وحدت حوزه و دانشگاه، یکی از مفاهیم بنیادین و استراتژیک در جامعه علمی و دینی ماست که سابقهای دیرینه و پیچیده دارد. حوزههای علمیه با قدمت چند صد ساله، مرکز نشر و توسعه دانشهای دینی و معنوی بودهاند و در سوی دیگر، دانشگاهها بهمثابه سنگر علوم نوین و تجربی، در طول قرن گذشته با هدف توسعه دانشهای تخصصی و تحقیقاتی شکل گرفتهاند. بهمناسبت هفته «وحدت حوزه و دانشگاه»، خبرنگار ایکنا از اصفهان گفتوگویی با علیاکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآنی انجام داده است. در شماره پیشین به وجوه اشتراک و اختلاف حوزه و دانشگاه پرداخته شد و در شماره پیش رو، به سابقه تأسیس حوزه و دانشگاه پرداخته میشود و اینکه رسیدن به قله تمدن نوین اسلامی از بستر کدامیک امکان تحقق دارد.
تفاوت در افراد، اهداف، انگیزهها و سوابق زمانی و مکانی تأسیس، یکی از مهمترین تفاوتهای حوزه و دانشگاه محسوب میشود. قرآن کریم نیز میفرماید: «أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى... أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ... لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ...» (توبه/ ۱۰۹ و ۱۱۰). تأسیسشده بر بنیان تقوای الهی یا تأسیسشده بر بنیانهای سست، نامطمئن و آتش جهنم.
بیشتر بخوانید:
چنانچه از تعالیم پیامبر اکرم(ص) به حضرت خدیجه(س) و امام علی(ع) و همچنین جلسات علمی امیرالمؤمنین(ع) و نشستهای تفسیری و آموزش علم قرائات از سوی برخی از صحابه و تابعین و مشابه آنها صرفنظر کنیم، اساس و بنیان حوزههای علمیه بهمثابه تشکیلاتی آموزشی به دوره امام صادق(ع) در نیمه اول قرن دوم برمیگردد.
حضرت صادق(ع) چهار هزار شاگرد در رشتههای گوناگون الهیات، تفسیر، فقه، حدیث، اخلاق، سیاست و حکمرانی، هیئت، نجوم و علوم طبیعی، طب، شیمی و... تربیت کرد؛ از هشام بن حکم، فیلسوف و متکلم سیاسی تا جابر بن حیان شیمیدان، از مسلم و زراره حدیثشناس تا مفضل متأله و توحیدشناس و... . بعد از آن به مدارس اسلامی آندلس، مصر، شام، اسکندریه، قسطنطنیه و نظامیههای خواجه نظامالملک وزیر در بغداد، اصفهان، نیشابور، بلخ و هرات و همچنین مدارس احداثی در خوارزم، حجاز، الجزایر، بیتالمقدس و بعلبک لبنان میتوان اشاره کرد.
مدرسه بیهقیه (۴۵۰ ه.ق)، مدرسه سعیدیه (غزنویان)، بیتالحکمه بغداد در زمان هارون و مأمون، جامع الازهر (فاطمیان، ۳۵۹ ه.ق)، مدارس صلاحالدین ایوبی و جانشینان او، مدارس نورالدین زنگی و چندین نمونه دیگر از این مدارس علمیه در بلاد گوناگون اسلامی در طول قرنهای متمادی تأسیس و به عالمپروری در رشتههای متعدد مشغول شدند.
اولین حوزه علمیه شیعیان به معنای رایج که رسالت اولی و اصلیاش مجتهدپروری محسوب میشد، در قرن چهارم در نجف اشرف و زیر نظر شیخ طوسی(ره) شکل گرفت. حوزه علمیه قم هم در زمان صفویان شکل خاصی پیدا کرد. گرچه برخی قدمت آن را به قرن دوم، یعنی زمان مهاجرت اشعریون از کوفه به قم میدانند. حوزه علمیه فعلی قم از سوی آیتاللهالعظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی(ره) در سال ۱۳۰۱ ه.ش تأسیس و درواقع تجدید حیات شد و در سال ۱۳۲۰ (ه. ش) به زعامت آیتاللهالعظمی بروجردی(ره) به اوج تکامل خود رسید. در کنار حوزه علمیه قم، مدارس فیضیه و دارالشفا نیز در این شهر و در جوار بارگاه مقدس و همچنین در شهرهای مشهد، اصفهان، قزوین، شیراز، کاشان و... تحت زعامت مراجع بزرگ شیعه و علمای ربانی آن مناطق فعال بودهاند.
دانشگاه «قرویین» در شهر فاس مراکش در سال ۸۵۹ میلادی که البته بهصورت مدرسه دینیه بوده است، اولین دانشگاه در جهان محسوب میشود و برخی دانشگاه بولونیا (۱۰۸۸ م) و یا دانشگاه سالرنوی ایتالیا (۱۹۶۸ م) را نخستین دانشگاههای جهان معرفی کردهاند که در هر صورت بعد از تأسیس مدارس دینیه و حوزههای علمیه مرسوم بوده است.
درباره اولین دانشگاه در ایران میتوان به دانشگاه و بیمارستان جندیشاپور واقع در استان خوزستان، شوش یا دزفول در ۱۷ قرن قبل اشاره کرد. نخستین مؤسسه آموزش نوین در ایران، دارالفنون بود که از سوی امیرکبیر در زمان ناصرالدین شاه قاجار در تهران و در سال ۱۲۳۰ ه.ش تأسیس شد و در رشتههای پزشکی، مهندسی، نظامی و سایر فنون جدید با استادان خارجی، بهویژه استادان اتریشی با نظام مدرنیزاسیون آموزشی فعالیت میکرد و در اواخر با دخالت میرزا ملکم خان ارمنی، سفیر ایران در کشورهای ایتالیا، اتریش، انگلیس و مصر به بیراهه فراماسونری رفت.
بعد از آن روشنفکر دیگری به نام عیسی خان صدیق، معروف به صدیق اعلم در سال ۱۳۱۰ نام دارالفنون را به دانشگاه تغییر داد. خود او هم دانشآموخته دارالفنون در رشته فقه بود؛ سپس برای تکمیل تحصیلاتش در اواخر دوره قاجار به اروپا رفت و در رشته ریاضی در دانشگاه ورسای پاریس و سپس در دانشگاه کمبریج انگلستان در رشته زبان فارسی در کنار ادوارد براون به تحصیل و تدریس پرداخت.
بعد از بازگشت به ایران در وزارت فرهنگ و معارف مشغول به کار و در زمان رضاخان برای تکمیل تحصیلاتش به دانشگاه کلمبیای آمریکا اعزام شد. در سال ۱۳۱۰ مأموریت تأسیس دانشگاه تهران به عهده او قرار گرفت و این دانشگاه را با کمک برخی دیگر از استادان روشنفکر در سال ۱۳۱۳ راهاندازی کرد. در سوابق اجرایی صدیق اعلم، سناتوری مجلس سنا و ریاست وزارت معارف هم دیده میشود.
اینک که کمی با سوابق تأسیس و مؤسسان دانشگاه و حوزه آشنا شدیم، به سهولت میتوان تفاوتهای دیگر را قضاوت کرد و بنابر شعر معروف دهلوی، «از کوزه همان برون تراود که در اوست»، انتظاراتمان را تنظیم کنیم.
درسخواندن در دانشگاه حداکثر و در خوشبینانهترین حالت، اکتساب آمادگی برای خدمت به مردم است؛ ولی تحصیل در حوزه نوعی عبادت همانند نماز، روزه، هجرت و جهاد محسوب میشود. دانشجو در بهترین حالت به کسب علم فکر میکند تا به منصبی برسد و مسئولیت محدودی در جامعه خود بپذیرد؛ ولی طلبه حوزه علمیه، خود را سرباز مهدویت میداند و برای خود رسالت جهانی بهمنظور هدایت نوع بشر برای برپایی عدالت و زمینهسازی ظهور منجی(عج) تعریف میکند. حتماً توجه دارید که براساس قاعده منطقی تغلیب و رویکرد کلی و حداکثری، اینچنین میگوییم و کاری به استثنائات نداریم.
نیاز روز جهان اسلام و جامعه انسانی برای رسیدن به آرمانها، رسیدن به تمدن جامعالاطراف نوین اسلامی، فتح قلههای علم و فناوری و توفیق در تولیدات جدید، وابسته به علم و عالمانی همانند شیخ بهاءالدین عاملی، معروف به شیخ بهایی است؛ علمی که هم فیزیک و شیمی و هم علوم انسانی و الهی را شامل میشود. شیخ بهایی به همهچیزدان هم مشهور بود؛ چون از همه علوم زمان خود بهره داشت و فقیه، فیلسوف، حکیم، مفسر، محدث، طبیب، عارف، ریاضیدان، اخترشناس، معمار، مورخ، شاعر، ادیب، فیزیکدان، شیمیدان، هنرمند، سیاستمدار، حقوقدان و شیخالاسلام اصفهان، پایتخت صفویان بود.
ایشان استادی شاگردپرور محسوب میشد و از جمله شاگردان او ملاصدرا و ملامحسن فیض کاشانی، مجلسی اول، محقق سبزواری و نظامالدین گیلانی را میتوان نام برد که هرکدام استادی بزرگ و کمنظیر بودند. او در عمر ۷۵ سالهاش (۹۲۵ تا ۱۰۰۰ شمسی) ۱۲۳ کتاب، رساله و مقاله از خود به یادگار گذاشت. «التحضیر»، «بحرالحساب»، «خلاصةالحساب»، «جامع عباسی»، «رسائل پنجگانه اثنیعشریه»، «اربعین»، «فوائدالصمدیه»، «زبدةالاصول»، «الوجیزه فی الدرایه»، «کشکول»، «نان و حلوا»، «شیر و شکر»، «نان و پنیر»، «موش و گربه» و «دیوان اشعار» از جمله آثار ارزشمند شیخ بهایی است.
مهارت او در ریاضی، هندسه، مثلثات و معماری بسیار معروف است. تعیین قبله مسجد شاه اصفهان، طومار تقسیم آب زایندهرود، ساخت حمام معروف که گلخن آن سالها با یک شمع روشن بوده، طراحی منارجنبان، تالار چینیخانه، ساعت ظلی، ساعت آفتابی شهر نجف، کاریز نجفآباد، طراحی مسجد شاه و موارد متعدد دیگر از جمله ابداعات شیخ بهایی است.
او را چکیده جامعه صفوی میدانند و به زبان امروز میتوان گفت که شیخ بهایی توانست دانش را به فناوری تبدیل و از لابهلای کتابها و کتابخانهها و از عالم ذهن و اندیشه به عالم عینی و واقعی جامعه منتقل کند. در شماره بعد به رویکرد علما در مواجهه با حوزه و دانشگاه و معرفی سایر دانشمندانی خواهیم پرداخت که محصول مدارس دینی و علمی قدیم بودهاند.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام