در بیستوهشتمین روز از اردیبهشتماه، باد خنک نیشابور یادآور تولد مردی است که برای همیشه در خاطر جهان، زنده و مانا ماند. آن روز که غیاثالدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری در سال ۴۲۷ هجری به این کره خاکی قدم نهاد، کسی نمیدانست این کودک روزی همپایه ستارگان خواهد درخشید و در کره ماه جایگاهی ویژه خواهد یافت. او در دوران حکومت سلجوقیان، ریاضیدانی بیبدیل، شاعری پرآوازه، فیلسوفی حکیم و منجمی مبرز بود که احاطه و تسلط به انواع دانشها، وی را به بیان اعترافی عمیق واداشت: «اسرار ازل را نه تو دانی و نه من/ وین حل معما نه تو خوانی و نه من»؛ کسب دانشهای متعدد، دریچهای به جهانی از ندانستنهای بشر بر او گشود. همانگونه که محاسبات دقیق نجومیاش گواه دانش ژرف اوست، این ابیات ساده نیز حکایت از ژرفنگری بیمانندش دارد.
نیشابور آن روزگار با تمام آشوبهای سیاسیاش، بستر رشد مردی شد که اندیشمندی برای همه اعصار شناخته میشود. ترکان سلجوقی که بر خراسان حکم میراندند، شاید هرگز نمیدانستند در قلمروشان کسی زندگی میکند که نامش تا ابد در حافظه تاریخ ثبت خواهد شد. زمانی که جلالالدین ملکشاه سلجوقی و وزیر دانشدوستش، خواجه نظامالملک از خیام دعوت کردند تا سرپرستی رصدخانه اصفهان را بپذیرد، گویی ستارهای در آسمان نجوم ایران درخشید. آن 18 سال اقامت در اصفهان، ثمرههایی گرانبها به بار آورد؛ زیج ملکشاهی با آن محاسبات دقیق نجومی پدید آمد. زیج، معرب زیگ، کتابی است که منجمان احوال و حرکات افلاک و کواکب را از آن معلوم میکنند؛ درواقع زیج، قانون تنجیم است.
خیام در سال ۴۵۸ هجری، طرحی انقلابی برای اصلاح تقویم ارائه داد که به تقویم جلالی شهرت یافت. پیش از خیام، جهان در پیچوخم تقویمها گم شده بود؛ تقویم «چرخه خورشیدی» با پیشینهای کهن، تقویم «ژولیانی» با مبدأ سال ۴۵ پیش از میلاد، تقویم «سزاری» اسپانیا با مبدأ سال ۳۸ پیش از میلاد، تقویمهای «اکسیون» و «پیسا» هر دو با مبدأ یک سال پیش از میلاد و تقویم «گریگوری» که امروزه در بیشتر کشورهای جهان رایج است.
اما مشکل بنیادین در این گاهشماریها این بود که سال قمری، 10 روز و 6 ساعت و 11 ثانیه از سال شمسی کوتاهتر بود. خیام با نبوغ خود راهحلی یافت: هر چهار سال یک روز به سال اضافه و سال چهارم ۳۶۶ روز محاسبه شود؛ اما نوآوری اصلی او این بود که پس از هر ۲۸ سال (هفت دوره چهارساله)، به جای افزودن روز به پایان سال، این روز به دوره نهم منتقل شد. نتیجه تلاش این اندیشمند، تقویمی چنان دقیق شد که سال جلالی را به سال شمسی واقعی (۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۶۴ ثانیه) نزدیکتر کرد.
در سایه آموزههای ابوطاهر قاضیالقضات سمرقند، خیام نیشابوری در وادی پیچیده معادلات درجه سوم گام نهاد و اثری ماندگار پدید آورد. این کتاب ارزشمند با توجه به پیوند نزدیک خیام و خواجه نظامالملک طوسی، به وزیر دانشپرور سلجوقی تقدیم شد؛ اما دستاوردهای خیام در قلمرو جبر، فراتر از زمانه اوست؛ رساله جبر او که دیرزمانی ناشناخته ماند، هنگامی که یافته شد، اندیشمندان را به حیرت واداشت. این اثر چنان ژرف و نوآورانه بود که برخی آن را برجستهترین کتاب جبر سدههای میانه خواندند.
خیام نهتنها در جبر و معادلات درجه سوم پیشتاز بود، که در هندسه نیز پایهها را استوار کرد. اثبات اصل پنجم اقلیدس که شالوده هندسه اقلیدسی است، از او چهرهای بیهمتا در تاریخ ریاضیات ساخت؛ اما نبوغ او در همینجا پایان نیافت؛ کشف و اثبات بسط دوجملهای (n^(a+b)) و روشی که برای یافتن ضرایب آن ابداع کرد، چنان شگفتانگیز بود که ریاضیدانان پس از او، مثلث حسابی را به احترامش، مثلث «خیام ـ نیوتن ـ پاسکال» نامیدند. این دستاوردها نام او را در کنار بزرگان علم برای همیشه در تاریخ ثبت کرد.
در نگاه نخست، شاید پیوند میان رباعیات نغز خیام و محاسبات خشک ریاضی دور از ذهن تصور شود، اما در ژرفای اندیشه او، این دو جهان، شعر و ریاضی، بهگونهای شگفت درهم تنیدهاند. همان دقتی که خیام در سرودن رباعیات بهکار میبرد، در حل مسائل ریاضی نیز نمود مییافت. شاید از همین روست که امروز، خیام هم در مقام شاعری خردگرا و هم ریاضیدانی ژرفاندیش در یادها مانده است.
در روزگار حیات خیام، همگان او را ریاضیدان و منجمی برجسته میشناختند، بیآنکه از شاعری او خبری داشته باشند. همعصرانش چون نظامی عروضی و ابوالحسن بیهقی در آثار خود هیچ اشارهای به رباعیات او نکردهاند. نخستین بار در «خریدةالقصر» عمادالدین اصفهانی، در سال ۵۷۲ هجری، نزدیک به پنج دهه پس از درگذشت خیام، نام او در مقام شاعری ذکر شد.
رباعیات خیام چنان ژرفنگرانه و بدیع بود که سبکی ویژه در شعر فارسی پدید آورد و حتی «مضامین خیامی» را بهمثابه گفتمانی فلسفی در ادبیات جاودانه کرد. داریوش شایگان این اندیشهها را همچون «ماسهای نرم» توصیف میکند که هرچه بیشتر در مشت فشرده شود، بیشتر میگریزد. به باور او، خیام با وارونهکردن نگاه افلاطونی به هستی، جهانی ترسیم میکند که نه آغاز دارد، نه پایان و انسان در آن فقط «میهمان یکباره صحنه جهان» است.
شفیعی کدکنی در اثر «هزاران سال انسان»، خیام را همخانواده فکری فردوسی و ناصرخسرو میداند؛ متفکری که افکارش بر پایههای خرد استوار است؛ اما شعرش را به دانش نظری وابسته نکرده است. به گفته او، رباعیات خیام «اعتراضی خردمندانه به کارگاه آفرینش» محسوب میشود؛ اما همین شهرت باعث شده تا بسیاری از رباعیات عاشقانه یا الحادی دیگران نیز به نام او ثبت شود.
محمود دولتآبادی نیز به دوگانگی نگاه خیام چنین اشاره میکند: «خیام در رباعیات، سوگنامهای بر ویرانیهای تاریخ است و در نوروزنامه، کوششی برای باززایی زیباییهای فراموششده ایران باستان.»
نوروزنامه که مجتبی مینوی آن را تصحیح کرده، پژوهشی درباره ریشههای جشن نوروز و آیینهای پادشاهان اساطیری ایران است. خیام در این کتاب با الهام از شاهنامه، تاریخ و افسانه را درهم میتند تا تصویری زنده از فرهنگ ایرانی پیش از اسلام ارائه دهد. در کنار رباعیات که آکنده از اندوه گذرابودن جهانند، نوروزنامه نشاندهنده دلبستگی عمیق او به بازسازی هویت فرهنگی است.
جایگاه و شخصیت علمی خیام بهگونهای است که همه اندیشمندان جهان با او و دستاوردهای علمیاش آشنا هستند. والنتین ژوکوفسکی، خاورشناس روس، خیام را همتراز «ولتر» (فیلسوف روشنگری فرانسه) و ابوالعلاء معری (شاعر و فیلسوف عرب) میداند. جورج سارتن، پدر تاریخ علم، از خیام با عنوان یکی از بزرگترین ریاضیدانان قرون وسطی یاد میکند.
او نهتنها در زمین، که در آسمان نیز جایگاهی ممتاز داشت و به پاس خدمات برجستهاش در علم نجوم، حفرهای در ماه به نام او ثبت شد. در سال ۱۹۸۰ نیز سیارک ۳۰۹۵ به افتخار وی، «Omar Khayyam 3095» نامگذاری شد.
حکیم نیشابوری در گستره حیرتانگیزی از علوم، میراثی به این شرح از خود به جای گذاشت؛ فیزیک: میزانالحکمه؛ هواشناسی: لوازمالامکنه؛ ریاضیات: رساله فی براهین علی مسائل الجبر و المقابله که نوعی پیشگامی در حل معادلات درجه سوم بود؛ موسیقی: القول علی اجناس التی بالاربعا که کاربرد ریاضی در نغمهها بود؛ الهیات: رساله کون و تکلیف؛ نجوم: زیج ملکشاهی و رسالهای در زیج ملکشاهی؛ هندسه: شرح مشکلات اقلیدس که شرح نظریه خطوط موازی بود و در شعر، رباعیاتی که عالمگیر شد.
سرانجام دانشمندی که همزمان هم ریاضیات را دگرگون کرد، هم آسمان را سنجید و هم ژرفترین پرسشهای فلسفی را در چهارپارههایی ساده جاودانه کرد، در سال ۵۱۷ هجری در نیشابور چشم از جهان فروبست.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام