به گزارش ایکنا از اصفهان، آیین اختتامیه نخستین دوره جایزه ملی داستان و بازآفرینی، با حضور استادان برتر عرصه پژوهش و داستان کشور، شامگاه گذشته، ۲۸ فروردینماه در حوزه هنری استان اصفهان برگزار شد.
مهدی جمالینژاد، استاندار اصفهان در این مراسم اظهار کرد: اصفهان محدود به برنامههای عمرانی و اقتصادی نیست و خوشبختانه این استان در حوزه هنر نیز فعالیتهای متعددی در هر هفته داشته و دارد. اصفهان ۱۱۴ شهر دارد که هر کدام برنامههای فرهنگی متعدد و مختص به خود را دارند. در حوزه فرهنگی و هنری در برنامه چهار ساله، تدابیر خاصی اندیشیدهایم و قرار است اصفهان پایتخت فرهنگی کشور باشد.
وی افزود: همانطور که میدانید، اصفهان در سال ۲۰۰۶ بعد از مکه، دومین پایتخت فرهنگی جهان اسلام شد؛ بنابراین برنامهای مفصل تدوین کرده و برشهای سالانه در نظر گرفتهایم که براساس آن در طول یک سال، حدود ۳۰۰ برنامه فرهنگی در شهر اصفهان و خواهرخواندههای آن برگزار شود. امیدوارم حوزه هنری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری اصفهان پای این طرح بایستند و آن را اجرایی کنند.
در ادامه مهدی دادمان، رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی بیان کرد: اگر هویت خود را پیدا و آن را در میان روح جمعی تقویت کنیم، امروز و فردای ما ساخته خواهد شد؛ ولی گاهی حجاب زمان، تفاوت فرهنگها، نحوه بیان و ایده زیستن در نسلهای گوناگون باعث شده است تا ما ایرانیها نتوانیم به اندازه کافی به داشتههای تاریخی و هویتی خود اتکا کنیم و از آنها بهره ببریم.
وی ادامه داد: جایزه ملی داستان و بازآفرینی به دنبال این است که برای نویسندگان و خالقان آثار ادبی مشوق و انگیزهبخش باشد تا این عزیزان به سراغ داشتههای تاریخی بروند و با استفاده از نحوه بیان و فرهنگ امروز ما برای نسل امروز و فردای ایران و جهان بازآفرینی کنند. امیدواریم که بیش از اینها بتوانیم از میراث بهجامانده از گذشتگان بهرهمند شویم.
علی عباسی، از اعضای هیئت داوران نخستین دوره جایزه ملی داستان و بازآفرینی نیز در این مراسم با طرح این پرسش که «ضرورت پرداخت نظری برای هنرمندان و داستاننویسان چیست؟» اظهار کرد: در پاسخ به این سؤال باید گفت که اجتماع هنرمندان و نظریهپردازان برای نظریهپردازی لازم و ضروری است؛ زیرا داوران چنین آثاری برای قضاوتکردن به شاخص نیاز داشتند و این راهی برای تشخیص اثر فاخر از غیرفاخر است.
وی افزود: تنها راه جداسازی اثر فاخر از غیرفاخر، یافتن هویت آن اثر است. شاخص یا فاخر بودن یک اثر اهمیت بسیاری دارد و همه این مطالب به دوگانگی بین انسان سنتی و مدرن بازمیگردد. انسان سنتی تابع است؛ تا پیش از تفکر مدرن، انسان همیشه تابع دو چیز بوده؛ اگر تفکر یونانی داشته، تابع کیهان یا جهان آگاه بوده است. انسان تابع با نمادها سروکار دارد و نه نشانهها و جهان را با فاصله نگاه نمیکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: از سوی دیگر، انسان سنتی تابع خداوند بوده است و هرگاه چیزی نوشته یا خلق کرده، خالق آن اثر نبوده، بلکه آن را بازآفرینی یا کشف کرده است؛ ولی با ظهور مدرنیته، انسان از تابعبودن خارج و به سوژهای تبدیل شد که جهان برایش ابژه بود؛ پس جهان را با فاصله نگاه میکند و به خود این جسارت را میدهد که خداوند را هم نقطهای از ایدههای خود در نظر بگیرد، بهطوری که خود خالق خداوند باشد.
وی گفت: انسان مدرن از نمادها جدا شد و با نشانهها سروکار پیدا کرد؛ در نتیجه به خلقزدن رو آورد؛ زیرا در این زمان، خود، خدا شده بود. هر کاری که انسان انجام میداد، بازآفرینی نبود، خود خلقکردن بود؛ به همین دلیل آنچه برای هنرمند مدرن اهمیت دارد، واقعیت بدون حقیقت است؛ در حالی که انسان سنتی که تابع بود و نه خرافاتی، واقعیت را همراه حقیقت متصل به آن میدید.
عباسی بیان کرد: در نتیجه انسان مدرن سرویس بهداشتی را در موزه قرار میدهد و آن را اثری هنری مینامد؛ ولی هنرمند ایرانی سنتی هیچگاه نمیتواند چنین کاری انجام دهد؛ زیرا پیوسته به حقیقت متصل است. برای انسان مدرن اهمیتی ندارد که واقعیت به حقیقت متصل باشد یا نه، اصلاً حقیقت برای او مهم نیست، فقط واقعیت را که میبیند، برای او مهم است؛ ولی برای انسان سنتی اتصال واقعیت به حقیقت بسیار اهمیت دارد و در همین نقطه، هویت شکل میگیرد.
وی تصریح کرد: استادانی که در نشستهای داوری آثار جشنواره حضور یافتند، از تخیلی سخن گفتند که در سنت اسلامی یا کاسموسی (غربی) ریشه داشت؛ از اینجا توانستیم یک اثر فاخر هنری را کشف کنیم؛ پس اگر بخواهیم بار دیگر سؤال «ضرورت پرداخت نظری برای هنرمندان و داستاننویسان چیست؟» را مطرح کنیم، باید بگوییم که ضرورت آن همین است که بدون نظریهپردازی و ارائهنکردن الگوها، جهان ما چگونه و براساس کدام مدل میتواند بنویسد؟ وانگهی نظریات را ما ارائه ندادیم، ما فقط اثر فاخر هنری را مطالعه و نظریهها را از دل آنها استخراج کردیم و ارائه دادیم.
یادآور میشود، در پایان این مراسم، برگزیدهها و تقدیرشدگان نخستین دوره جایزه ملی داستان و بازآفرینی معرفی شدند که بر این اساس، در بخش رمان، رتبه اول برگزیدهها به حسین قربانزاده خیاوی از استان آذربایجانشرقی برای اثر «رد انگشتهای اصلی» و رتبه دوم به علیرضا محدودی از استان گیلان برای اثر «چهرگان» رسید؛ همچنین از مریم بهزادنژاد از استان اصفهان برای اثر «نیمه انسان و دختر ترنج» و مرجان فولادوند از استان تهران برای اثر «رد انگشتهای اصلی» تقدیر شد.
در بخش داستان کوتاه، از راضیه مکاریان برای اثر «خواب روز چهارشنبه»، احمد خاناحمد برای اثر «قصاب»، امید مهدوی برای اثر «وانت مزدای آبی»، مینا سعادتپور برای اثر «ابوالبشر» و الناز معتمدی برای اثر «کلاغپران» تقدیر شد.
در بخش جستارنویسی نیز اثر «مرگ رنگ» نوشته محبوبه حاجیاننژاد برگزیده شد و آثار «جستار مراد اصفهانی» نوشته عباس مطیعی و «صورتک آدمهای پوچ قدرتطلب» نوشته محمد ایرانی مورد تقدیر قرار گرفت.
همچنین آثار «شیمیایی» نوشته محمد قریشی و «شعلهها» نوشته میثم محمدی در بخش داستان کوتاه کوتاه و آثار «صعود به قاف» نوشته امیرحسین روحنیا، «بازال به صرف زالزالک» نوشته معصومه دینمحمدی و «بیراهه» نوشته خاطره شیوندی در بخش طرح رمان برگزیده شد.
زهراسادات مرتضوی
انتهای پیام