پیامبر اسلام(ص) از چنان شخصیت جامع و کاملی برخوردار بود که خداوند در قرآن کریم، ایشان را اسوه معرفی کرده است. یکی از ابعاد وجودی پیامبر(ص)، مدیریت بینظیر ایشان در تشکیل تمدن سترگ اسلامی در جامعه اعراب جاهلی بود. بر این اساس و به منظور واکاوی بیشتر دکترین مدیریتی آن حضرت، خبرنگار ایکنا از اصفهان گفتوگویی با احمد فعال، استاد حوزه و دانشگاه انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ در بعضی از آیات قرآن و روایات، پیامبر گرامی اسلام(ص)، الگو معرفی شده است. حال این سؤال مطرح میشود که آیا شیوه مدیریتی ایشان با توجه به تغییرات عظیم و گسترده جوامع معاصر در مقایسه با جامعه عصر نزول در ابعاد گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، روابط بینالملل و... هنوز قابل استفاده و اجراست؟
بله قطعاً؛ اما رعایت این نکته ضروری است که به منظور معرفی الگوی پیامبر(ص) برای نسل معاصر، هم شناخت عصر کنونی، مختصات انسان امروزی و نیز ویژگیهای زیستی او ضروری به نظر میرسد و هم شناخت شخصیت پیامبر(ص) و استراتژی ایشان برای مدیریت جامعه انسانی، آشنایی با شرایط دوران حیات آن بزرگوار و جامعه انسانی عصر نزول، مهم و الزامی است.
درباره شناخت فضای عصر کنونی باید گفت که یکی از مهمترین ویژگیهای زیست انسانی در این عصر، خصوصاً در عرصه فرهنگی، پیچیدگیهای جامعه انسانی است. انسان امروزی با پشت سر گذاشتن عصر صنعت، به عصر رسانه، دنیای دیجیتال، واقعیتی به نام فضای مجازی، متاورس و هوش مصنوعی پا گذاشته است؛ بنابراین پیچیدگیهای خاصی در مقایسه با گذشته تجربه میکند.
در چنین شرایطی، الگویهای متفاوتی از سوی اندیشمندان برای مدیریت فرهنگی جوامع امروزی معرفی شده است؛ بهطور مثال اینگلهارت در کتاب «تحول فرهنگی» با ذکر علل دگرگونی ارزشها در جوامع انسانی، طرحی مبنی بر تساهل فرهنگی و یا مازلو در هرم نیازها، راهی برای خودشکوفایی انسان بر اساس پاسخ طبقاتی به نیازهای خود ارائه میدهد.
در خصوص ضرورت دوم، یعنی شناخت زمانه، زیست و شخصیت پیامبر(ص) نیز باید گفت که دوران حیات ایشان را میتوان به سه قسمت تقسیم کرد؛ دوره اول از تولد در مکه تا بعثت، دوره دوم از بعثت تا هجرت به مدینه و دوره سوم از حضور در مدینه تا رحلت.
در دوره اول، پیامبر(ص) فردی است که در سرزمین حجاز و شهر مکه و در خانوادهای معتقد به خدای یگانه، اهل تجارت و دارای موقعیت اجتماعی مناسب، متولد شد و پرورش یافت. به تعبیر امام علی(ع)، این تولد در زمان دوری مردم از انسانیت و اخلاق، آلودگی ادیان الهی به خرافات و گسترش شرک و بتپرستی در حجاز اتفاق افتاد.
این شرایط و وقوع اتفاقاتی همچون درگذشت پدر، مادر و پدربزرگ و به تبع آن تحت سرپرستی عمو قرار گرفتن، شرایطی برای پیامبر(ص) به وجود آورد تا ایشان از همان دوران کودکی با چالشهای گوناگونی مواجه شود. همراهی در کاروانهای تجاری با تاجران بزرگ عرب در دوران خردسالی و شرکت در پیمان حلف الفضول، مدیریت کاروان تجاری و ازدواج با حضرت خدیجه(س)، تاجر بزرگ سرزمین حجاز در جوانی، از پیامبر(ص) شخصیتی ساخت که در میانسالی، مدیری توانمند محسوب میشد.
این موارد در کنار آنچه امام علی(ع) در نهجالبلاغه درباره تربیت پیامبران، بهویژه حضرت محمد(ص) به دست خداوند متعال فرموده، در شکوفایی شخصیت پیامبر(ص) تأثیر شگرفی داشت. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ۹۴ نهجالبلاغه درباره تربیت پیامبر(ص) چنین میفرماید: «... تا كرامت نبوت از سوى خداوند سبحان، نصيب محمد(ص) شد. او را از نيكوترين خاندانها و عزيزترين دودمانها بيرون آورد؛ از شجرهاى كه پيامبرانش را از آن آشكار کرده و امينان وحى خود را از آن برگزيده بود ... .»
شرایط و فضای اجتماعی و فرهنگی زمانه پیامبر(ص) نیز به این صورت بود که وجود نظام قومی و قبیلهای و حضور مسیحیان و یهودیان در کنار بتپرستان حجاز، سبب تعامل ایشان با اقشار گوناگون مردم شده بود.
دوره دوم حیات پیامبر مکرم اسلام(ص)، یعنی هجرت ایشان از مکه به مدینه نیز چالشهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی و مدیریتی جدیدی پیش روی پیامبر(ص) قرار داد و ایشان را با جامعه چندفرهنگی مواجه کرد.
گرچه نوع چالشها در آن جامعه با نوع چالشهای جوامع انسانی امروز متفاوت بود، اما به لحاظ شاخصهای موجود در علوم جامعهشناسی، مطالعات فرهنگی، علوم سیاسی و مدیریت هر دو جامعه مورد مطالعه، جامعهای چندفرهنگی بود و به لحاظ این اشتراک، به مدیریتی توانمند در حل معضلات خود نیاز داشت.
ایکنا ـ هرچند ویژگی مشترک بین جامعه عصر نزول و جامعه امروزی را چندفرهنگی بودن بیان کردید، اما آیا وجود تفاوت میان این دو جامعه در مصادیق و به تبع، مدیریت متفاوت آنها، سامانه الگوگیری از روش مدیریتی پیامبر(ص) را مختل نمیکند؟
سؤال مهمی است؛ پاسخ آن را باید در حوزه انسانشناسی دنبال کرد. انسان امروز و انسان صدر اسلام از حیث ماهیت و تواناییهای درونی تفاوتی با هم ندارند. توانمندیهای شناختی انسان از ابتدای آفرینش تاکنون از حیث درونمایههایی چون ذهن، هوش، عقل و فکر تغییری نداشته است. هر چند امروزه رشد و پیشرفت فراوانی در حوزه علوم شناختی و به تبع آن، شناخت توانمندیهای فکری، ذهنی، هوشی و عقلی انسان رخ داده، اما این شناخت بیشتر فقط توانسته است به دانستههای انسان بیفزاید، نه توانمندیهای او؛ مثلاً اندیشمندی چون هوارد گاردنر، ابتدا تز هوشهای چندگانه را مطرح و آن را به مرور تکمیل و گسترده کرد؛ در ادامه به نظریه ذهنهای پنجگانه نیز رسید و ذهن را همانند هوش دارای انواع و اقسام دانست.
بشر معاصر هر روز با پیشرفت علوم تجربی، دانش جدیدی درباره انسان پیدا میکند. انسانی که در نهجالبلاغه و در خطبه اول اینگونه معرفی میشود که دارای هویتی در اتصال با خداست و توانمندیهای شناختی او در سایه همین اتصال، ایجاد شده و در صورت شدت یافتن این اتصال، گسترش مییابد: «آنگاه از روح خود در آن بدمید. آن پیكر گلی كه جان یافته بود، از جاى برخاست و انسانى شده بود با ذهنى كه در كارها به جولانش درآورد و با اندیشهاى كه به آن در كارها تصرف كند و عضوهایى كه چون ابزارهایى بهكارشان گیرد و نیروى شناختى كه میان حق و باطل فرق نهد و طعمها، بوها، رنگها و چیزها را دریابد. معجونى سرشته از رنگهاى گوناگون؛ بعضى همانند یكدیگر و بعضى مخالف و ضد یكدیگر؛ چون گرمى و سردى، ترى و خشكى [و اندوه و شادمانى].»
با توجه به آنچه بیان شد، میتوان گفت که گرچه مصادیق و پیچیدگیهای مشکلات فرهنگی انسان از گذشته تا امروز متفاوت شده، اما انسانی که باید این چالش را حل کند، دارای همان توانمندیهای خدادادی انسان عصر نزول است که بهدلیل نبود شناخت صحیح از آن و همچنین نادیده گرفتنش، نتوانسته از این استعدادها استفاده کند.
ایکنا ـ دکترین مدیریتی پیامبر(ص) در حل معضلات جامعه چندفرهنگی چگونه بوده است؟ این شیوه چگونه قابل تعمیم به جامعه امروز است؟
پیامبر(ص) ابتدا با توجه به استراتژی وحیمحور در حوزه جامعهشناختی و بر اساس آیات ۱۰۱ تا ۱۱۰ سوره مبارکه آلعمران، واژه جدیدی با عنوان «امت» را به ادبیات اجتماعی مسلمانان اضافه کرد. این واژه که بر اجتماع انسانها دلالت دارد، دارای دو ویژگی است؛ ویژگی اول آن است که اجتماع انسانی در امت با محوریت دین تشکیل میشود و ویژگی دوم آن است که این اجتماع، رهبری دینی دارد.
این تغییر نگاه استراتژیک از اجتماعاتی با محوریت روابط فامیلی و قبیلهای به اجتماعی که با محوریت دین و رهبری دینی گردهم جمع شدهاند، باعث تغییر نگاه در حوزه سیاست و اداره جامعه، قانونگذاری، مدنیت و دیگر حوزههای مرتبط شد؛ برای نمونه در فراز ابتدایی عهدنامه مدینه که میتوان آن را قانون اساسی دولت رسول خدا(ص) تلقی کرد، ایشان عنوان «امت واحده اسلامی» را برای اجتماع مسلمانان در مدینه بهکار برد: «این دستور یا منشور از طرف محمد، پیغمبر خدا در میان مؤمنان و مسلمانان از طایفه قریش و اهالى مدینه و کسانى که از آنها پیروى کنند و به آنها بپیوندند و همراه آنها جهاد کنند، نافذ و جارى خواهد بود. اینها صرف نظر از سایر مردم، امتى هستند یگانه و مشخص.»
اما این استراتژی اقتضائاتی نیز دارد که در فرازهای بعدی این عهدنامه به آنها اشاره شده است؛ بهطور مثال پیامبر(ص) هر قومی را نام برده و سپس ضوابط مدیریتی و حقوقی حاکم بین آنها را که همسو با اصول اسلام بوده، مورد توجه قرار داده و آن را ابقا کرده، اما ایشان در عین ابقا، توصیههایی اینچنین فرموده است: «بر شما مؤمنان واجب است در هر موردى که با یکدیگر اختلاف پیدا کردید، مرجع، امر خدا و پیغمبرش باشد.» بر این اساس، پیامبر(ص) امت واحده اسلامی را تشکیل داد و جامعه چندفرهنگی را به جامعه یکصدایی تبدیل کرد.
ایکنا ـ اقدامات پیامبر(ص) درباره وحدتبخشی به جامعه چندفرهنگی، چه تأثیراتی بر جای گذاشت؟
امام علی(ع) درباره آثار مدیریت پیامبر(ص) در خطبه ۱۹۲ میفرماید: «سپس اين قوم را بنگريد، آنگاه كه خداوند نعمتهاى خويش به آنان ارزانى داشت و برايشان پيامبرى فرستاد و آنان را فرمانبردار آيين او و به دعوت او، پراكندگیهاشان را به يگانگى بدل كرد و نعمت، بال كرامت بر سرشان بگسترد و جويبارهاى خود را به سويشان روان داشت. دين خدا آنان را در سودها و بركات خود درپيچيد. در نعمت اسلام غرقه شدند و در مرغزارهاى زندگى خوش به شادمانى بيارميدند. در سايه سلطانى قاهر و غالب، كارهاشان به سامان آمد و حالشان بهگونهاى نيكو شد كه در كنف عزت و پيروزمندى جاى گرفتند. كارها به آسانى مىراندند و بر اوج اقتدار جاى گرفتند و بر همه جهانيان فرمانروا شدند. پادشاهانى شدند، فرمانروا بر سراسر زمين. از هر كس كه بر آنها فرمان رانده بود، فرمانروايى را باز پس گرفتند و كسانى را كه روزگارى بر آنان حكومت مىكردند، به زير فرمان درآوردند. ديگر نه كسى را انديشه آن بود كه نيزهاى بر آنان راند و نه سنگى به سوى ايشان افكند.»
ایجاد جامعه یکصدایی، در عین وجود چندفرهنگی بودن، زمینه را برای اتحاد و همدلی بیشتر در امت اسلامی ایجاد کرد. آنچه در این میان مهم به نظر میرسد، شاخصهای روش مدیریتی پیامبر(ص) است که توانست این تحول را ایجاد کند. شاخصهایی همچون شناخت دقیق از انسان و توانمندیهای او، حفظ کرامت انسانها و معیاربخشی برای افضلیت و برتری (تقوا).
ویژگیهای شخصیتی پیامبر(ص)، اعم از دلسوزی برای مردم ، آرامش، حریص بودن برای هدایت انسانها، پایمردی و تلاش وافر نیز در ایجاد وحدت جامعه چندفرهنگی بسیار مؤثر بود. درواقع شاخصهای وجودی پیامبر مهربانیها باعث ایجاد جامعه یکصدایی در آن دوران شد.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام