.

پیرمرد با صلابتی که در صدایش موج می‌زند، می‌گوید: من از اول انقلاب تاکنون در انتخابات شرکت کرده‌ام و حتی یک راهپیمایی را نیز از دست نداده‌ام. شناسنامه قبلی من دیگر جایی برای مهر زدن نداشت و شناسنامه جدیدم نیز تقریباً پر شده است. امروز نیز رأی‌گیری با کد ملی انجام شد و دیگر مهری در کار نبود. من از آنهایی که برای رأی‌دهی مردد هستند، خواهش می‌کنم تردید را کنار بگذارند تا سرنوشت ما شبیه غزه نشود. با رأی ندادن نیز چیزی درست نمی‌شود. 

او در پایان از انتظارات خود از نامزدهای انتخاباتی می‌گوید: انتظار دارم همه نمایندگان و مسئولان دست به دست هم دهند تا گرانی‌ها را برطرف کنند. مردم فقط از همین بابت ناراحتند، وگرنه مشکلی با نظام و مسئولان ندارند. خرج مردم به دخلشان نمی‌رسد و دغدغه برطرف شدن مشکلات اقتصادی بسیار مهم است. 

بعد از آن به سراغ پسر جوانی می‌روم که به نظر می‌رسد از رأی‌اولی‌ها باشد. چند کلامی با او صحبت می‌کنم و متوجه می‌شوم این دومین انتخاباتی است که در آن حضور دارد. می‌گوید دانشجوی ارشد است و در دانشگاه شریف، رشته نانو فناوری می‌خواند.

دیدگاهش را در خصوص شرکت در انتخابات جویا می‌شوم و او می‌گوید: برای تداوم تصویب قوانینی که باعث بهبود وضعیت کشور به‌خصوص برای جوان‌ها می‌شود و تصویب قوانینی که به نفع مردم است، باز هم در انتخابات شرکت می‌کنم تا افراد اصلح انتخاب شوند.

پسر جوان ادامه می‌دهد: من در دوره‌ گذشته نیز به تبعیت از همین تفکر در انتخابات شرکت کردم تا به نامزد مورد نظرم رأی بدهم. انتظار من و همه ما از نماینده انتخابی‌مان این است که برنامه و نگاه ویژه‌ای به اهم مشکلات کنونی کشور شامل اقتصاد و معیشت داشته باشند.

پس از او به سراغ بانوی میانسالی می‌روم که گویا برای رفتن عجله دارد. می‌گوید همسرش بیمار است و باید هرچه زودتر به خانه برگردد. وقتش را نمی‌گیرم و او فقط به یک جمله بسنده می‌کند: رأی می‌دهم، چون حق من است.

در پایان، پیرمرد دست‌فروشی که بسته‌های دستمال کاغذی جیبی در دست دارد و در اطراف شعبه اخذ رأی به دنبال فروش محصولاتش است، نظرم را جلب می‌کند. به سراغش می‌روم و از او می‌پرسم که آیا رأی داده است؟ اگرچه پاسخش مثبت است، اما مایل به مصاحبه نیست و با لبخندی مهربانانه دور می‌شود. نگاه مظلومانه پیرمرد و نور امیدی را که در ورای آن می‌درخشد، گواه ملتی می‌دانم که با وجود تمام مشکلات، هنوز هم عاشقانه مام وطن را در آغوش گرفته است.

همچنان در میدان امام(ره) و در حوالی صندوق‌های اخذ رأی به تماشای شکوه رأی‌دهندگانی ایستاده‌‌ام که نام پرافتخار ایران و ایرانی را بر بلندای تاریخ فریاد می‌کنند.

زهرا مظفری‌فرد

انتهای پیام
captcha