کد خبر: 4274290
تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۴
در گفت‌وگو با ایکنا بررسی شد

نوروز به روایت جهانگردان اروپایی

نکات پرتکرار و مشترکی که در میان گزارش‌ها و سفرنامه‌های جهانگردان اروپایی درباره نوروز به چشم می‌خورد، شامل حضور درویشان در کنار خانه‌های مردم برای طلب کمک، آیین سیزده‌بدر، بازی کودکان و شکستن تخم‌مرغ، پوشیدن جامه نو، نگریستن به آب حین تحویل سال، عیدی‌دادن و آویزان‌کردن فانوس‌های رنگی به درخت‌های کنار خیابان است.

نوروز در دربار شاهان ایرانینوروز، جشن باستانی ایرانیان که ریشه‌ای هزاران ساله و تاریخی در فرهنگ این مرز و بوم دارد، از نگاه گردشگران خارجی نیز دور نمانده و آن‌ها نیز در سفر به ایران، به این گنجینه ملی پرداخته‌اند. در این خصوص، خبرنگار ایکنا از اصفهان به سراغ فرهاد کتیرایی، دکترای علوم جغرافیایی و پژوهشگر و کارشناس رسمی گردشگری رفته است. در ادامه، بخش دوم صحبت‌های این پژوهشگر را می‌خوانیم. 

گاسپار دروویل، سفرنامه‌نویس فرانسوی در سال ۱۱۹۱ شمسی (۱۸۱۲ میلادی) درباره اهمیت و قدمت عید نوروز چنین می‌گوید: «نوروز یا سال نوی ایرانیان، روز تحویل آفتاب به برج حمل است. مراسمی که به این مناسبت برگزار می‌شود، از زمان زرتشتیان باستان تاکنون حفظ شده است و به گمان من، نظیر چنین عیدی در تمام مشرق‌زمین وجود ندارد. در تمام این ۱۳ روز که در بعضی از شهرها ۱۵ روز هم طول می‌کشد، همه‌جا تعطیل و بازارها بسته بود و حتی کارگرها هم کار نمی‌کردند. حلول سال نو را منجم دربار مشخص می‌کرد. در این جشن که سه روز طول می‌کشید، مراسم خاصی از جمله مراسم سلام، عیدی‌دادن به شاه قاجار و عیدی‌گرفتن از او برگزار می‌شد. هدایایی که به شاه قاجار اهدا می‌شد، حدود ۱۰ میلیون فرانک ارزش داشت. شاه سکه‌هایی را که به‌مناسبت سال نو ضرب شده بود، به اطرافیان و بزرگان کشور هدیه می‌داد.» 


بیشتر بخوانید:


یاکوب ادوارد پولاک اتریشی که از سال ۱۱۹۴ شمسی (۱۸۱۵ میلادی) جزو معلمان دارالفنون بود، می‌نویسد: «از جمله عادات پسندیده‌ ایرانیان در هنگام نوروز، خانه‌تکانی بود. مردم چند روز پیش از عید به پاکیزه‌کردن خانه‌ها و فرش‌تکانی می‌پرداختند. معمولاً خانه‌تکانی سالی یک بار انجام می‌شد و در تمام طول سال گردوغبار گردآمده‌ روزانه را زیر فرش مخفی می‌کردند. به هنگام فرش‌تکانی منزل شاه، او به یکی از کاخ‌های تفریحی خود می‌رود و تا پایان کار همان‌جا می‌ماند. بعضی از رؤسای خانواده‌ها برای خرید نوروز باید همه امکانات خود را تجهیز می‌کردند و حتی وامدار هم می‌شدند تا احتیاج خانواده را تأمین کنند. درویش‌ها از دو سه هفته قبل از نوروز به شهرها سرازیر می‌شدند و خود را به رئیسشان، موسوم به درویش‌باشی معرفی می‌کردند تا از طرف او به خانه‌های مردم ثروتمند فرستاده شوند و از آن‌ها عیدی بگیرند. اگر صاحب‌خانه از دادن عیدی به درویش سر باز زند، درویش چندین ماه در کنار خانه‌اش می‌نشیند و در آن مدت باید نان و آب او را تأمین کرد و از آن گذشته، هنگام ورود و خروج، فریاد یاحق می‌کشد و با بوقی که از شاخ بز درست شده است، صدای گوش‌خراش تولید می‌کند. هیچ‌کس جرئت ندارد درویشی را با خشونت از خود براند؛ از سرزنش مردم و همچنین نفرین و انتقام درویش دوری می‌کنند.

روز قبل از عید، همه به حمام می‌روند و سر را حنا می‌گذارند و ناخن‌ها را رنگ می‌کنند. مردان ریش‌هایشان را حنا می‌گذارند. ایرانیان حتی تمام بدن خود را، به استثنای صورتشان حنا می‌گذارند تا پوستشان به رنگ زرد درآید، حتی دم و یال اسب‌ها و قاطرها را هم رنگ می‌کردند. بعد از اعلام سال نو، ۱۲۱ گلوله توپ با هم شلیک می‌شود و در همان حال در میدان بزرگ، ۴۰ نوازنده چیزی مانند موسیقی وحشیان می‌نوازند. ملکه‌ مادر نیز مراسم سلام زنانه‌ای در محدوده‌ خود برپا می‌کرد که شاهزاده‌خانم‌ها و اطرافیانشان در آن شرکت داشتند و ضمناً خانم‌های سفرای اروپایی نیز دعوت می‌شدند. در بقیه‌ روزها، شاه به دیدار مهم‌ترین روحانیون شهر می‌رفت و آن‌ها از وی با سادگی تمام پذیرایی می‌کردند.

مقدار معتنابهی شیرینی در شهرهای اصفهان و یزد پخته می‌شود و آن را با کاروان‌ها به سراسر مملکت می‌فرستند. مصرف شیرینی از حدود تصور و خیال آدمی هم فراتر می‌رود؛ همچنین تهیه انواع خوراکی و تنقلات از جمله کلوچه، نبات، زبان‌بره، بسیاری از میوه‌های شکرسود، نقل و خمیرهایی که در دنبه و کره سرخ شده است، همه‌جا محبوبیت دارد؛ اما هر مزه‌ای این شیرینی‌ها داشته باشد، چندان مهم نیست؛ مهم این است که سال را با شیرینی آغاز کنند. غیر از شیرینی‌ها، باید از میوه‌هایی که آن‌ها را با تردستی تا نوروز تر و تازه نگاه می‌دارند، یاد کرد؛ مثلاً خربزه‌ اصفهان و قم، انگور، انار ساوه، گلابی نطنز، سیب دماوند و... .

هرگاه نوروز با ماه رمضان مصادف می‌شد، شب‌ها را به خوش‌گذرانی صرف می‌کردند و روز را روزه نگاه می‌داشتند. هرکس جامه‌ نو در بر دارد و از آنجا که رنگ‌های روشن بیش از همه طرف توجه است، گروه‌هایی را می‌بینید که لباس‌های سبز، زرد، آبی و سرخ بر تن دارند و در هم می‌لولند. بدیهی‌ست که زنان ناگزیرند جامه‌های نوی خود را زیر چادرهای تیره‌رنگشان پنهان دارند. آشنایانی که با هم روبه‌رو می‌شوند، دست یکدیگر را می‌فشارند و با فریاد «عید مبارک»، یکدیگر را در آغوش می‌کشند. در روز سیزده‌بدر، تمام خانه‌ها در معرض خطر ویرانی هستند؛ به همین دلیل همه از دروازه‌ شهر خارج می‌شوند و به باغ‌ها می‌روند.» 

رابرت کرپورتر، جهانگرد انگلیسی در سال ۱۱۹۷ شمسی در توصیف نوروز می‌نویسد: «روز اول عید وارد میدان ارگ شدم. مردم از هر گروه و طبقه‌ای در آنجا بودند. بعد از در ورودی وارد محوطه‌ درون ارگ شدم که شاه در آنجا رعایای خود را به حضور می‌پذیرفت و در محوطه‌ آن جای گرفت. بعد از مدتی شاه در آنجا حاضر شد، بر تخت نشست و اعیان حاضر به وی تهنیت گفتند، عیدی گرفتند و مراسم تمام شد.» 

آرتور دو گوبینو، نویسنده‌ فرانسوی در سال ۱۲۳۴ شمسی چنین نوشت: «بزرگترین مواقع روزهای اول سال است که مردم برای تأمین هزینه‌های عید نوروز به پول نیاز دارند. به‌طور کلی، در تمام روزهای شادمانی و عزاداری به پول نیاز دارند و خدا می‌داند که تعداد این روزها و به‌خصوص ایام جشن و سرور نزد ملتی که بزرگترین مشغولیاتش تفریح است، چقدر زیاد است. آغاز سال نو در دربار قاجار حتی در نیمه‌شب با سلام خاص (سلام بزرگ) جشن گرفته می‌شد که فقط شاهزادگان، علما، سادات، مأموران عالی‌مقام و چند نفر از افسران به آن مراسم دعوت می‌شدند.» 

عیدی‌گرفتن درویشان از مردم در سال نو

چارلز جیمز ویلس انگلیسی درباره‌ عیدی‌گرفتن درویشان می‌گوید: «هیچ موقعی مانند عید نوروز به درویشان خوش نمی‌گذرد و در هیچ ایامی مانند روزهای عید، آن‌ها نمی‌توانند تحصیل پول کنند. در روزهای عید، ایرانیان هر درویشی را که در معبر یا در محلات شهر ببینند، خود را مجبور می‌دانند که مقدار معینی پول به او بدهند. علاوه بر آن، هر یک از درویش‌ها معتاد آنند که در روزهای نوروز شخصیتی ثروتمند را انتخاب کنند، در جلوی عمارتش چادر محقری بزنند و به‌قدری یاحق یاحق گویند که صاحب‌خانه بسته به توانایی خود، مقدار معینی پول به او بدهد.» 

ماری شیل انگلیسی در سال ۱۲۳۵ خورشیدی در خاطرات خود بیان کرده است: «باید اعتراف کرد که ایرانی‌ها درباره برگزیدن جشن سال نو معقول‌تر و منطقی‌تر از ما بوده‌اند؛ چون آن‌ها به‌ جای آنکه تحویل سال خود را مثل ما در وسط زمستان قرار دهند، آن را طوری انتخاب کرده‌اند که شروع سال جدیدشان درست در لحظه‌ ورود خورشید به نیم‌کره‌ شمالی و در حقیقت آغاز سال خورشیدی باشد. نوروز در حقیقت اول سال رسمی ایرانی‌ست. ایام تعطیل آن ۱۳ روز است. در روز دهم مارس (۱۹ اسفند)، برای ملاقات به دربار رفتیم؛ اما امیرکبیر به‌‌دلیل اینکه در حال تدارک عیدی برای درباریان بود، از دیدارمان خودداری کرد.» 

واکنش ایرانیان به نوروز

به بیان هاینریش بروگش، سفرنامه‌نویس آلمانی (۱۲۴۱ تا ۱۲۴۲ خورشیدی): «کلمه نوروز برای همه ایرانیان کلمه‌ای سحرآمیز و معجزه‌آساست. با شنیدن آن قلب همه می‌تپد و چهره‌ همه خندان می‌شود و به یاد آن و به امید نوروز آینده که روزگار بهتری داشته باشند، تمام گرفتاری‌ها و مشکلات کنونی خود را تحمل می‌کنند و تمام سال را در آرزوی رسیدن نوروز هستند. آغاز سال نو با شلیک توپ اعلام می‌شد. در ساعت تحویل سال، افراد خانواده دور سفره می‌نشستند و در دست‌شان مقداری گندم و برنج با سکه‌های طلا و نقره که علامت نعمت و فراوانی‌ست، نگاه می‌داشتند، دعای تحویل سال خوانده می‌شد و سپس یکی از قاریان قرآن سوره‌ یس را می‌خواند.

در ایام نوروز، شادی و سرور خاصی همه را فرامی‌گیرد. همسایه‌ها با هر درجه و مقامی، این عید را به یکدیگر تبریک می‌گویند و این سنتی باستانی‌ست که بیش از دو هزار سال در ایران رواج دارد و در طول این سالیان، هیچ واقعه‌ای نتوانسته است این پیشامد ملی را از بین ببرد و مردم با هر عقیده و دین و مذهبی، نوروز را جشن می‌گیرند. به هنگام نوروز، بازارها و خیابان‌ها شلوغ می‌شود و مردم لباس می‌خرند، از دکان‌ها بسته‌های شیرینی و آجیل می‌خرند و با خود می‌برند و همه اشتیاق زیادی به خرید پیدا می‌کنند و برای فرارسیدن نوروز آماده می‌شوند. مغازه‌ها را با زرورق‌ها و کاغذهای رنگی تزئین می‌کردند که در این بین، تزئینات مغازه‌های قنادی از همه بیشتر به چشم می‌خورد. آن‌ها از درختان کنار خیابان فانوس‌های رنگی آویزان می‌کردند. تاجران چشم امیدشان به نوروز است که بتوانند اجناس خود را به فروش برسانند. تاجران فرنگی بهتر از هر خارجی دیگری اهمیت نوروز را می‌دانستند؛ زیرا اغلب معاملات بزرگ آن‌ها در این ایام انجام می‌گرفت. نوروز تنها جشنی‌ست که شیعیان و زرتشتیان ساکن ایران آن را به‌طور مشترک برگزار می‌کنند.

یکی از روزهای بسیار نحس سال، روز سیزدهم ماه فروردین است. ایرانیان معتقدند در این روز که به آن سیزده‌به‌در می‌گویند، نباید در خانه ماند؛ چون ممکن است نحوست آن دامنگیر صاحب‌خانه شود؛ به همین دلیل، همه مردم از شهرها و روستاها خارج می‌شوند و به صحرا می‌روند تا این روز را در هوای آزاد و زیر سقف آسمان بگذرانند. در این روز نباید ناراحت بود، بلکه باید خوش گذراند تا دیوهایی که در خانه هستند، بهانه‌هایی برای آسیب‌رساندن به صاحب‌خانه و اعضای خانواده‌اش نداشته باشند. برای اینکه تا حدودی از هجوم زنان به خارج از شهر جلوگیری شود، به دستور کلانتر، از هر زنی عوارض ناچیزی گرفته می‌شود. با این روز دیگر شادی‌های نوروز پایان می‌پذیرد.»

کارلا سرنا، جهانگرد ایتالیایی در سال ۱۲۵۶ شمسی نوشت: «اگر در نوروز حادثه‌ ناخوشایندی برای کسی اتفاق بیفتد، تا پایان سال وسوسه‌ بدبیاری دامن وی را رها نخواهد کرد.» 

ادوارد براون انگلیسی در سال ۱۲۶۷ خورشیدی گزارش می‌دهد: «نوعی مرغ دریایی به نام «گوشت تلخ» به فارس می‌آمد که به معنای آمدن نوروز بود. شیرازی‌ها آنان را مرغ نوروزی نام نهادند و ورود آن‌ها را که سفیران نوروز بودند، مبارک می‌دانستند.» 

جان ویشارد آمریکایی (۱۲۷۰ تا ۱۲۸۹ شمسی) چنین می‌نویسد: «عید نوروز تنها جشن معتبر و مسلم در ایران و بزرگترین حادثه در زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی‌ست. ایرانیان مراسم و جشن‌ آن را با شکوه هرچه تمام‌تر انجام می‌دهند. در روزهای عید نوروز حتی مستمندان نیز رنج‌های خود را برای مدت کوتاهی فراموش می‌کنند.» 

هانری دالمانی فرانسوی در سال ۱۲۷۸ نوشت: «موقع تحویل سال، ۱۱۰ تیر که بنابر حساب ابجد با نام امام علی(ع) مطابق است، شلیک می‌کنند.» 

چارلز ادوارد پیت انگلیسی (۱۲۷۹ تا ۱۲۸۳) گزارش می‌دهد: «مردم سیستان در نوروز در کوه خواجه جمع می‌شدند. مشهد بهار دل‌انگیزی دارد؛ پرنده‌هایی که ایرانیان آنان را کلاغ سبز می‌نامند، در کنار رودها تخم می‌گذارند.»

ویلیامز جکسن آمریکایی (۱۲۸۰ تا ۱۲۹۷) چنین گفته است: «در مدت اقامتم در تبریز، شیرینی و تزئینات پر زرق‌وبرق فراوان به چشم می‌خورد؛ زیرا نوروز یا سال نوی ایرانیان نزدیک بود.» 

جامه مذهب بر قامت نوروز

اوژن اوبن فرانسوی در سال‌های ۱۲۸۵ تا ۱۲۸۶ شمسی نوشت: «بزرگترین نماد نوروز است. ایرانیان سفره‌ هفت‌سین را از ضروریات آغاز سال نو می‌دانند که عبارت‌ است از ماهی (از سین واژه‌ عربی سمک گرفته شده)، سیب، سیر، سبزی، سرکه، سنجد و سنگک. مذهب تشیع جامه‌ای بر قامت نوروز کشیده است که مطابق آن، این روز را مصادف با خلقت آدم می‌دانند. از جمله تبریک‌هایی که گفته می‌شد، «صد سال به این سال‌ها در حمایت امام زمان(عج)» بود. رفتن به زیارت امامزاده‌ها نیز از آداب دینی نوروز است. در ایالت‌ها، تصویر شاه را همراه شمایل پیامبر(ص)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) که دور سرشان را هاله‌ای از نور احاطه کرده بود، می‌گذاشتند. زمانی که عید نوروز با مراسم عزاداری امام حسین(ع) مقارن می‌شد، ایام نوروز به احترام شهادت امام حسین(ع) عاری از شکوه و جلال همیشگی بود و کاملاً به‌ سادگی برگزار می‌شد. بیرون‌رفتن مردم از خانه‌های خود در روز سیزده‌بدر و گشت‌وگذار در اطراف شهر به این دلیل است که مردم می‌خواهند تازه‌شدن طبیعت را جشن بگیرند.» 

بازیل نیکیتین روس (۱۲۹۰) می‌نویسد: «هفت‌سین نوروز یادبود هفت فرشته‌ مقرب اهورامزدا (امشاسپندان) است.» 

ژاک هردوان فرانسوی (۱۳۰۳ تا ۱۳۰۵ شمسی) چنین گفته است: «در این روزها برای شفای مریضان آش می‌پختند؛ یکی از افراد خانواده سینی به دست می‌گرفت و به‌طور ناشناس به در منازل می‌رفت و هرکس یک خوراکی از قبیل پیاز، نمک، برنج و... در سینی می‌گذاشت. از ترکیب این مواد، آشی درست می‌شد که اعتقاد داشتند اگر بیمار از آن بخورد، شفا می‌یابد. مردم اعتقاد داشتند که توپ مروارید حاجت آن‌ها را برآورده می‌کند. زنان برای مداوای فرزندان خود یا برای باردارشدن و دختران برای گشایش بختشان به سراغ این توپ می‌رفتند.» 

هرمان نوردن آمریکایی در سال ۱۳۰۸ شمسی می‌نویسد: «قبل از غروب آفتاب، خانواده‌هایی که عزیزی را از دست داده بودند، به قبرستان می‌رفتند و به فقرا صدقه می‌دادند. خانواده‌ها سفره‌ هفت‌سین پهن می‌کردند و در آن هفت خوراکی که ابتدای نام آن‌ها با حرف سین شروع می‌شد، قرار می‌دادند. همین‌طور قرآن، شمع، ماهی، آینه و در ظرفی آب قرار می‌دادند. مجموعه‌ هفت‌سین مرکب است از هفت نوع شیرینی یا میوه یا سایر خوراکی‌ها که حرف اول هر یک باشد و در دربار نیز مانند مردم عادی، کمی به تحویل سال مانده، مجموعه‌ هفت‌سین را می‌آورند و در مقابل شاه می‌گذارند. به‌ محض تحویل سال، شاه مقداری از محتویات آن می‌خورد، بعد کندر و سایر مواد معطر را در مجمرها می‌سوزانند. وسط سفره ظرف بزرگی گذاشته‌اند که در آن گندم یا حبوبات دیگری سبز شده و نشانه‌ تجدید سال است.»

به‌طور کلی، نکات پرتکرار و مشترکی که از لابه‌لای این گزارش‌ها و سفرنامه‌ها اقتباس می‌شود، عبارت است از حضور درویشان در کنار خانه‌های مردم برای طلب کمک، آیین سیزده‌بدر، بازی کودکان و شکستن تخم‌مرغ، پوشیدن جامه نو، مصادف‌شدن ماه مبارک رمضان و سال نو، نگریستن به آب حین تحویل سال، حناگذاشتن بدن مردان قبل از سال نو، عیدی‌دادن، آویزان‌کردن فانوس‌های رنگی به درخت‌های کنار خیابان و... .

انتهای پیام
captcha