ایران از مهمترین کشورهای خاورمیانه است که بهدلایل ژئوپلیتیکی، اقتصادی، ایدئولوژیک و... امنیت آن را تحتتأثیر خود قرار داده است. شکلگیری انقلاب اسلامی در ایران و بهکارگیری گفتمان اسلام سیاسی از سوی رهبران جمهوری اسلامی ایران، باعث تقابل بسیاری از بازیگران منطقهای و بینالمللی، از جمله ایالات متحده آمریکا شد و ایران را به واکنش در راستای حمایت از محور مقاومت واداشت؛ محوری که همچنان نقش مهمی در سیاستهای منطقهای و امنیت ملی ایران ایفا میکند. در یادداشت پیش رو تلاش میشود تا حمایت ایران از محور مقاومت که از مهمترین اولویتهای منطقهای و امنیتی کشور است، در چارچوب نظریه «مکتب کپنهاگ» و مجموعه امنیتی «باری بوزان» تحلیل شود.
از نظر باری بوزان، هر منطقهای ویژگیهای خاص خود را دارد و اتحادها، ائتلافها و منازعات از منطقهای به منطقه دیگر قابل تعمیم نیست؛ از این نظر تحولات آمریکا، اروپا و... با منطقهای مانند خاورمیانه بسیار متفاوت است. از منظر وی، امنیت فقط به حوزه سیاسی و نظامی مربوط نمیشود، بلکه سایر حوزهها نظیر فرهنگ، اقتصاد، محیط زیست و... را نیز دربرمیگیرد. باری بوزان بر این باور است که سطوح تحلیل ملی و بینالمللی به تنهایی نمیتواند برای تحلیل مسائل منطقهای مناسب باشد و باید به سطح تحلیل میانی و بازیگران فروملی نیز پرداخته شود.
براساس این چارچوب نظری، مجموعه امنیتی عبارت است از مجموعهای از بازیگران در یک منطقه که علایق و نگرانیهای امنیتی آنها تا حدی به یکدیگر مرتبط است و مسائل امنیتیشان جدا از سایر بازیگران مجموعه قابل حل نیست. بوزان چهار مؤلفه را برای پایداری مجموعههای امنیتی بیان میکند که هر کدام از این مؤلفهها را در چارچوب امنیت منطقه خاورمیانه و بازیگران مهم آن، یعنی ایران و محور مقاومت تبیین میکنیم.
با پیروزی انقلاب اسلامی، با وجود تقابل بسیاری از کشورهای منطقه با آن، سوریه در ابتدا و بهویژه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، همواره سیاستهای همسو با ایران را پیگیری کرده است. از طرفی، با سقوط رژیم بعث در عراق و روی کار آمدن یک دولت شیعی و تشکیل مقاومت اسلامی عراق و همچنین اضافهشدن گروه انصارالله یمن که اداره بخشهای مهمی از این کشور را در اختیار دارد، باعث ایجاد مجموعهای امنیتی با محوریت جمهوری اسلامی ایران، سوریه، عراق، حزبالله لبنان، انصارالله یمن و گروههای مقاومت اسلامی فلسطینی جهاد اسلامی و حماس شده است.
سوریه و حزبالله بهدلیل همسایگی با سرزمینهای اشغالی، چالشهای متعددی برای اسرائیل ایجاد کردهاند؛ پس این رابطه استراتژیک میان جمهوری اسلامی ایران، سوریه، حزبالله و حماس، تقریباً باعث توانمندشدن ایران در مقابل تهدیدات اسرائیل و حامیانش شده است، بهطوری که توانسته منافع امنیتی این رژیم را با خطر مواجه کند.
رژیم صهیونیستی با همراهی حامیان غربی و تعدادی از کشورهای عربی محافظهکار منطقه تلاش کرده است تا چالشهایی برای ایران بهمنظور تضعیف قدرت منطقهای محور مقاومت ایجاد کند. عادیسازی رابطه با بعضی از کشورهای عرب منطقه در چارچوب پیمان صلح ابراهیم با کمک دونالد ترامپ، بهمنظور انزوای ایران صورت گرفت و از طرفی، حمایت اخیر اتحادیه اروپا از امارات متحده عربی و موضع صریح آن در قبال جزایر سهگانه ایرانی، بهمنظور فشار بیشتر بر ایران و سستکردن پیوندهای محور مقاومت است.
همانطور که اشاره شد، سوریه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، به جرگه متحدان ایران درآمد و از طرفی، جنگ عراق نیز نیرویی وحدتبخش برای این دو کشور بود؛ زیرا ایران بخشی از سلاح خود را از طریق این کشور دریافت میکرد و با گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی، روابط دو کشور هیچگاه خصومتآمیز نبوده است. از طرفی، عراق نیز پس از سقوط صدام تقریباً چنین راهبردی در قبال ایران داشته و در کنار بازیگرانی همچون حزبالله، انصارالله یمن و سایر اعضای محور مقاومت بهدلیل ایدئولوژی و منافع مشترک و همچنین واقعشدن در حوزههای ژئوپلیتیکی مهم خاورمیانه، باعث نزدیکی هر چه بیشتر آنها به یکدیگر شده است.
مهمترین مؤلفه همگرایی اعضای محور مقاومت، اشتراک مذهب، یعنی گرایش به مذهب تشیع است. به غیر از گروههای مقاومت فلسطین که سنیمذهب هستند، سایر دولتها و اعضای محور مقاومت را عمدتاً شیعیان تشکیل میدهند؛ البته گروههای مقاومت فلسطین از جمله حماس، بهویژه شاخه نظامی آن، تمایل بیشتری به فرهنگ تشیع پیدا کردهاند. حتی گفته میشود یحیی سنوار، رهبر فقید این گروه، غزه را کربلای جدید خواند و مبارزات محور مقاومت با اسرائیل را به مبارزه امام حسین(ع) و یارانش در مقابل سپاه یزید تشبیه کرده بود.
اما در نقطه مقابل، بعضی از کشورهای منطقه، بهویژه کشورهای محافظهکار خلیج فارس با گفتمان شیعی محور مقاومت به مقابله پرداخته و نزدیکی خود را به قدرتهای بزرگ، بهویژه آمریکا حفظ کردهاند. بنا به گفته ملک عبدالله، پادشاه وقت عربستان، «ما بخشی از جهان عربی، اسلامی و بینالمللی هستیم و هویتمان بر اساس هویت عربی سنی تعریف میشود»؛ به همین دلیل این کشور بارها تلاش کرده است تا نفوذ ایران را در سرزمینهای عربی کمرنگ کند. از طرفی، با حمایت از گروههای معارض این محور بهویژه جریانهای سلفی تکفیری و همچنین حمایت از جریان 14 مارسیها در لبنان که از معارضان حزبالله محسوب میشود، به دنبال این بوده تا با همراهی سایر دولتهای محافظهکار و آمریکا، زمینه تضعیف محور مقاومت را فراهم کند؛ اما دفاع محور مقاومت از مردم اهل سنت فلسطین و سکوت این کشورها در مقابل نسلکشی اسرائیل، باعث افزایش وزن محور مقاومت در افکار عمومی منطقه شده است.
مؤلفه همسایگی زمانی مهمترین عامل تهدید امنیتی شناخته میشود که کشوری با مرزهای زمینی مشترک با کشور ما، امنیتش مورد تهدید واقع شود و گروههای تروریستی زمینه را برای ایجاد بیثباتی در آن به وجود آورند؛ به همین دلیل برای نزدیکنشدن داعش به مرزهای سرزمینی کشور، ایران به دفاع و مقابله با آن در کشور همسایه، یعنی عراق پرداخت و مهمترین اهرم انجام این اقدامات، نزدیکی به مقامات شیعی عراقی و همگرایی با گروههای مقاومت اسلامی این کشور بود.
همین مورد برای عراق در سوریه و برای سوریه در لبنان که از مجاورت سرزمینی برخوردارند نیز صدق میکند؛ به همین دلیل مخالفان محور مقاومت، بهویژه آمریکا که قدرت ایران و محور مقاومت را عاملی در راستای تضعیف موازنه قدرت خود در منطقه و تهدیدی برای مهمترین متحدش یعنی رژیم اسرائیل میداند، همواره شیوههایی برای تضعیف این مجموعه امنیتی بهکار گرفتهاند. ترور سردار قاسم سلیمانی از سوی آمریکا و جنگ فرسایشی اسرائیل در لبنان و غزه در همین راستا شکل گرفته است.
وابستگی متقابل امنیتی، الگوی دوستی ـ دشمنی و همچنین مؤلفههای همسایگی و فرهنگی، بهویژه فرهنگ تشیع در خاورمیانه را براساس نظریه امنیتی باری بوزان بررسی کردیم. مؤلفههای مطرحشده نقش مهمی در سیاست خارجی و امنیت ملی ایران دارد و به همین علت است که گروههای معارض محور مقاومت همواره تلاش کردهاند تا با روشهای گوناگون باعث تضعیف این جبهه و در رأس آن، ایران شوند و ضریب امنیتی آن را تحتتأثیر قرار دهند؛ بنابراین براساس نظریه باری بوزان که امنیت اعضای یک مجموعه امنیتی را به هم مرتبط و غیرمتمایز در نظر میگیرد، به نظر میرسد که تضعیف محور مقاومت باعث کاهش ضریب امنیتی ایران و از طرفی، افزایش قدرت امنیتی این محور باعث افزایش ضریب امنیت ایران میشود.
پگاهسادات طباطبایی
انتهای پیام