کد خبر: 4324744
تاریخ انتشار : ۰۳ دی ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۹
یادداشت

حفظ مرزهای ایمان؛ راهبرد امامت در عصر امام هادی(ع)

همیشه در تاریخ امامت دوره‌هایی وجود داشته که امام نه در میدان سیاست ظاهر شده و نه در قالب قیام مستقیم، رودرروی قدرت قرار گرفته، بلکه میدان اصلی، اندیشه و باورهای دینی جامعه بوده است؛ جایی که اگر مرزهای اعتقادی فروبریزد، هیچ پیروزی بیرونی نجات‌بخش نیست و دوران امام هادی(ع) از همین جنس بود.

حرم امامین عسکریین(ع) در سامرادوران امام هادی(ع) با شدیدترین شکل‌های کنترل و نظارت سیاسی همراه بود. اقامت اجباری در سامرا، محدودیت ارتباط با شیعیان و حضور دائمی دستگاه خلافت، هرگونه امکان کنش اجتماعی آشکار را از امام سلب می‌کرد. در چنین شرایطی، انتظار نقش سیاسی کلاسیک، نادیده‌گرفتن واقعیت زمانه است.

اما بسته‌شدن راه سیاست به معنای تعلیق امامت نیست. آنچه رخ می‌دهد، تغییر میدان فعالیت امامت است؛ انتقال مسئولیت از سطح تقابل بیرونی به عمق باورهای دینی جامعه. این استراتژی نشان‌دهنده هوشمندی امام در استفاده از ابزارهای موجود برای هدایت جامعه است.

انحراف فکری؛ تهدید بی‌صدا اما ویرانگر

فشار سیاسی می‌تواند جامعه را خسته و فرسوده کند؛ اما انحراف اعتقادی، آن را از درون تهی می‌کند. در فضای اختناق، وقتی امکان گفت‌وگوی آزاد و آموزش مستقیم محدود می‌شود، زمینه برای رشد برداشت‌های نادرست از دین بیشتر فراهم‌ می‌شود.

این انحرافات همیشه با چهره دشمن آشکار ظاهر نمی‌شوند؛ گاه در لباس دینداری، محبت اهل‌ بیت(ع) و دفاع از امامت عرضه می‌شوند. خطر این انحرافات، دوچندان است؛ چون همراه با احساسات مذهبی، عقل و توحید را تهدید می‌کند.

یکی از برجسته‌ترین مصادیق این انحرافات، غلو در شأن امام است. غلو، امام را از جایگاه واقعی‌اش خارج می‌کند و او را به مقامی فراتر از چارچوب توحید می‌کشاند. امام هادی(ع) با موضع‌گیری‌های روشن در برابر غالیان، نشان داد که محبت بدون عقل و معیار توحید، می‌تواند به ضد خود تبدیل شود. دفاع از امامت، بدون پایبندی به اصول بنیادین دین، نه دفاع، بلکه تحریف است.

در سیره امام هادی(ع)، عقلانیت جایگاهی محوری داشت. پاسخ‌گویی به پرسش‌های کلامی، رد باورهای افراطی و تأکید بر معیارهای روشن اعتقادی، همه در راستای تثبیت تشیع عقل‌محور بود. این عقلانیت نه خشک و سرد است و نه احساس‌گریز، بلکه عقلانی است؛ ایمان را هدایت و از آن پاسداری می‌کند.

یکی از پیامدهای انحراف اعتقادی، شکل‌گیری رابطه‌ای نادرست میان امام و پیروان ایشان است؛ رابطه‌ای مبتنی بر رازآلودگی افراطی یا وابستگی غیرعقلانی. امام هادی(ع) با هدایت فکری جامعه، این نسبت را اصلاح کرد. در این نگاه، امام راهنمای اندیشه و عمل است، نه موضوع اسطوره‌سازی. چنین رویکردی جامعه شیعه را از افراط و تفریط دور می‌کند و آن را به سمت فهمی بالغ‌تر از امامت سوق می‌دهد.

مبارزه فکری؛ راهبرد بقا در غیاب سیاست

در نبود امکان قیام یا حضور فعال سیاسی، مبارزه فکری به راهبرد اصلی امامت تبدیل می‌شود. پالایش درونی جامعه، جلوگیری از نفوذ باورهای نادرست و حفظ مرزهای اعتقادی، اجازه نمی‌دهد فشار بیرونی با فروپاشی درونی تکمیل شود. این نوع مبارزه، آرام اما عمیق است؛ نه هیجان‌برانگیز و نه سریع‌الاثر، اما بنیان‌ساز و پایدار.

این مبارزه فقط واکنشی به فشار عباسی نبود؛ بلکه بخشی از مسیری بلندمدت برای حفظ هویت شیعه بود. عادت‌دادن جامعه به ایمان آگاهانه، فهم عقلانی دین و پرهیز از وابستگی‌های افراطی، زمینه‌ساز عبور از دوره‌هایی است که دسترسی مستقیم به امام ممکن نیست.

رهبری فکری امام هادی(ع) باعث شد که جامعه شیعه در برابر فشار بیرونی و خطرات درونی، مقاوم باقی بماند. اصلاح باورها، آموزش عقلانی دین و هدایت جامعه به سمت معیارهای روشن، موجب می‌شود که نسل‌های بعدی نیز در مسیر صحیح بمانند. این نوعی سرمایه‌گذاری بلندمدت بر سلامت معنوی و فکری جامعه است.

تاریخ معمولاً صحنه‌های پرهیاهو را به خاطر می‌سپارد؛ قیام‌ها، درگیری‌ها و برخوردهای آشکار. اما مبارزه فکری چون بی‌صدا و تدریجی است، کمتر دیده می‌شود. تجربه دوران امام هادی(ع) نشان می‌دهد که سرنوشت سنتی دینی، گاهی نه در میدان نبرد، بلکه در کلاس درس، نامه، پاسخ اعتقادی و تصحیح یک باور نادرست رقم می‌خورد.

سیره امام هادی(ع) یادآور این حقیقت است که امامت پیش از آنکه نقشی سیاسی باشد، مسئولیتی فکری و معنوی محسوب می‌شود. مبارزه با انحرافات اعتقادی، دفاع از عقلانیت دینی و مرزبانی اندیشه، هسته اصلی این امامت در عصر اختناق است. این تجربه تاریخی نشان می‌دهد که بقای یک جامعه دینی بیش از هر چیز، به سلامت باورهای آن وابسته است؛ حتی در زمانه‌ای که سیاست به بن‌بست رسیده باشد.

انتهای پیام
خبرنگار:
مریم فلاحتی
دبیر:
محبوبه فرهنگ
captcha