بهمناسبت سالروز بعثت نبی مکرم اسلام، حضرت محمد مصطفی(ص) و به منظور چشیدن قطرهای از دریای بیکران معارف قرآن در خصوص این واقعه عظیم، به سراغ سیدعبدالوهاب طالقانی، قرآنپژوه و دکترای علوم قرآنی رفتیم. همانطور که در شماره پیشین بیان شد، این قرآنپژوه بحث خود را درباره بعثت به شش بخش تقسیم کرد که شامل عظمت بعثت از زبان حضرات معصومین(ع)، آیات وحیانی در آغاز بعثت، امتیازات نبی مکرم(ص) در آیات قرآن، آیات مربوط به خاتمیت پیامبر(ص) و رسالت جهانشمول آن حضرت، چگونگی همخوانی میان خاتمیت پیامبر(ص) تا پایان حیات و تغییر و تحولات زندگی بشر و در نهایت، رسالت پیامبر برای انسان است. شرح سه بخش نخست در شماره پیشین گذشت و اکنون در شماره پیش رو، گفتارهای مربوط به سه بخش دوم و پایانی را میخوانیم.
بیشتر بخوانید:
در خصوص آیاتی که مربوط به خاتمیت پیغمبر(ص) است، چهار آیه انتخاب کردم. در اولین آیه سوره فرقان آمده است: «تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا؛ بزرگ است كسى كه بر بنده خود فرقان را نازل فرمود تا براى جهانيان هشداردهندهاى باشد.»
در سوره انعام، آیه ۱۹ میفرماید: «...وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ...؛ اين قرآن را بر من وحی كرده تا شما و تمام كسانی را كه اين قرآن به آنها میرسد، انذار كنم.» پیغمبر(ص) میگوید من مأمورم که با قرآن شما را انذار کنم. نسلهای بعد که سر برمیکشند، چه کار کنند و تکلیفشان چیست؟ پاسخ یک کلمه است و عجیب: «وَمَنْ بَلَغَ»، به هر کسی که این سخن به او ابلاغ میشود. تا کی؟ تا قیامت؛ یعنی قرآن حجت است که من با آن هم شما را انذار و آگاه کنم و هم آنهایی که این قرآن به آنان میرسد.
آیه سوم، آیه 158 سوره اعراف است. خدا به پیغمبرش میگوید: «قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا...؛ بگو که من بر همه شما جنس بشر رسول خدایم.» خدایی که میگوید رسولالله، این خدا کیست؟ در ادامه آیه میفرماید: «الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ...؛ آن خدایی که فرمانروایی آسمانها و زمین از آن اوست، هیچ خدایی جز او نیست که زنده میکند و میمیراند.» کسی در عالم نیست که فرمانروایی آسمانها و زمین متعلق به او باشد، کسی نیست که در جهان تنها باشد، کسی نیست که این قدرت را داشته باشد که هم زنده کند و هم بمیراند.
علاوه بر این، خدا حی و قیوم است. اگر از شما سؤال کردند که اسم اعظم خدا در کدام آیات آمده است، بگویید عمدتاً در آیاتی آمده که واژگان حی و قیوم بهکار رفته، سورههایی که آیات توحیدی «لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ» دارد، یکی آیةالکرسی است. آیه 158 اعراف سپس میگوید: «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ؛ پس باید ایمان به خدا آرید و هم به رسول او پیغمبر امّی، آن پیغمبری که بس به خدا و سخنان او ایمان دارد و پیرو او شوید، باشد که هدایت یابید.» حافظ میگوید: «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت/ به غمزه مسئلهآموز صد مدرس شد»؛ نه مکتب رفت، نه چیزی یاد گرفت؛ اما با یک اشاره حقایق را بیان میکند. پس در اینجا اگر میگوییم پیغمبر، امی است، یعنی مکتب نرفته؛ اما میتواند همهچیز را بخواند، بنویسد و بداند.
آیه بعدی، آیاتی از سوره جمعه است که در ابتدای بحث قرائت کردم. میفرماید: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ، وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ؛ او كسی است كه در ميان جمعيت درسنخوانده رسولی از خودشان برانگيخت تا آياتش را بر آنها بخواند و آنها را پاكيزه كند و كتاب و حكمت بياموزد، هر چند پيش از آن در گمراهی آشكاری بودند و رسول بر گروه ديگری كه هنوز به آنها ملحق نشدهاند و او عزيز و حكيم است.» در اینجا، «وَآخَرِينَ» به «فِي الْأُمِّيِّينَ» عطف است؛ یعنی پیغمبر هم بر جمعیت امی مبعوث است و هم بر اقوامی که هنوز نیامدهاند؛ این یعنی جامعیت و شمولداشتن. اگر بپرسند آیا آیین پیغمبر جهانشمول است؟ میگوییم بله، این چهار آیه صراحت دارد.
بحث پنجم. اعصار مختلف زمینههای مختلف و پیشرفتها و تحولاتی دارد. چگونه میشود که تا پایان دنیا صنایع، حرفهها، پیشرفتها و اکتشافات تغییر میکند؛ ولی بایدها و نبایدها ثابت است و این دو همخوانی ندارد. پاسخ این است: انسان دو بخش دارد؛ یک بخش ذاتیات اوست و بخش دیگر، عوارضیست که بهمناسبت اقتضائات روز عوض میشود. انسانهای اولیه و انسانهای امروز و 10 قرن بعد، در مواقعی احساس گرسنگی میکنند و احتیاج به خوردن غذا دارند و همه آنها در این خصوص با یکدیگر مشترکاند. همینطور است احساس تشنگی که وقتی به انسان دست میدهد، باید نوشیدنی میل کند. با کیفیت نوشیدنیها در گذشته و امروز کاری نداریم، تشنگی برای انسان در هر عصر و دورهای وجود دارد.
یا میتوان گفت مردمی هستند که اصلاً خواب نمیروند؟ نه، همه انسانها در احساس نیاز به خواب مشترکاند، اگرچه اسباب و لوازم خواب در طول زمان تغییر کرده است. ما بحثی در خصوص کیفیت امور نداریم و قرآن نیز نیامده تا در خصوص کیفیت کارها سخن بگوید، بلکه با ذات، غرایز و طبایع اولی انسان کار دارد، آمده است تا نیازهای اولیه بشر را که ذاتی اوست، تأمین کند؛ پس در ذاتیات بحثی نیست و نوع خلقت انسان در طول زمان تغییر نکرده است.
بحث آخر. قرآن میگوید ما میخواهیم انسان را در زمین خلیفةالله کنیم. انسان میخواهد وارث و خلیفةالله باشد و خدا میخواهد به او تکلیف بدهد. در سوره احزاب آمده است: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا؛ ما امانت الهى و بار تكليف را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم، پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند و انسان آن را برداشت، راستى او ستمگرى نادان بود.»
انسان قدرت برداشتن این امانت را دارد، آیا ابزاری نیاز ندارد؟ چرا، «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا؛ ما انسان را از نطفهاى آميخته آفريدهايم و به آزمونش كشاندهايم و او را شنوا و بينا ساختهايم.» چون ابزار لازم را دارد، ما نیز او را شنوا و بینا قرار دادیم. در ادامه میفرماید: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ...؛ ما او را به راه آوردهايم.» مأمور باطن به نام عقل در درون انسان قرار دادیم و مأمور ظاهر به نام پیغمبر برای او مبعوث کردیم و اینها هستند که راه را نشان میدهند. آیا این انسانی که آفریدیم، مجبور است این کارها را انجام دهد؟ نه، ما انسان آزاد مختار در پذیرش امر و نهی آفریدیم. آن وقت که آزاد باشد، فضیلت دارد. اگر مجبور شد، هیچ فضیلتی ندارد. مثل اینکه بگوییم انسان برتر است یا فرشته؟ فرشته کاری جز عبادتکردن ندارد، انسان که میتواند عبادت کند یا نکند، این ارزش دارد. «إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا؛ چه سپاسگزار باشد، چه ناسپاس.»
محبوبه فرهنگ
انتهای پیام