اردیبهشت که از راه میرسد، دشتهای گل محمدی در کاشان، قمصر، نیاسر و دیگر مناطق کویری ایران به بهشتی از عطر و رنگ تبدیل میشود. سنت گلابگیری که در این ایام به اوج خود میرسد، نه فقط آیینی زیبا، که بازتابی از فرهنگ و ایمان ایرانی است. مردم از سراسر کشور و حتی گردشگران خارجی برای دیدن این مراسم دلانگیز راهی این مناطق میشوند؛ جایی که گل محمدی با مهربانی زمین و دست انسان، به گلابی تبدیل میشود که بوی طهارت و روحانیت دارد. این فصل نه تنها جشن طبیعت، بلکه یادآور پیوند عمیق میان زمین، ایمان، طب و عرفان است.
فصل گل و گلاب فقط جلوهای طبیعی و فصلی نیست، بلکه نشانی از پیوند ژرف میان طبیعت و معنویت در فرهنگ ایرانی اسلامی محسوب میشود. گل محمدی و عصاره مطهر آن، گلاب در طول قرنها علاوه بر آنکه در طب و زندگی روزمره حضور داشته، در متون دینی و عرفانی نیز جایگاهی والا یافته است. در یادداشت پیش رو، پنج محور بنیادین درباره جایگاه گلاب در دین، طب و عرفان بررسی میشود.
در منابع دینی اسلام، به عطر و طهارت اهمیت بسیاری داده شده است. روایات متعددی از پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) درباره استفاده از عطر و خوشبوبودن نقل شده و گلاب، یکی از عطرهای طبیعی و اصیل در این روایات مورد توجه ویژه قرار گرفته است.
از پیامبر اسلام(ص) نقل شده: «حُبِّبَ إِلَيَّ مِنْ دُنْيَاكُمُ: الطِّيبُ وَ النِّسَاءُ، وَ جُعِلَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلاَةِ؛ از دنیای شما، سه چیز محبوب من شد: عطر، زنان (به معنای مهرورزی) و نماز که روشنی چشم من است.» (سنن نسائی، ج ٧، ص ۶١) در روایت دیگری از امام صادق(ع) آمده است: «التَطَیُّبُ من سُنَنِ المُرْسَلین؛ عطرزدن از سنتهای پیامبران است.» (وسائلالشیعة، ج ۵، ص ۱۰۹)
در زیارتنامهها و آیینهای دینی نیز گلاب جایگاهی خاص دارد. شستن ضریح مطهر امام رضا(ع) با گلاب، پاشیدن گلاب در مجالس عزاداری و همچنین استفاده از گلاب در مراسم دعای ندبه، نمونههایی از این دست بهشمار میرود.
در طب سنتی ایران که در میراث علمی بزرگانی چون ابن سینا، رازی و عطار نیشابوری ریشه دارد، گلاب دارای جایگاه درمانی خاصی است. گلاب از نظر مزاجی، سرد و معتدل شناخته میشود و در درمان بسیاری از بیماریها کاربرد دارد؛ اما میان مردم رایج است که گلاب طبع گرم دارد. در ظاهر باید گفت که گلاب برای هر دو طبع مفید است؛ یعنی برای سردطبعان، گرمی و برای گرمطبعان، سردی میآورد. ابن سینا در کتاب «قانون در طب» مینویسد: «ماءالورد (گلاب) برای تقویت قلب، آرامسازی اعصاب و درمان سردردهای صفراوی مفید است؛ همچنین به گوارش کمک میکند و در پاکسازی پوست مؤثر است.»
در منابع طب اسلامی نیز به تأثیرات روحی و جسمی گلاب اشاره شده، از جمله آرامبخشی و ضداسترسبودن، تقویتکننده قلب و مغز، ضدالتهاببودن و کمک به بهبود زخمها. در کتاب «مخزنالادویه» تألیف محمدحسین عقیلی خراسانی نیز آمده است: «گلاب از جمله موادی است که در زمان تب، عطش، گرمازدگی و حتی در حالات غش و بیهوشی برای بازگشت آرامش و تعادل بدن توصیه میشود.»
در فرهنگ عرفانی ایرانی اسلامی، گلاب فراتر از مادهای طبیعی و نمادی از لطافت، عشق الهی و تزکیه نفس است. عارفان و شاعران از گل محمدی و گلاب برای توصیف حالات روحانی و سلوک معنوی بهره گرفتهاند. مولانا در مثنوی معنوی، بوی خوش گلاب را تمثیلی از روح الهی و حضور حضرت حق میداند: «آب کم جو، تشنگیآور به دست، تا بجوشد آبت از بالا و پست.» او در جای دیگر میگوید: «بوی گل را از که آموختی؟ از دل خونین و جان سوختی.»
در مجالس خانقاهی و صوفیانه، پاشیدن گلاب قبل از ذکر و سماع، نشانهای از تطهیر فضا و آمادگی برای اتصال به عالم معنا بود؛ همچنین در فرهنگ عامه نیز استفاده از گلاب در هنگام ذکرگفتن یا دعاکردن، همچون دعوتی برای فرشتگان و ملائکه تعبیر شده است.
گلاب هم در شادی و هم در سوگواری، نقشی مؤثر دارد. در اعیاد اسلامی نظیر عید غدیر، نیمه شعبان و عید قربان، گلابپاشی در مساجد، کوچهها و محافل دینی رایج و نشانهای از طهارت، مهر و آراستگی فضای معنوی است. در مقابل، در عزاداریها بهویژه ماه محرم، پاشیدن گلاب بر تابوت نمادین شهدا، تعزیهخوانان و حتی مردم حاضر در دستهها، نمادی از ارادت، اشک و پیوند با اهل بیت(ع) محسوب میشود.
در بعضی از روستاهای ایران، رسم بر این است که پیش از برگزاری روضهخوانی، مجلس را با گلاب خوشبو و قرآن و پرچم عزای امام حسین(ع) را گلابپاشی میکنند. این سنتها بار نمادین گلاب را در فرهنگ عاشورایی و دینی ایرانیان نمایانتر میکند.
گلاب فقط در فضای رسمی دین یا طب دیده نمیشود، بلکه در زندگی اجتماعی مردم ایران نیز حضوری پررنگ دارد. از سفره عقد و شبهای قدر تا خاکسپاری و دیدارهای خانوادگی، گلاب نماد مهر، پاکی و احترام است. در فرهنگ ایرانی، هنگام ورود مهمان، گلاب تعارف میشود؛ هنگام بدرقه زائران، چمدان و لباس آنها را گلاب میزنند؛ در مراسم عقد، آینه و قرآن و نقل را گلاب میپاشند و هنگام درگذشت عزیزی، کفن را با گلاب خوشبو میکنند. این همه نشان از آن است که گلاب علاوه بر خاصیت طبیعی و داروییاش، بار فرهنگی و معنوی ویژهای در ناخودآگاه جمعی ایرانیان دارد. به بیانی دیگر، گلاب با روح ایرانی عجین شده است.
گلاب فقط محصولی فصلی و خوشعطر نیست، بلکه رسانهای برای انتقال مفاهیم دینی، عرفانی و اجتماعی است. حضور آن در متون دینی، کتب طب سنتی، اشعار عرفانی و سنتهای آیینی نشان میدهد که این عصاره خوشبو متعلق به تاریخ، فرهنگ و ایمان یک ملت است. فصل گل و گلاب، فرصتی برای تجدید پیوند با این سنتهای گرانسنگ و بازخوانی عطر حضور در زندگی امروز محسوب میشود.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام