کد خبر: 4231923
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۸
۷۲ ستاره کربلا/ ۴

حر بن یزید ریاحی؛ آزاده‌ای اسیر کوی حسین(ع)

حر بن یزید ریاحی، آزادمردی از میان کوفیان بود که اگرچه راه بر سیدالشهدا(ع) بست، ولی عاقبتش جان‌دادن در آغوش حسین(ع) و نوشیدن شهد شهادت بود.

آرامگاه حر بن یزید ریاحیحر بن‌ یزید ریاحی از جنگاوران مشهور کوفه بود که به دستور عبیدالله بن زیاد، به فرماندهی بخشی از سپاه اعزامی برای مواجهه با امام حسین(ع) منصوب شد تا هم مانع حرکت ایشان به سوی کوفه و هم مانع بازگشت امام به مدینه یا هر شهر و دیار دیگری شود. 

خاندان و ذریه حر 

خاندان حر در زمان جاهلیت و در دوره ظهور اسلام از بزرگان عرب بودند؛ اما مورخان هیچ‌گونه اطلاعاتی درباره شخصیت و زندگی حر تا قبل از حوادث منتهی به واقعه عاشورا ثبت نکرده‌اند. البته بعضی از منابع به نسل حر اشاراتی داشته و او را به دو خاندان منسوب دانسته‌اند؛ خاندان «مستوفیان قزوین» و «آل‌ حر در منطقه‌ جبل‌عامل لبنان» که یکی از مشهورترین افراد آل حر، شیخ حر عاملی، صاحب کتاب مشهور وسائل‌الشیعه است. 

بشارتی آسمانی 

ردپای حر در منابع تاریخی از وقتی دیده می‌شود که عبیدالله بن زیاد پس از اطلاع از عزیمت امام حسین(ع) به سوی کوفه، حصین بن تمیمی را به نواحی قادسیه فرستاد و حر بن‌‌ یزید ریاحی را نیز با سپاهی انبوه با او همراه کرد تا در مرحله نخست، راه سیدالشهدا(ع) را به سوی کوفه ببندند. 

در بعضی از منابع چنین نقل شده است: «هنگامی که حر از قصر ابن‌زیاد در کوفه خارج شد تا به سمت امام حسین(ع) حرکت کند، سه مرتبه ندایی پشت سر خویش شنید که می‌گفت: «ای حر! تو را به بهشت بشارت باد.» حر می‌گوید که به پشت سر خود نگریستم و کسی را ندیدم، با خود گفتم: «به خدا قسم این بشارت نیست. چگونه بشارت باشد، در حالی که من راهی جنگ با حسین بن علی(ع) هستم.»

او این خاطره را در ذهن داشت تا هنگامی‌ که خدمت حسین بن علی(ع) رسید و آن داستان را بازگو کرد. امام به او فرمود: «تو به‌واقع به بهشت و نیکی راه یافته‌ای.»

تقابل با خورشید 

پس از صدور فرمان عبیدالله بن زیاد، حر و سپاهیانش به راه افتادند و در حوالی قادسیه به کاروان امام حسین(ع) رسیدند. امام در اولین مواجهه با حر، با وجود صف‌آرایی خصمانه او و لشکریانش در مقابل ایشان، با آنها صلح‌آمیز رفتار کرد، چنانکه به یاران خود دستور داد تا سپاه حر و اسبان آنها را سیراب کنند. حر نیز در نخستین مواجهه، نه تنها مخالفت و تعرضی به امام نشان نداد، بلکه همراه لشکریانش، نماز را به امامت آن حضرت به‌ جا آورد. او چنانکه خود در گفت‌وگویی با امام حسین(ع) تصریح کرد، مأمور بود تا آن حضرت را تحت نظر بگیرد و به کوفه و نزد ابن‌زیاد ببرد. چنانکه از رفتار حر نیز مشخص بود، او با مقام و منزلت ممتاز امام آشنایی داشت و آشکارا از درگیری با ایشان پرهیز می‌کرد. 

حر و سپاهیان او تا نزدیک کربلا با کاروان امام همراه بودند تا اینکه نامه‌ای از طرف ابن‌زیاد دریافت کرد. عبیدالله به حر فرمان داده بود تا امام حسین(ع) را در جایی بی‌آب‌و‌آبادی نگاه دارد. او مضمون نامه را با امام در میان گذاشت. در این هنگام، زهیر بن قین خدمت امام حسین(ع) رسید و گفت: «به خدا سوگند، چنان می‌بینم که پس از این، کار بر ما سخت‌تر می‌شود. یابن رسول‌الله! اکنون جنگ با این گروه اندک (حر و یارانش) برای ما آسان‌تر از جنگ با آنهایی‌ست که از پی این گروه خواهند آمد.» امام فرمود: «درست می‌گویی ای زهیر! ولی من آغازکننده جنگ نخواهم بود.» 

حر اگرچه در مقابل حرکت کاروان سیدالشهدا(ع) سخت‌گیرانه عمل کرد، اما همواره با امام رفتاری محترمانه داشت. حتی یک بار نیز چنانچه مورخان نوشته‌اند، در حین گفت‌وگو با امام حسین(ع)، به حرمت ویژه و خاص حضرت فاطمه(س) اشاره کرده است. 

یک لحظه‌ تأمل، یک عمر سعادتمندی 

در روز عاشورا، ابن‌سعد به فرمان ابن‌زیاد، نبرد با اباعبدالله(ع) را آغاز کرد. او حر بن‌ یزید ریاحی را به فرماندهی دسته تمیم و حمدان گماشت؛ اما حر که گویا گمان نمی‌کرد کار به نبرد کشیده شود، اندکی پیش از آغاز جنگ، نخست در گفت‌وگویی با ابن‌سعد از قصد نهایی او و ابن‌زیاد اطمینان حاصل کرد؛ سپس در گوشه‌ای از لشکر ایستاد و اندک‌اندک به سپاه امام حسین(ع) نزدیک شد. فردی به نام مهاجر بن اوس که در لشکر عمر سعد بود، او را زیر نظر گرفت، نزدیکش شد و گفت: «آیا می‌خواهی به حسین حمله کنی؟» حر در حالی که می‌لرزید، پاسخی نداد. مهاجر بن اوس که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم، هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم. اگر از من می‌پرسیدند که شجاع‌ترین مردم کوفه کیست، از تو نمی‌گذشتم و تو را نام می‌بردم. پس این چه حالی‌ست که در تو می‌بینم؟» حر گفت: «به‌ درستی که خود را میان بهشت و جهنم می‌بینم و به خدا سوگند که اگر تکه‌تکه شوم و مرا با آتش بسوزانند، جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.» 

حر این جمله را گفت، بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمه‌گاه امام به راه افتاد و یکی از مهم‌ترین و شورانگیز‌ترین صحنه‌های بازگشت و توبه را در تاریخ پرحادثه عاشورا خلق کرد. 

بازگشت به دامان حسین(ع) 

حر با حالی پریشان، خدمت امام حسین(ع) رسید و ضمن اظهار این‌ موضوع که هرگز گمان نمی‌کرده کوفیان کار را به جنگ با ایشان بکشانند، طلب بخشش کرد. او خدمت امام حسین(ع) عرض کرد: «فدایت شوم، یابن رسول‌الله! من آن کسی هستم که از بازگشت تو به وطن جلوگیری و تو را همراهی کردم تا به ناچار در این سرزمین فرود آیی. من هرگز گمان نمی‌کردم که آنان پیشنهاد تو را نپذیرند و به این سرنوشت دچارتان کنند. به خدا قسم که اگر می‌دانستم کار به اینجا می‌کشد، هرگز به چنین کاری فوراً دست نمی‌زدم و اکنون از آنچه انجام داده‌ام، به سوی خدا توبه می‌کنم. آیا توبه من پذیرفته است؟» امام حسین(ع) فرمود: «آری. خداوند توبه تو را می‌پذیرد.» سپس فرمود: «تو در دنیا و آخرت آزادمرد هستی.»

جان‌دادن در آغوش حسین(ع)

زمان توبه حر تا شهادت وی چندان به طول نینجامید. بنا بر روایتی چنین نقل است که حر از سیدالشهدا(ع) خواست که چون نخستین کسی بود که بر امام خروج کرد، اباعبدالله(ع) اجازه دهد که او نخستین مبارز و شهید نبرد عاشورا باشد؛ اما در نقل دیگری چنین روایت شده است که او همراه زهیر بن قین و پس از شهادت حبیب بن مظاهر به میدان رفت.

حر که اکنون جزو یکی از سپاهیان سیدالشهدا(ع) شده بود، در مقابل لشکریان عمر سعد ایستاد و خطابه‌ای به منظور موعظه آنها بیان کرد. او در بخشی از خطابه خود گفت: «... آب فراتی را که یهود، نصاری و مجوس از آن می‌آشامند و خوک‌های سیاه و سگان در آن می‌غلتند، به روی او(سیدالشهدا)، زنان، کودکان و خاندانش بسته‌اید تا جایی که از شدت تشنگی بی‌حال افتاده‌اند. چه بد محمد را درباره فرزندانش رعایت کردید! خدا در روز تشنگی، شما را سیراب نکند!»

سپس کارزاری سخت را به اتفاق زهیر آغاز کردند. هرگاه یکی از آن دو به لشکر کوفیان یورش می‌برد و در محاصره قرار می‌گرفت، دیگری حمله می‌کرد و او را نجات می‌داد. ساعتی چنین پیکار کردند و سرانجام گروهی بر حر حمله‌ور شدند و او را به شهادت رساندند. زمانی که حر از اسب به زمین افتاد، حسین‌ بن‌ علی(ع) بر بالین وی حاضر شد و فرمود: «همان‌گونه که مادرت تو را حر نام نهاد، در دنیا آزادمرد و در آخرت سعادتمند خواهی بود.» حر در دامان حسین(ع) جان داد و شهد شهادت را نوشید. چه مرگ دلپذیری و چه حسن عاقبت باشکوهی!

آرامگاه حر اکنون در سمت غربی شهر کربلا، نزدیک مرقد امام حسین(ع) قرار دارد. چنانچه نقل شده است، گروهی از بنی‌تمیم پیکر حر را دورتر از دیگر اصحاب امام حسین(ع) دفن کردند. حضرت مهدی صاحب‌الزمان(عج) در زیارت‌ ناحیه مقدسه، از حر بن یزید ریاحی نیز در کنار ۷۲ ستاره دیگر کربلا یاد کرده‌ است.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان    

انتهای پیام
captcha