انتشار آثار ادبی درباره دفاع جانانه جوانان ایرانی از هموطنان و مرز و بوم خویش، همواره از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بوده است. جایگاه مبرز تألیف و نشر این آثار در بیانات رهبر معظم انقلاب نیز به وضوح دیده میشود؛ برای مثال ایشان درباره اهمیت فعالیت هنری در حوزه دفاع مقدس میگوید: «شما که دفاع مقدس را روایت میکنید، بهخصوص آنهایی که روایت هنری میکنند، درواقع آیینهای هستید در مقابل یک مظهر جمال و جلال که او را منعکس میکنید. شما امروز آنها را درواقع با کار هنری خودتان بازآفرینی میکنید. کار فرهنگی هنری که روایتگر جهاد مقدس باشد، خود جهاد است.»
اخیراً کتابهایی با موضوعات دفاع مقدس و مدافعان حرم همچون «معبد زیرزمینی» اثر معصومه میرابوطالبی، «آخرین فرصت» به نویسندگی سمیرا اکبری، «مجید بربری» نوشته کبری خدابخش دهقی، «پاییز آمد» به قلم گلستان جعفریان، «هواتو دارم» اثر رسول ملاحسنی و «بیست سال و سه روز» به نویسندگی سمانه خاکباز، شایسته بهرهمندی از تقریظ مقام معظم رهبری شدهاند. در ادامه، تعدادی از این کتابها به بهانه مزین شدنشان به تقریظ رهبر معظم انقلاب معرفی میشوند.
کتاب «پاییز آمد» به زندگی خصوصی خانم موسوی و شهید یوسفی، آشنایی و عشق آنها میپردازد؛ اتفاقی که در کتابهای مشابه کمتر رخ میدهد. در ضمن انتشار شانزدهمین چاپ این اثر از سوی انتشارات سوره مهر، قرار است تقریظ مقام معظم رهبری بر این اثر نیز منتشر شود.
احمد يوسفى، شهیدی که در این کتاب زندگی او روایت شده است، در سال ۱۳۳۵ در خانوادهاى با سطح مالی متوسط در شهرستان زنجان به دنيا آمد. احمد پس از اتمام سال دوم دبیرستان، در سال ۱۳۵۵ ترک تحصيل كرد و به خدمت سربازى رفت. بعد از تمام کردن خدمت سربازی، در دبیرستان شبانه تحصیل را شروع کرد و دیپلم خود را گرفت. قبل از پیروزی انقلاب در مجالس مذهبی شرکت میکرد و از همین طریق با جلسات سخنرانی شهید مدنی آشنا و با مبارزات مردمی همراه شد. پس از پيروزى انقلاب اسلامى و به دنبال صدور فرمان حضرت امام(ره) مبنى بر تشكيل ارتش بيست ميليونى، از هر مسجد نمايندهاى معرفى مىشد تا در جلسه توجيهى شركت كند. مسئوليت اداره جلسه و سخنرانى به عهده احمد بود. يكى از شركتكنندگان در اين جلسه، خانمی به نام فخرالسادات موسوى بود و اين جلسه و همكاریهاى بعدى، زمينه آشنايى و ازدواج آن دو را فراهم آورد.
نویسنده این کتاب، گلستان جعفریان کار تألیف را با کتاب «چندهلا تا جنگ» آغاز کرد. او به مدت دو سال معاون پژوهش دانشگاه علوم انتظامی بود و با روزنامههای قدس و خراسان، دوهفتهنامه کمان (دفتر ادبیات و هنر)، مؤسسه روایت فتح (بخش تحقیق) و ماهنامه سوره همکاری داشته است.
کتاب «بیست سال و سه روز» را سمانه خاکبازان، تألیف و روایت فتح آن را روانه بازار نشر کرده است. این کتاب روایت زندگی و رشادتهای شهید مدافع حرم، سیدمصطفی موسوی است. این شهید که عنوان جوانترین شهید ایرانی مدافع حرم را نیز به خود اختصاص داده، در 21 آبان ۱۳۹۴ در شهر العیس حلب به شهادت رسید. نام کتاب هم بر اساس سن شهادت این شهید بزرگوار انتخاب شده است.
سیدمصطفی که شخصیتی بسیار کوشا و موفق داشت، در اوج جوانی دانشگاه و تحصیل خود را رها کرد و به میدان جنگ رفت. مصطفی موسوی، نوجوانی اهل تأمل، تعمق و مطالعه بود. او مطالعه را دوست داشت و بدون اینکه کسی برایش باید و نبایدهایی مشخص کند، کتابهای متفاوت میخواند و در مجموع توانست از طریق آشنایی با افکار و نگرشهای مختلف، راه خود را انتخاب کند. او از کتابهای شریعتی تا آثار علامه جعفری را مطالعه کرده بود و اطلاعات جامع و کاملی در خصوص مسائل عقیدتی داشت. شهید سیدمصطفی موسوی عاشق موسیقی بود؛ هم پاپ و هم سنتی. اگر با بچههای فامیل دور هم جمع میشدند، حتماً به دل جاده میزدند و سفری خاطرهانگیز تجربه میکردند. گاهی قلیان هم میکشید؛ اما نماز اول وقتش هیچ وقت ترک نمیشد. هر پنجشنبه به بهشت زهرا میرفت؛ هم بر مزار خسرو شکیبایی و پیمان ابدی و هم بر مزار شهید پلارک و شهدای دیگر حاضر میشد.
سعی خاکبازان بر این بوده تا خواننده کتاب به شناخت درستی از این شهید برسد و با او همذاتپنداری کند؛ چرا که خود واقعی شهید را با همه ابعاد وجودیاش همچون اهل شوخیبودن، اهل هیئت و روضهرفتن، علاقهمندی به موسیقی و... به نظاره مینشیند و او را دور از دسترس نمییابد. نویسنده میگوید: «شهدا هم مثل سایر آدمهای شهر، زندگی عادی داشتند و در روزمرگی کاملاً معمولی به سر میبردند، شاید بسیاری از آنها حتی اهل نماز شب یا مستحبات نیز نبودند و در همین کوچه و بازار زندگی میکردند؛ آرزوهایی داشتند و اشخاص بریده از دنیا و مادیات نبودند.
متن تقریظ مقام معظم رهبری بر این اثر به این شرح است: «در روزهای پایانی ۹۳ و آغازین ۹۴ با شیرینی این نوشته شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرینکام شدم و لحظهها را با این مردان کمسال و پرهمت گذراندم. به این نویسنده خوشذوق و به آن بیست و سه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همه این زیباییها، پرداخته سرپنجه معجزهگر اوست، درود میفرستم و جبهه سپاس بر خاک میسایم. یک بار دیگر کرمان را از دریچه این کتاب، آنچنان که از دیرباز دیده و شناختهام، دیدم و منشور هفترنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم.»
کتاب «معبد زیرزمینی» را معصومه میرابوطالبی تألیف و انتشارات کتاب جمکران آن را منتشر کرده است. معبد زیرزمینی، داستان تلاش جوانی برای یافتن شخصیت واقعی خود در دل خاک است. الیاس، شخصیت اصلی این روایت، جوان سرخورده و تنهایی است که تلاش میکند تا نظر دیگران را نسبت به خود تغییر دهد. او از سرزنشهای دایی خود به ستوه آمده و به جوانی منزوی و تنها تبدیل شده است. توجه زیاد مادر به او، حتی در مقابل دیگران، غرورش را شکسته و حالا به دنبال راهی است تا به همه ثابت کند که دیگر بچه ننه نیست و جنم دارد. در این شرایط، حاج غلامحسین، مقنی از قم به روستای محل سکونت الیاس میآید و دنیای تازهای به او نشان میدهد؛ دنیایی که شجاعت و شهامت لازمه ورود به آن است. آشنایی با حاج غلامحسین، اتفاقات تازه و غیرقابل پیشبینی در زندگی الیاس رقم میزند.
قرار است متن تقریظ مقام معظم رهبری بر این کتاب و پنج کتاب دیگر در حوزه دفاع مقدس، در مراسمی در آبانماه سال جاری رونمایی شود.
نام کتاب «هواتو دارم»، اثر رسول ملاحسنی، نویسنده برجسته قزوینی نیز در بین کتب تقریظشده از سوی مقام معظم رهبری دیده میشود.
این کتاب روایت زندگی شهید مرتضی عبدالهی است. او که جوانی باهوش، شجاع و درسخوان بود، با تلاش و سماجت توانست در سال ۹۴ وارد سپاه شود و سال ۹۶ در ۳۰ سالگی در دیرالزور سوریه به شهادت رسید. او دورههای گوناگون غواصی، پاراگلایدر و راپل را یاد گرفت تا بتواند در جایگاه مدافع حرم به سوریه اعزام شود. داستان شهید عبدالهی، داستان سرعت و سبقت بود. پدرش قبل از تولدش در جبهه حضور داشت؛ اما این پسر بود که در مسیر شهادت از پدر سبقت گرفت.
«هواتو دارم» دارای دو قهرمان است؛ قهرمان اول، خود شهید و قهرمان دوم، همسر او. در حقیقت نویسنده در این اثر دو خط داستانی را در یکدیگر ادغام کرده است؛ یکی زندگی دختری با نام مستعار ستاره که در قالب همسر، نقش روایتگری اثر را به عهده گرفته و دیگری داستان زندگی جوانی ۲۰ ساله که بعد از ازدواج با ستاره، شهید مدافع حرم میشود؛ شهیدی که داستان زندگی او قصه برجسته اثر بوده و عنوان کتاب بر همین اساس نامگذاری شده است.
مجید قربانخانی، شهید روایتشده در کتاب «مجید بربری»، جوانی ۲۸ ساله و اصطلاحاً دهه هفتادی بود که در سفر اربعین سال ۱۳۹۳ دچار تحول شد و از مسیر پیشین خود توبه کرد. این کتاب را خانم کبری خدابخش دهقی نوشته و انتشارات دارخوین آن را منتشر کرده است. این اثر در دو بخش به نگارش درآمده؛ بخش اول کتاب، زندگینامه مجید قربانخانی در قهوهخانههای یافتآباد، دعواهای خیابانی و شرارتهای جوانی اوست؛ اما در بخش دوم، زندگی این شهید دگرگون و با عنایتی ویژه، به سوی میدانهای نبرد در سوریه کشانده میشود. کسی که لات محل بود و همیشه در جیبش چاقو داشت، روی دستش خالکوبی کرده و قهوهخانهای راه انداخته بود که پاتوق لاتهای محل برای صرف قلیان بود، زمانی که نام حضرت زینب(س) را شنید، توبه کرد و حر زمان خود شد؛ حر مدافعان حرم.
این کتاب نیز به تقریظ مقام معظم رهبری مزین شده و قرار است در روزهای آینده از آن رونمایی شود.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام