در کتاب شریف کاملالزیارات چنین نقل شده است که هر کس با پای پیاده به زیارت قبر امام حسین(ع) برود، خداوند متعال با هر قدمی که برمیدارد، یک هزار حسنه به او میبخشد، یک هزار گناه او را محو میکند و یک هزار درجه مرتبهاش را بالا میبرد.
پیادهروی اربعین حسینی و زیارت حرم امام حسین(ع) از توفیقات عظیمی است که برکات فردی و اجتماعی فراوانی برای زائران با خود بهدنبال دارد. در این عظیمترین همایش معنوی جهان، هر کس به نوعی اشتیاق و ارادت خود را نخست به ساحت مقدس اباعبداللهالحسین(ع) و در مرحله بعد، به زائران ایشان ابراز میکند. صاحبان اندیشه و قلم نیز دست به کار شده و صحنههای بیبدیل و شورانگیز این رستاخیز عظیم را در قالب روایاتی جذاب به تصویر کشیدهاند تا جاماندگان اربعین نیز شهد ناب حضور در مدار حسین(ع) را چشیده و خود را همراه زوار سیدالشهدا(ع) تصور کنند.
در این گزارش، به معرفی تعدادی از آثار مرتبط با مراسم پیادهروی اربعین میپردازیم.
کتاب «سر بر خاک دهکده»، روایت جذاب، شیرین و طناز فائضه غفار حدادی است که در ۱۶۳ صفحه، از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. نویسنده در این کتاب، روایت سفرش به کربلا و پیادهروی اربعین را نوشته؛ روایتی خواندنی و البته خندهدار. «سر بر خاک دهکده»، مشتمل بر خردهروایتهایی است که هر کدام در دو تا سه صفحه چاپ شدهاند. مخاطب در این کتاب با دغدغهها و مشکلات مادر سه فرزند در پیادهروی اربعین همراه میشود و لحظاتی را با خاطرات کربلا و امام حسین(ع) به سر میبرد.
کتاب «موکب رنگی پنگی»، روایتهایی کوتاه از زائران اربعین حسینی است که به قلم بهزاد دانشگر در ۱۴۹ صفحه از سوی انتشارات عهد مانا به چاپ رسیده است. دانشگر در این کتاب، پای درد و دل خادمان چند موکب متفاوت و جذاب در عراق نشسته و این گفتوگوها را نقل کرده است. کتاب مشتمل بر گفتوشنود خادمینی از ایران، افغانستان، ترکیه و عراق است که همگی به نحوی مشغول خدمترسانی به زائران امام حسین(ع) هستند.
«موکب رنگی پنگی»، نام یکی از فصلهای کتاب و درواقع نام انتخابی نویسنده برای یک موکب خاص و متفاوت است؛ موکبی کوچک پر از مدادرنگی، پارچه، کاغذهای رنگی، عروسکهای دستساز، کاموا و یونولیت. این موکب مملو از بازی، شوق و ذوق و سر و صدای بچههاست و میزبانان آن زنان و دخترانی هستند که خودجوش و مردمی به عراق آمدهاند تا در خدمت مهمانان و زائران کوچک اباعبدالله(ع) باشند.
در بخشی از کتاب «موکب رنگی پنگی» چنین میخوانیم: «سفر مهران برکات زیادی داشت. توی سال یکی دو سفر با یک گروه جهادی رفتیم روستاها و مناطق محروم. ما یک گروه هنری داشتیم که برای بچههای کوچک برنامههای هنری میگذاشتیم تا هم بازی کنند و هم کار هنری یاد بگیرند… تماس گرفتند که شبیه همان کارمان توی اردوهای جهادی را میخواهیم ایام اربعین توی کربلا انجام بدهیم. میآیی؟ گفتم نه، من میخواهم پیادهروی بروم. بعد فکر کردم حواست را جمع کن. این یک اتفاق دیگر است. داری دوباره میگویی دلم… .»
این کتاب به کوشش مسعود معینیپور، اثری خواندنی درباره هویت و چیستی مراسم مذهبی پیادهروی اربعین حسینی است که انتشارات سوره مهر آن را چاپ و روانه بازار نشر کرده است. نویسندگان در این کتاب با بررسی جنبههای عقلانی به بیان چرایی و علل وجود این آیین شیعی میپردازند.
هویتیابی جمعی در مراسم دینی، باعث تحکیم بنیانهای اخلاقی دینی و تحقق آرمانهای الهی میشود. در میان بسیاری از این آیینها و مراسم، حماسه پیادهروی اربعین اهمیت ویژهای دارد و هر ساله با شور و شکوه خاصی برگزار میشود. کارکردها و دستاوردهای گوناگون تربیتی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و شناختی، نشانهای از اهمیت این مراسم است.
این کتاب به چهار بخش تقسیم میشود و محتوای آن از جمعآوری ۱۴ مقاله تشکیل شده است. این چهار بخش عبارتند از: مدنیت و امت در بستر اربعین، ظرفیتهای کلان اجتماعی یک آیین دینی، آیین حسینی، ظرفیتهای فرادینی و الگویی برای مطالعات آینده و اربعینپژوهی.
عشق به امام حسین(ع) مرز نمیشناسد و زائران اربعین از سراسر دنیا با وجود تفاوتهای فرهنگی، در مسیر عشق و معنویت همقدم یکدیگر میشوند. کتاب «موکب آمستردام»، روایتگر پیادهروی زائران اروپایی در اربعین حسینی است؛ سفر پرمشقت و معنوی آنان به سوی کربلا. این عاشقان امام حسین(ع) با عبور از میان سختیها به دنبال آرامش حقیقی در مکتب عاشورا هستند.
نویسنده این کتاب، بهزاد دانشگر خاطرات زائران از ملیتهای گوناگون را به تصویر میکشد و از ظلمهایی که شیعیان در بعضی از کشورهای اروپایی متحمل میشوند، پرده برمیدارد. «موکب آمستردام»، اثری ارزشمند برای یافتن معنای حقیقی زندگی در دنیای پرشتاب امروز است.
این کتاب روایت حمید حسام از ماجرای دیدهبانی است که سالهای سال فقط از بالای دکل به ماجراها نگاه میکرده و حالا قلم را برداشته و قصد دارد که از دل ماجرا ببیند و روایت کند. کتاب «خس بیسروپا»، پنجاهمین اثر مکتوب حوزه هنری استان همدان است که در آن خاطرات حمید حسام از پیادهروی اربعین ۱۴۳۶ هجری قمری در ۱۴۳ صفحه به نگارش درآمده است.
«این آغاز سفری است که قرار است ما را به «معراج اربعین» ببرد. فیالمجلس دفتر یادداشتم را با عجله باز میکنم و چون قرار است منزل به منزل تا اربعین بنویسم، سفر را با این جملات آغاز میکنم: مثل همیشه جا ماندهام و قرار بود خودمان را به میدان عاشورا برسانیم و نرسیدیم؛ ولی با تأخیر به میدان کربلا رسیدیم. درست مثل عملیات بیتالمقدس ٢ در سال ۶۶، در زمستان پربرف ماووت عراق که فردای عملیات رسیدیم. حمید قمری، حسین کاشانی، علیرضا نادری و علی اسماعیلی پکر و گرفته بودند که وارد شدم. عباس نوریان، مسئول واحد دیدهبانی لبخندی زد و گفت: «دیر آمدی حمید، دیر آمدی! تو مثل طایفه بنیاسد هستی که خودشان را به کربلا رساندند؛ ولی خیلی دیر.»
کتاب «چای عراقی» نیز اثری اربعینی، متشکل از چند داستان کوتاه با موضوع اربعین است که چند نویسنده آنها را نوشتهاند و محمدرضا شرفی خبوشان این داستانها را جمعآوری کرده است؛ داستانهایی که هر کدام از زاویهای خاص به ماجرای پیادهروی اربعین نگاه کردهاند. محمدرضا شرفی خبوشان، بهاره عاصمینیا، فهیمه شاکریمهر، مینو رضایی و مجید قیصری از جمله نویسندگانی هستند که داستانهایشان در کتاب «چای عراقی» چاپ شده است.
موضوع این کتاب، خاطرات روحافزای مسیر پیادهروی اربعین حسینی است. نویسندگان با تمسک به المانهایی چون عطر چای و صوت لهجه عراقی، لحظههای بینظیر و تکرارنشدنی حرکت میلیونی به سوی مولای آزادگان را بیشتر معرفی میکند.
در برشی از کتاب «چای عراقی» میخوانیم: «گفتم: «ای عمو! چی میگی؟ اون چند روز پیش پنهونی رفته. دوباره گلهش افتاده به گردن من.» قرار بود امسال بماند، من بروم. به خواهرم گفته بود که من دیگر مبتلا شدم، نمیتوانم بمانم؛ بگو جهاندار خودش کاری بکند.»
این مجموعه داستانی خواندنی را دفتر نشر معارف در ۱۳۵ صفحه منتشر کرده است.
«ستون ۱۴۵۳»، کتابی است که نحوه جمعآوری و نوشتنش، خود، سوژه یک داستان بهشمار میرود. مسلم ناصری، نویسندهای که روایتهای این کتاب را بازنویسی و منتشر کرده، در مقدمه اصل ماجرا را توضیح میدهد. ناصری زمانی که در سال ۱۳۹۵، راهی مراسم پیادهروی اربعین شده بود، تصمیم داشت تا بعد از برگشت، سفرنامهای بنویسد؛ اما اتفاقی عجیب در راه برگشت، او را از نوشتن سفرنامه منصرف میکند و زمینهساز تولد کتاب «ستون ۱۴۵۳» میشود؛ سررسیدی که در میانه راه در دل اتفاقی مهیب، بسیار تصادفی به دست مسلم ناصری میرسد و دستمایه بازنویسی این کتاب میشود.
طوبی، شخصیت اصلی این کتاب است که داستان زندگی خود را در مسیر پیادهروی اربعین، از بصره تا کربلا برای نوههایش تعریف میکند. کتاب ۴۰ گام دارد و سیدمحسن امامیان، نویسنده کتاب در هر گام با دستمایه قرار دادن داستان زمان حال و پیادهروی طوبی به سمت کربلا، برگشتی به دوران نوجوانی، جوانی و میانسالی او داشته و وقایعی را که دربردارنده حال و هوای بخشهایی از تاریخ معاصر دو سرزمین ایران و عراق است، روایت میکند؛ مسائلی همچون محبت اهلبیت(ع)، جایگاه خانواده، سبک زندگی ایرانی اسلامی، تاریخ معاصر و مشترکات فرهنگی و اعتقادی دو کشور ایران و عراق. این داستان برگرفته از واقعیت است.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام