در آستانه یکی از دیدارهای مقام معظم رهبری، تصویر مادری که عکسهایی از دو فرزند شهیدش در دست داشت، نقل محافل شد؛ تصویری که دلها را لرزاند، اما داستان پشت آن را کمتر کسی میداند. خبرنگار ایکنا از اصفهان در گزارش کوتاه پیشرو، روایتگر ماجرای مادری لبنانی به نام آیات السید است که میان پرستاری از همسر مجروحش و نگرانی برای پسرانش در لبنان، خبر شهادت دو پسر خود را دریافت کرد.
تصویر این مادر در دیدار مقام معظم رهبری، در شبکههای مجازی وایرال شد، در حالی که عکس دو فرزند شهیدش را به دست گرفته بود؛ سید حسن المجتبی ۱۷ ساله و حیدره سه ساله. همه عکس را دیدند؛ اما داستان این مادر را کسی نمیدانست.
همسر آیات السید، از مجروحان حادثه انفجار پیجرها در لبنان است. او در حال پرستاری از همسر در بیمارستانهای تهران و دلش نزد چهار پسرش در لبنان بود. نزدیک دو ماهی میشد که پسرانش را ندیده بود تا اینکه یکباره خبر میدهند خانوادهات دو شهید و یک جانباز به اسلام هدیه داده است.
به سراغ آیات السید میروم و میپرسم این خبر را چگونه دریافت کرد و او چنین پاسخ داد: همراه همسرم برای ادامه درمان به ایران آمده بودیم؛ چون بینایی و چند انگشت دستش را بعد از انفجار پیجرها از دست داده بود. در عین حال، جویای احوال چهار پسرم بودم که در شهرک «القماطیه» لبنان بودند.
صبح روز یکشنبه، ۱۵ مهرماه سال جاری در اتاق خودمان در هتلی که مختص مجروحین بود، نشسته بودیم. در زیرنویس اخبار، خبری خواندم که ترس به جانم ریخت؛ حمله هوایی به شهرک «القماطیه.» به سرعت به سمت تلفن همراهم رفتم تا با پسرم تماس بگیرم که خط اشغال بود.
دیدم پسرم برای من پیام صوتی فرستاده است. آن را شنیدم و چقدر وحشتناک بود. شنیدم که داد میزد، گریه میکرد و میگفت: «مادر! ما را زدند. همه برادرانم شهید شدند. فقط من ماندم. کاش من هم شهید میشدم.»
همه کسانی هم که در اتاق بودند، آن صدا را شنیدند. با فریاد گفتم: «یا رب، یا الله» و روی زمین افتادم. خانمهای مترجم و همسران مجروحان دور و برم جمع شدند. به جز حضرت زهرا(س) و زینب(س)، خیمههای عاشورا و طفل شیرخوار امام حسین(ع) چیز دیگری روبهروی خودم نمیدیدم. به آنان و امام رضا(ع) متوسل شدم و پسرانم را خواستم.
بعد از مدتی کوتاه، خبر رسید که پسر ۱۳ سالهام، حسین زنده مانده است. حیدره سه ساله و حسن ۱۶ ساله، شهید شدند و علی ۱۹ ساله نجات پیدا کرد.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام