کد خبر: 4303111
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۶
در گفت‌وگو با ایکنا مطرح شد

بهورزی یعنی خدمت‌ صادقانه و دلسوزانه به مردم

بهورز نمونه کاشانی گفت: رسالت اصلی من، خدمت‌رسانی صادقانه و دلسوزانه به مردم است و انس با قرآن کمک می‌کند تا در برابر سختی‌ها مقاوم‌تر باشم و با عشق، دلسوزی و صبر بیشتری به مردم خدمت کنم.

بهورزیبهورزان، این نیروهای خط مقدم نظام سلامت، نقشی بی‌بدیل در پیشگیری، آموزش و ارتقای سطح بهداشت عمومی دارند؛ نقشی که به‌ویژه در روستاها بیش از هر جای دیگری احساس می‌شود. امروز بخش مهمی از موفقیت‌های نظام سلامت ایران در کنترل بیماری‌های واگیردار و نیز پیشگیری از بیماری‌های غیرواگیر، حاصل تلاش همین قشر است که بی‌وقفه در کنار مردم حضور دارند و نه‌تنها مراقبان سلامت، بلکه چهره‌های مورد اعتماد جامعه شناخته می‌شوند. خبرنگار ایکنا از اصفهان به‌مناسبت روز بهورز با یکی از بهورزان پرتجربه و کوشای شهرستان کاشان به گفت‌وگو نشسته است. فاطمه‌سادات صفوی جوشقانی از کارکنان مرکز خدمات جامع سلامت «شهید دکتر محمد زارع» در جوشقان مرکزی کاشان، در کارنامه خود انتخاب به‌عنوان دانشجوی نمونه بهورزی و بهورز نمونه دانشگاهی را دارد و سال‌هاست که به مردم منطقه خود خدمت می‌کند. در این گفت‌وگو، از تجربه‌های کاری، چالش‌ها، پیوند معنویت با خدمت‌رسانی و چشم‌انداز آینده بهورزی در کشور سخن گفته‌ایم.

ایکنا ـ در آغاز گفت‌وگو، خودتان را برای مخاطبان معرفی کنید.

فاطمه‌سادات صفوی جوشقانی، متولد ۱۳۵۵، دارای مدرک دیپلم و رشته بهورزی، کارمند بومی و ساکن جوشقان مرکزی، دانشجوی نمونه بهورزی در سال ۱۳۷۵، بهورز نمونه دانشگاهی در سال ۱۴۰۴، حافظ اجزای قرآن کریم، عضو فعال بسیج و در حال حاضر در مرکز خدمات جامع سلامت «شهید دکتر محمد زارع» مشغول خدمت هستم.

ایکنا ـ در مقام یک بهورز در خط مقدم سلامت جامعه، رسالت خود را چگونه تعریف می‌کنید؟

رسالت اصلی من، خدمت‌رسانی صادقانه و دلسوزانه به مردم است. در هر شغلی خدمت ارزش دارد؛ اما بهورزی برای من شیرینی خاصی دارد؛ چون در روستای خودم و میان دوستان و همسایگانم کار می‌کنم. این ارتباط نزدیک باعث می‌شود  که مسئولیت خود را سنگین‌تر بدانم و با علاقه بیشتری کار کنم.

ایکنا ـ بهورز بودن در روستاها چه ویژگی‌ها و مهارت‌های خاصی می‌طلبد که شاید در محیط‌های شهری چندان دیده نشود؟

بهورز روستایی باید عاشق کارش باشد و با صبر و حوصله خدمت کند. در روستا گاهی امکانات کمتر است و مردم بیشتر به بهورز تکیه می‌کنند؛ پس لازم است که صبور و دلسوز باشد، توانایی ارتباط با همه گروه‌های سنی را داشته باشد و با کمترین امکانات بیشترین خدمت را عرضه کند.

ایکنا ـ انس شما با قرآن چه تأثیری بر رویکردتان در خدمت به مردم داشته است؟

انس با قرآن برای من نیرویی درونی ایجاد می‌کند. قرآن به من آرامش، قدرت صبر و انگیزه می‌دهد تا در شرایط سخت با روی خوش به مردم خدمت کنم. هر بار که به آیات قرآن رجوع می‌کنم، احساس می‌کنم مسیر کارم روشن‌تر می‌شود؛ برای مثال آیه‌ شریفه‌ «وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ...؛ از صبر و نماز برای حل مشکلات خود و پاک‌ماندن از آلودگی‌ها و رسیدن به رحمت حق کمک بخواهید» (بقره/ ۴۵) در بسیاری از مواقع به من صبر و آرامش می‌دهد یا در زمانی که با بی‌مهری و قضاوت نادرست روبه‌رو می‌شوم، آیه‌ «وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ؛ و نیرنگ زدند و خدا هم جزای نیرنگشان را داد و خدا بهترین جزادهنده نیرنگ‌زنندگان است» (آل‌عمران/ ۵۴) به من امید می‌دهد که همه‌چیز در دست خداوند است.

ایکنا ـ اگر بخواهید مهم‌ترین دستاوردهای ملموس بهورزی در ارتقای سلامت جامعه در سال‌های اخیر را بیان کنید، به چه مواردی اشاره می‌کنید؟

ما واکسیناسیون علیه بیماری‌ها را انجام می‌دهیم که در کاهش بیماری بسیار اثر داشته است. دیفتری، کزاز، آبله و... از بیماری‌های واگیردار محسوب می‌شوند و با وجود واکسیناسیون کشوری ریشه‌کن شدند. ما سال‌هاست که فلج اطفال جدید نداریم، مگر اینکه از کشورهای همسایه وارد شده باشد. ویروس وحشی فلج اطفال اکنون خاموش است و در مرحله حذف آن هستیم و این اتفاق با دو قطره خوراکی فلج اطفال رقم خورده است.

دیفتری، کزاز و سیاه‌سرفه، بیماری‌هایی هستند که درمان ندارند و فقط با پنج نوبت یادآور به مرحله حذف و ریشه‌کنی این بیماری‌ها رسیدیم. چند سال است که علیه واکسن، شایعات بسیاری به‌وجود آمده و مردم برای واکسیناسیون دچار دوگانگی شده‌اند و موارد زیادی وجود داشته که برای زدن واکسن همکاری نمی‌کنند؛ در نتیجه دو سالی می‌شود که بیماری‌هایی چون سرخک برگشته است؛ چون کسانی که واکسن نمی‌زنند، سطح ایمنی کمی دارند و احتمال دارد که مبتلا شوند و اگر یک نفر دچار بیماری شود، به دیگر اعضای خانواده از جمله سالمندان یا زنان باردار سرایت و مجدداً بیماری در اجتماع گسترش پیدا می‌کند. سال گذشته شش مورد سرخک داشتیم. وقتی پوشش واکسیناسیون کم باشد، ایمنی جامعه هم کاهش می‌یابد. 

یکی دیگر از کارهایی که انجام می‌دهیم، غربالگری شپش است. در ابتدای سال تحصیلی دانش آموزان را بررسی می‌کنیم. در سال گذشته ۱۶ مورد شپش وجود داشت که درمان را شروع و از سرایت آن جلوگیری کردیم. تا آخر سال تحصیلی هم این افراد را رصد می‌کنیم و در صورت نیاز، درمان انجام می‌دهیم. 

اکنون بیشتر انرژی ما به سمت پیشگیری از بیماری‌های غیرواگیر مثل فشار خون، دیابت، چاقی و عوارضی مثل سکته‌های قلبی و مغزی است. اکنون ۲۵۰ نفر مبتلا به فشار خون بالا داریم که کنترل می‌کنیم. نزدیک ۱۳۰ نفر دیابت داریم که ۲۰ درصدشان انسولینی هستند و این افراد دو ماه یک بار باید آزمایش دهند تا قندشان بالا نرود؛ چون بالابودن قند عوارض زیادی دارد.

در خصوص پیشگیری از سکته‌ها، خطرسنجی انجام می‌دهیم و سالیانه افراد بیشتر از ۳۰ سال باید آزمایش قند و چربی دهند و در صورتی که این موارد بالا باشد، تحت پوشش قرار گیرند، آموزش ببینند و درمان شوند. افزایش آگاهی مردم در زمینه پیشگیری از بیماری‌ها، بهبود وضعیت مادران و کودکان از طریق مراقبت‌های بهداشتی و... از دیگر کارهایی‌ست که ما در مرکز بهداشت انجام می‌دهیم؛ البته وظایف و کارهایی که انجام می‌دهیم، بسیار گسترده‌تر از مواردی‌ است که اشاره کردم. 

ایکنا ـ مردم در بسیاری از مواقع، به بهورز نه فقط به چشم کارمند بهداشت، بلکه امین و مشاور خانوادگی نگاه می‌کنند. این اعتماد چه مسئولیت مضاعفی برای شما ایجاد می‌کند؟

این اعتماد باعث می‌شود من وظیفه‌ام را سنگین‌تر احساس کنم؛ باید هم رازدار باشم، هم مشاوری دلسوز. تلاش می‌کنم همیشه با اخلاق خوش، صداقت و احترام پاسخگوی مردم باشم تا این اعتماد ارزشمند حفظ شود.

ایکنا ـ شیرین‌ترین خاطره‌ای که در حرفه بهورزی برایتان رقم خورده است، چیست؟

یکی از شیرین‌ترین لحظاتم زمانی‌ست که کودکان با لبخند و شجاعت برای تزریقات یا واکسن پیش من می‌آیند و من را انتخاب می‌کنند. اعتماد و آرامش آن‌ها بعد از کار، برایم بهترین پاداش است.

خاطره‌ای از ابتدای کار بهورزی‌ام تعریف می‌کنم. برای سرشماری و گرفتن آمار به درب منازل می‌رفتیم. صاحبخانه یکی از این منازل پاسخگو نبود. زمستان بود و برف خوبی می‌بارید. نوه آن خانم روی پشت بام در حال پاروکردن برف‌ها بود. برای اینکه مادربزرگش را متوجه زنگ در کند، گلوله‌ای برفی ساخت و از روی پشت بام به سمت پنجره پرتاب کرد. یک‌دفعه شیشه شکست. ما هم هول کردیم و سریع از آنجا رفتیم و به کوچه بعدی وارد شدیم. روز آینده که برای تکمیل آمار به همان محله رفتیم، چون خانه به خانه با همه اهل محل مراوده پیدا کرده بودیم، همه را می‌شناختیم؛ اما یک‌دفعه با خانمی روبه‌رو شدیم که او را ندیده بودیم. از او پرسیدیم: «شما اهل این محل هستید؟» گفت: «بله. من همانم که دیروز شیشه خانه‌ام را شکستید.» ما هم حیران نگاهش می‌کردیم. بعد برایش توضیح دادیم که چه اتفاقی افتاده و این خاطره‌ای شد که از همان اوایل کار در ذهنم مانده است.

ایکنا ـ اگر بخواهید توصیه‌ای برای نسل جدید بهورزان داشته باشید، به‌ویژه درباره پیوند کار با فرهنگ و قرآن، چه می‌گویید؟

به نسل جدید توصیه می‌کنم که قرآن را چراغ راه خود قرار دهند. انس با قرآن کمک می‌کند در برابر سختی‌ها مقاوم‌تر باشند و با اخلاق و صبر بیشتری به مردم خدمت کنند؛ همچنین همیشه با عشق و دلسوزی کار کنند؛ چون مردم این صداقت را احساس می‌کنند.

ایکنا ـ آینده بهورزی را در ایران، با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی امروز، چگونه می‌بینید؟

بهورزی آینده‌ای روشن دارد. بهورزان نه‌تنها در بهداشت و درمان، بلکه در فرهنگ‌سازی و ارتقای سبک زندگی سالم نیز نقش مهمی خواهند داشت. مخصوصاً در روستاها، بهورزان همچنان چهره‌های تأثیرگذار و امین مردم باقی می‌مانند.

ایکنا ـ سخت‌ترین بخش کار شما چیست؟

سخت‌ترین بخش کار زمانی‌ است که برخی از مراجعان توقعات نابجا دارند یا بدون توجه به تلاش‌ها و زحمات ما قضاوت نادرست می‌کنند. با این حال، همین موقعیت‌ها باعث شده است تا صبورتر شوم و به کارم از زاویه‌ای دیگر نگاه کنم.

گاهی خارج از ساعات کاری هم مردم برای انجام بعضی کارها همچون تزریقات به من مراجعه دارند. بعضی اوقات ممکن است پزشک خارج از ساعت اداری در مرکز بهداشت نباشد. در منطقه‌ای با جمعیت هزار و ۵٠٠ نفر، باید یک نفر باشد که یک‌سری خدمات برایشان انجام دهد. انتظاری که مردم دارند، حقشان است. اگر کاری از دستم ساخته باشد، با روی باز، پذیرا هستم. هیچ‌وقت با بهانه‌آوردن از خودم رفع تکلیف نکردم.

مواردی پیش آمده که شرایط اورژانسی بوده و با ۱۱۵ تماس گرفتم، آن‌ها راهنمایی کردند؛ اگر می‌توانستم، خودم کمک می‌کردم و اگر هم نه، آدرس می‌دادم تا ۱۱۵ بیاید و بیمار را با خود ببرد. 

ایکنا ـ شما در محیط کاری، با وجود سختی‌ها و حجم مسئولیت‌ها، به رعایت حجاب کامل و موازین اسلامی پایبند هستید. در پایان بگویید این انتخاب چه نسبتی با هویت شغلی و دینی شما دارد و چه پیامی برای جامعه، به‌ویژه بانوانی به دنبال دارد که میان حرفه‌گرایی و پایبندی به ارزش‌ها گاهی دچار دوگانگی می‌شوند؟

حجاب برای من فقط یک پوشش نیست، بلکه بخشی از هویت دینی و شخصیتی من است. رعایت حجاب در محیط کار نشان می‌دهد که می‌توان در عین پایبندی به ارزش‌های اسلامی، فردی حرفه‌ای و موفق بود. این انتخاب برای بانوان پیام روشنی دارد: می‌توان هم در کار و جامعه فعال بود و هم به ارزش‌های دینی وفادار ماند. چنین الگویی باعث می‌شود نسل جوان زنان جامعه با اعتماد بیشتری مسیر حرفه‌ای خود را طی کنند.

راستش مدت‌ها دغدغه سر کردن چادر را داشتم. آدم خودش را نمی‌بیند که سر و وضعش با مانتو چه شکلی‌ست؛ ولی می‌دیدم که وقتی همکاران خانم برای مثال از سالن عبور می‌کردند، آقایان حاضر در آنجا با نگاه دنبالشان می‌کردند و این برای من اصلاً خوشایند نبود؛ اما وقتی چادر سرت باشد، خاطرت جمع است.

اوایل برایم سخت بود. مردم می‌پرسیدند: «چرا چادر سر می‌کنی؟ تو که مقنعه‌ات بلند است و مانتوی بلند تن می‌کنی.» شش ماهی با این بازتاب‌ها روبه‌رو بودم؛ حتی خیلی‌ها تا مرا می‌دیدند، فکر می‌کردند که مرکز تعطیل شده است یا می‌خواهم از محل کارم بروم و عجله می‌کردند تا کارشان را زودتر انجام دهم؛ اما من می‌گفتم: «نگران نباشید، من هستم، فقط در محل کارم هم چادر سر می‌کنم.» یا می‌گفتند: «حجابت که خوب است. در این گرما چرا چادر سر می‌کنی؟» جواب می‌دادم: «اشکال ندارد، خودم دوست دارم.» بالاخره روی حرف خودم ایستادم. مردم هم دیگر عادت کردند و من از چادر جدا نشدم.

زهراسادات محمدی

انتهای پیام
captcha