کد خبر: 4255262
تاریخ انتشار : ۰۲ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۴
در گفت‌وگو با ایکنا مطرح شد

اتحاد حوزه و دانشگاه؛ تحولی انقلاب‌گونه

یک پژوهشگر قرآنی درباره نظام تحولی آموزشی، پژوهشی و فرهنگی که از اتحاد حوزه و دانشگاه ظهور و بروز می‌یابد، گفت: این تحول به خودی خود درواقع نوعی «انقلاب» است و انقلاب همواره هزینه دارد، به‌خصوص که با جراحی بزرگ، عمیق و گسترده همراه است و چنین جراحی‌ای بدون درد امکان‌پذیر نیست.

وحدت حوزه و دانشگاهاز اتحاد دو رکن اصلی آموزشی و فرهنگی جامعه، یعنی حوزه و دانشگاه، نظامی بدیع و نوین در عرصه‌های آموزشی، فرهنگی و پژوهشی متولد خواهد شد؛ اما این نظام نوپا با چه چالش‌هایی مواجه خواهد بود؟ به‌مناسبت هفته وحدت حوزه و دانشگاه، خبرنگار ایکنا از اصفهان گفت‌وگویی با علی‌اکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآنی انجام داده است. در چهار شماره گذشته، به وجوه اشتراک و اختلاف حوزه و دانشگاه، سابقه تأسیس هر یک از این دو مرکز علمی، اینکه رسیدن به تمدن نوین اسلامی از بستر کدام‌ یک محقق می‌شود، تفکیک این مراکز، رویکرد علما نسبت به حوزه و دانشگاه، راهکارهایی برای اتحاد حقیقی میان حوزه و دانشگاه و اصول مبتنی بر این نظام بدیع پرداختیم. شماره پیش‌رو به تحلیل جریان‌های مخالف با این نظام تحولی اختصاص دارد.

ایکنا ـ لازمه ظهور و بروز انقلاب تحولی که از اتحاد حوزه و دانشگاه شکل می‌گیرد، چیست؟

بدون تردید، این ایده مخالفان و موافقانی دارد و شاید بتوان گفت گروه مخالفان از نظر عِدّه و عُدّه و کمّاً و کیفاً بیشتر، قوی‌تر و صاحب‌نفوذترند که دلایل آن را عرض خواهم کرد.

آن‌گونه که در عرایض قبل اشاره کردم، این تحول به خودی خود درواقع نوعی «انقلاب» است و انقلاب همواره هزینه دارد، به‌خصوص که با جراحی بزرگ، عمیق و گسترده همراه است و چنین جراحی‌ای بدون درد امکان‌پذیر نیست.


بیشتر بخوانید:


انقلاب یعنی مبارزه، مقاومت و مجاهدت در برابر وضع موجود. بسیار طبیعی و قابل انتظار است که این گروه برای حفظ و تداوم بقای خود در مقابل انقلاب ایستادگی کند؛ بنابراین وقتی وضع موجود و طرفدارانش و آن‌هایی که به آن عادت کرده‌اند و یا منافعی از آن می‌برند، احساس خطر می‌کنند، به ترتیب مقاومت، مخالفت، کارشکنی، مانع‌تراشی، خدعه، توطئه، انحراف، تحریف و استحاله در پیش می‌گیرند و در نهایت تصمیم به نابودی انقلاب، موجدین و حامیان آن می‌گیرند.

ایکنا ـ ویژگی‌های یک انقلاب چیست؟

اگر تاریخ بعثت انبیای الهی را نوعی انقلاب بدانیم که به یقین چنین هم بوده، وجه مشترک همه‌ بعثت‌ها، مبارزه با وضع موجود و همچنین مقاومت دایرمداران وضع موجود در برابر تغییر بوده است؛ البته این ویژگی مخصوص انقلاب‌های الهی هم نیست، بلکه در انقلاب‌های مادی، اجتماعی و سیاسی نیز این واقعیت مشاهده می‌شود. 

ویژگی دیگر در همه‌ انقلاب‌ها، حرکت تدریجی و مرحله‌ای در جریان پیشبرد و پیشرفت آن‌هاست. درست است که همگان لحظه‌ پیروزی در انقلاب‌ها را به یاد دارند و به رسمیت می‌شناسند و ثبت می‌کنند؛ ولی درواقع این اتفاق لحظه‌ای در بستر منبسط زمان شکل می‌گیرد و در یک روز یا ساعت مشخصی منقبض و ثبت می‌شود.

البته انقلاب‌های بزرگ و بی‌نظیری وجود دارند که هنوز در مسیر زمان حرکت می‌کنند و بستر می‌گسترند تا در زمان موعودش منقبض و پیروزی‌شان اعلام شود. انقلاب عاشورای حسینی بزرگترین و صادق‌ترین مثال و مصداق از این نوع است و پیروزی‌اش ان‌شاءالله در ظهور منجی (عج) متجلی خواهد شد.

ویژگی دیگر در انقلاب‌ها، نبود باور عمومی به اخذ نتیجه و کسب پیروزی است؛ چون انقلاب‌ها همیشه با اقلیت‌ها شروع می‌شود؛ بنابراین در آغاز امر، مخالفت عمومی و اکثریت مردم، اعم از خواص و عوام جامعه را به دنبال دارد. مخالفت خواص برای حفظ منافع و مخالفت عوام از سر تنبلی، یأس، راحت‌طلبی، رضایت نسبی، ظاهری و گذرا به وضع موجود است.

همه‌ آنچه درباره ویژگی‌های انقلاب گفتیم و نگفتیم، درباره «انقلاب آموزشی، پژوهشی و فرهنگی» صدق می‌کند و ما در مقام پیشنهاددهنده به این نکات توجه کامل داشته و داریم و هرگز دچار تخیل، خوش‌باوری و بی‌خبری از اوضاع حال و آینده نشده‌ایم، بلکه پیشنهادمان دقیقاً مبتنی بر معلومات و تجربیات مربوطه است.

از آنجایی که پس از انتشار این ایده در انتظار اظهار نظرهای ناامیدکننده و شاید مسموم به تمسخر و آلوده به استهزا هم هستیم و خواهیم‌ بود، به ناچار بر چند نمونه‌ مسلم، قطعی و بدون تردید تاریخی و قرآنی تأکید می‌کنیم تا به‌طور مستند و مجرب، طرز تفکر و بنیادهای اندیشه‌ خداباور، قرآنی و توحیدی‌مان را به مخاطب محترم بشناسانیم.

داستان عبرت‌انگیز ساختن کشتی نجات‌بخش نوح نبی(ع) و صبر و شکیبایی نزدیک به هزار ساله‌ ایشان و مقاومت در مقابل تمسخرها، یأس‌آفرینی‌ها، ناباوری‌ها و به رخ کشیدن ناشدنی‌ها، برای ما و جامعه‌ ما بسیار درس‌آموز است.

بت‌شکنی ابراهیم خلیل(ع)، امتحانات و ابتلائات کم‌نظیر و سرانجام خوش‌ و پیروز ایشان بر همه‌ امواج خرافات، انواع تمسخرها و ظلم و زور نمرودیان، مکمل ماجرای نوح نبی(ع) است. انقلاب موسوی که ماجرایش از ابتدا تا انتها به کرات در قرآن مجید آمده، نمونه‌ بارزی از حرکت‌های اجتماعی باورناپذیر در اذهان و افکار عمومی و حتی نزد خواص، نخبگان، عالمان، مدعیان و تحلیلگران حرکت‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است.

احسن‌القصص، یوسف پیامبر(ع) سرشار از به ظاهر ناشدنی‌هاست؛ از خواب خوش تعبیر خورشید و ماه و ستارگان تا بیداری‌های پرماجرای نفس اماره، از چاه حسادت تا جاه ریاست، از زندان عفت و بی‌گناهی تا زنان حیران و دست‌بریده، سکانس‌های عبرت‌آموز زندگی این صدیق الهی است؛ اما پیشنهاد حکیمانه‌ ایشان برای نجات از بلای فراگیر قحطی کمتر مورد توجه بوده است، در حالی که آن ماجرا یکی از مؤثرترین فرازهای زندگی آن حضرت و نمونه‌ای بارز از حکمرانی عقل‌محور و حکمت‌بنیان محسوب می‌شود.

بعثت پیامبر خاتم(ص) در عصر جاهلیت و تحول ۱۸۰ درجه‌ای باورهای مردم از بت به خدا، از شرک به توحید، از کفر به ایمان و از طاغوت به الله در تحلیل علمی و واقع‌گرایانه‌ هیچ جامعه‌شناسی نمی‌گنجد. در مقام عمل و اجرا، همه می‌دانیم که چه بود و چه شد و بی‌نیاز از شرح است. 

قیامِ تا قیامت قائمِ عاشورا از همان اوان حرکت با مخالفت مخالفان اعم از مصلحت‌اندیشان، راحت‌طلبان، ناامیدان، سیاست‌بازان، دوستان بی‌بصیرت و البته دشمنان مکار، حیله‌گر و دنیاپرستان مسلمان‌نما مواجه شد؛ اما نتیجه چه بود؟ آنچه عیان است، چه حاجت به بیان است؟ نور حسین(ع) رقیب شبانه‌روز خورشید جهان‌تاب شد و بر همه‌ عالم در همیشه‌ زمان تابیدن گرفت و انقلاب به ظاهر کوچک، کوتاه و محدودش الهام‌بخش همه‌ آزادگان جهان، اعم از مسلمان و غیرمسلمان شد و ده‌ها انقلاب دیگر از درونش جوشیدن گرفت.

انقلاب علمی و فرهنگی امامین باقر و صادق(ع) در عصر خفقان اموی و مروانی که به احیای دین اسلام و بنیان‌گذاری مذهب تشیع انجامید، ما را به انجام کارهای بزرگ و تأثیرگذار در شرایط سخت و به ظاهر غیرممکن امیدوار می‌کند. 

نمونه‌ بارز و ملموس روزگار خودمان، انقلاب اسلامی ایران است. افراد معدودی بودند که پیروزی این انقلاب را آن هم در زمان کوتاه با این همه دشمنان توانمند داخلی و خارجی پیش‌بینی می‌کردند؛ ولی شد آنچه شد. پیروزی ما در دفاع مقدس، مصداق صادق دیگری بر مدعای ماست.

سخن کوتاه کنیم؛ ما به تحقق و پیروزی انقلاب آموزشی، پژوهشی و فرهنگی که مطرح کردیم، باور یقینی داریم و در مقایسه با مثال‌هایی که عرض کردیم، شدنی‌تر و سهل‌الوصول‌تر می‌دانیم و باید به چشم وظیفه در راستای تحقق گام دوم انقلاب اسلامی به آن بنگریم.

ایکنا ـ درباره مخالفان این نظام بدیع و تحولی توضیح دهید.

انواع و اقسام مخالفت‌هایی را که با این پیشنهاد، چه در مقام طرح و چه در زمان اجرا و حتی بعد از اجرا خواهد شد، می‌توان به چند دسته تقسیم کرد؛ گروه اول دسته‌ای از مسئولان، صاحب‌منصبان و به اصطلاح کارشناسان درون حاکمیت‌اند؛ همان‌ها که با طب سنتی ایرانی و اسلامی و همچنین با معماری سنتی و تعزیه و هر آنچه رنگ و بوی سنت دارد، مخالف‌اند و به مدرنیزه با تعصب شدید وابسته و پیوسته‌اند.

این گروه شاید به مقتضای شرایط و برای حفظ مناصب خود دارای ظاهری موجه هم باشند؛ اما به بهانه‌ همراهی با دانش روز و فناوری مدرن، چهره‌ حق به جانب به خود می‌گیرند و گه‌گاهی هم دم خروس از زیر لباس شیک و فاخرشان بیرون می‌زند و سنت را به جرم قدمت کنار می‌زنند. 

این گروه اغلب فاقد مطالعات عمیق دینی و باورهای قرآنی هستند و گرچه شاید دم از دین و مذهب هم بزنند؛ ولی بسیار سطحی و بدون تفقه در متون دینی و معارف اصیل بوده و خواسته و ناخواسته مقهور فرهنگ غرب و خودباخته‌ مفاهیم ملی‌گرایانه، ناسیونالیستی و قوم‌گرایی هستند.

گروه دوم مخالفان، سیاسیونی هستند که همه چیز را با عینک سیاسی و جناحی می‌بینند و با هرگونه ایده و طرحی که به تغییرات اساسی منجر شود، بدبینانه مخالفت می‌کنند. 

گروه سوم مخالفان، کسانی هستند که از تسری انقلاب آموزشی، پژوهشی و فرهنگی به حوزه‌های دیگر مانند اقتصاد، صنعت، تجارت، بازرگانی، مبادلات پولی، صادرات و واردات، کشاورزی، هنر، سیاست خارجی و... نگرانند. این نگرانی می‌تواند مثبت و سازنده باشد؛ یعنی حاضر به ریسک نیستند و تصور می‌کنند وضعیت، بدتر از وضع موجود خواهد شد.

گروه چهارم کسانی هستند که با ایجاد این تحول، منافع و مناصب خود و اطرافیانشان را در خطر می‌بینند و می‌دانند تصمیم بر اجرای تحول با حضورشان در آن مواضع، موجب تعارض می‌شود و درواقع شایستگی و صلاحیت خود را از دست رفته می‌بینند.

گروه پنجم مخالفان، بخشی از مردم هستند که نگاهشان به دهان افراد خاصی در مملکت است و بدون اینکه خودشان تحلیل درستی از موضوع داشته باشند، با آن مخالفت می‌کنند و سیاه‌لشکر گروه‌های قبلی می‌شوند که از آن‌ها که نام بردیم.

گروه ششم، کسانی هم در جامعه پیدا می‌شوند که نام و نانشان در مخالفت است. انگار اگر مخالفت نکنند، وجود ندارند و دیده نمی‌شوند و نفوذ اجتماعی‌شان کم یا تمام می‌شود. سلبریتی‌ها در این گروه جای می‌گیرند.

گروه هفتم، خطر متحجرین همواره حرکت‌های تحولی را دچار مشکل می‌کند. این گروه هم در میان خواص و درس‌خوانده‌های حوزه و دانشگاه و هم در میان عوام جامعه حضور دارند و فاقد شجاعت ایجاد تحول هستند، هم از تحول می‌ترسند و هم دیگران را از تحول می‌ترسانند. ما در وقوع اصل انقلاب اسلامی هم با این‌گونه افراد و افکار مواجه بودیم. خواص این گروه در مکان‌های حساس همچون حوزه و دانشگاه و در قوای سه‌گانه هم متأسفانه حضور زیان‌باری داشته و دارند.

گروه هشتم، کسانی هستند که مزدور دشمنان خارجی‌اند و از طریق رسانه‌های هم‌زبان با هر حرکت کوچکی که به نفع مردم و کشور باشد، ساز مخالف می‌زنند؛ بنابراین مخالفتشان با این حرکت تمدن‌ساز حتمی و جدی خواهد بود. معمولاً این گروه از گروه‌های مخالف دیگر تغذیه می‌کند و بر موج‌های داخلی سوار می‌شود و گاهی هم برعکس، منبع تغذیه مخالفان داخلی می‌شود.

گروه نهم، دشمنان تابلودار خارجی هستند که ذاتاً با اسلام، انقلاب و ایران دشمن خونی‌اند، خصومت ذاتی و دائمی داشته و دارند و شبانه‌روز در اتاق‌های فکرشان علیه ما نقشه می‌کشند، پول‌های کلان خرج می‌کنند، مستقیم و غیرمستفیم تیشه به ریشه‌ ارزش‌های مادی و معنوی ما می‌زنند و در عین حال نقش پشتیبان و لجستیک را برای گروه‌های مخالف در خلوت و جلوت بازی می‌کنند و بدون تردید با ایده‌ای که مطرح کردیم، مخالفت و دشمنی بنیادی خواهند داشت.

ایکنا ـ نقش موافقان این طرح را در پیشبرد اهداف و تحقق آن ارزیابی کنید.

در مقابل این گروه‌های ۹ گانه‌ مخالف، گروه‌های موافق هم حضور دارند و باید برای تحقق این ایده نقش‌آفرینی کنند. همان‌گونه که در حوزه‌های طب، معماری و هنر با وجود مخالفت‌هایی که بوده و هست، به توفیقاتی نسبی دست یافتند و روزبه‌روز موفق‌تر بوده و جایگاه خود را تثبیت کرده‌اند.

از دلایل اصلی موفقیت آن‌ها، استقامت بر موضع خود و تبیین و توجیه موضوع در رسانه‌ها و همچنین ارائه‌ کار به‌صورت عملی، عینی، نتیجه‌بخش و ملموس بود. طبیبان طب سنتی، ایرانی و اسلامی اصالت علمی و برتری خود را به منصه‌ ظهور رساندند و از تهدیدها، تحدیدها، تمسخرها، ملامت‌ها و تخریب‌ها نهراسیدند. 

مهندسان طراح و معمار با کمک مهندسان سازه و عمران به ساخت بناهای زیبا و مستحکم با مصالح امروزی همت گماشتند و از سویی به مقاوم‌سازی و بهسازی علمی بناهای قدیمی پرداختند و تلفیق طراحی معماری سنتی و زیرمجموعه‌های آن را با مهندسی سازه و مدرن در عمل ارائه کردند.

البته هنوز راه‌های نرفته در حوزه‌های طب و معماری سنتی بسیار است؛ ولی همین که قطار تحول در ریل خود به راه افتاده، باید به فال نیک گرفته شود. در حوزه‌ هنرهای نمایشی، نساجی، خوشنویسی، نقاشی و صنایع‌دستی هم فعالیت‌هایی در راستای تلفیق صورت گرفت که باید روزبه‌روز کامل‌تر شود.

بدیهی است برای تحقق چنین ایده‌ سترگ و طرحی چنان بزرگ و تمدن‌ساز باید حمایت مقامات بالای نظام و رئوس قوای سه‌گانه تضمین شود تا در کنار استقامت طراحان و موافقان این ایده و همچنین توجیه و تبیین رسانه‌ای و ارائه‌ مصادیق موفق، قدرت و اقتدار حاکمیت برای برخوردهای نرم‌افزاری و سخت‌افزاری با مخالفت‌های غیراصولی و خصمانه نیز به‌موقع به میدان بیاید و راهگشا باشد.

زهراسادات محمدی

انتهای پیام
captcha