کد خبر: 4285792
تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۳
در گفت‌وگو با ایکنا مطرح شد

سبک زندگی ایرانی سلامت نسبی خود را حفظ کرده است

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه سبک زندگی در جامعه ما بیشتر تحت‌تأثیر تحمیل رسانه است، گفت: استفاده نادرست از فضای مجازی، عامل اصلی چالش‌های سبک زندگی در جامعه ما شده، ولی با این حال سلامت نسبی سبک زندگی در واقعیت جامعه ما هنوز هم وجود دارد و برای رفع تهدیدات در این زمینه، به کار فرهنگی نیاز داریم.

ابوالحسن فیاض انوش عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهانسبک زندگی یکی از اصلی‌ترین مباحث علوم انسانی در سال‌های اخیر و بازتابی از برنامه‌های نظام‌مند انسان به‌مثابه کنشگر است؛ همچنین غایت‌مندی، هدف‌گرایی، وحدت، ثبات‌ فردی و ثبات‌ بنیادین و درونی شخص را نشان می‌دهد. سبک زندگی علاوه بر اهداف، دربردارنده اندیشه خاص فرد در خصوص خود و جهان اطراف و در نهایت، شیوه‌ای منحصر به‌فرد در راستای تلاش برای رسیدن به اهداف است. در این راستا، خبرنگار ایکنا از اصفهان به‌منظور واکاوی و تأمل در سبک زندگی جامعه ایرانی، با ابوالحسن فیاض انوش، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان به گفت‌وگو پرداخته است. شماره نخست این گفت‌وگو به تعریف سبک زندگی، عوامل مؤثر بر آن و انواع رایج سبک زندگی در ایران و جهان گذشت و اکنون، متن شماره دوم آن را می‌خوانیم.

ایکنا ـ به اعتقاد برخی متفکران، ما در مقوله سبک زندگی با چالش‌ها و مسائلی روبه‌رو هستیم. این چالش‌ها کدام است؟ علت بروز آن‌ها چیست و چه تأثیری بر سبک زندگی دارد؟

با توضیحاتی که در شماره گذشته بیان شد، می‌توان تشخیص داد که سبک زندگی امروز ما در جامعه از چه جنبه‌هایی مورد تهدید قرار گرفته است. در حال حاضر، خوش‌بودن‌های لحظه‌ای و کوتاه‌مدت به دو دلیل در جامعه ما در حال ترویج است. در ابتدا باید بدانیم که جامعه ما دورانی سخت را پشت سر گذاشته است. دوران انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی فشار زیادی به مردم وارد کرد، به‌طوری که آن‌ها انرژی زیادی برای حفظ امنیت ملی خود صرف کردند؛ در نتیجه با ایجاد امنیت نسبی بعد از دورانی طولانی، برخی افراد از طرف دیگر پشت‌بام افتاده‌ و سبک زندگی‌هایی در پیش گرفته‌اند که تجمل‌گرایی، تفاخرکردن به لذت‌های کوتاه‌مدت و... را در دل خود دارد و شایع‌شدن این سبک زندگی‌ها خطرات زیادی برای جامعه به دنبال خواهد داشت.


بیشتر بخوانید:


نمونه‌ای از شیوع این سبک زندگی را در فضای مجازی در میان ایرانیان می‌بینیم؛ ولی باید توجه داشته باشیم که بیشتر مردم ایران در این فضا حضور ندارند و سلامت نسبی سبک زندگی در واقعیت جامعه ما هنوز هم وجود دارد؛ زیرا اگر سبک زندگی که در فضای مجازی مشاهده می‌کنیم، در واقعیت جامعه ما هم بود، اموری را که در آن فضا وجود دارد، در خیابان‌ها می‌دیدیم؛ بنابراین در حال حاضر این سبک زندگی در جامعه ما در حد تهدید است که برای رفع آن، به کار فرهنگی نیاز داریم.

کار فرهنگی برعهده دانشگاه‌ها، آموزش‌ و پرورش، رسانه‌ها و مؤسسات تبلیغی قرار دارد. حال اگر متولیان این مراکز از جمله استادان دانشگاه، مدیران رسانه‌ها و... به سبک زندگی لذت‌گرایانه آلوده شده باشند، وضعیت بسیار خطرناک خواهد شد. اکنون سبک زندگی در جامعه ما بیشتر تحت‌تأثیر تحمیل رسانه است. در حال حاضر، مدیریت فضای مجازی در دست ما نیست؛ بنابراین فضای بی‌ضابطه‌ای را شاهد هستیم که استفاده نادرست از آن، عامل اصلی چالش‌های سبک زندگی در جامعه ما شده است. تجربه تاریخی ما در این عرصه نیز گواه این ادعاست؛ زیرا در دوران انقلاب مشروطه نیز استفاده نادرست از روزنامه‌ها که رسانه‌های آن دوران بودند، باعث تحمیل فضای دیکتاتوری به جامعه ما شد.

ایکنا ـ آیا تأخر فرهنگی، یعنی تأخیر در فرهنگ استفاده از فناوری بعد از ورود آن به جامعه در این زمینه تأثیرگذار بوده است؟

بله، این عامل تأثیرگذار بوده؛ ولی صرفاً در جامعه ما اتفاق نیفتاده است. در اروپا نیز تأخر فرهنگی نسبت به ورود فناوری وجود داشته، به‌طوری که بعد از انقلاب صنعتی اروپا نیز جامعه زیرورو شد. نمی‌توان تفاوت میان زنان و مردان قرن هفدهم را با قرن نوزدهم میلادی در استفاده از ابزارآلات، نحوه پوشش، تعاملات روزمره و ایده‌آل‌های زندگی تصور کرد؛ زیرا ابزارآلات از جمله موارد ناخودآگاهی‌ است که سبک زندگی را تغییر می‌دهد.

عوامل مؤثر بر سبک زندگی که در کنترل خود شخص نیست، در مقایسه با عواملی که در کنترل خود شخص است، اهمیت بیشتری دارد. به تعبیر من، بیشتر از 90 درصد رفتارهای ما در کنترل و تصمیم خودمان نیست، در حالی که فکر می‌کنیم خودمان تصمیم به انجام کاری گرفته‌ایم. اگر در خلوت خود به کاری که انجام داده‌ایم، فکر کنیم، متوجه ناخودآگاه‌بودن آن می‌شویم؛ برای نمونه اگر تمایل به خرید اتومبیل آخرین مدل داشته باشیم، در خلوت خود در‌می‌یابیم که خواست عمیق خودمان نبوده و ماشینی معمولی نیز نیازمان را برطرف می‌کند؛ ولی به‌‌دلیل مقایسه خود با دیگران این کار را انجام می‌دهیم.

گاهی فکر می‌کنیم که فقط با سفر خارج از کشور، شأن اجتماعی ما ارتقا می‌یابد، در حالی که می‌توانیم با هزینه کمتر در کشور خودمان بهترین مسافرت را همراه خانواده یا دوستان داشته باشیم. افراد تحت‌تأثیر تصمیمات و عوامل ناخودآگاه، کارهایی انجام می‌دهند که اگر ریشه‌یابی شود، تأثیر رسانه در آن‌ها کاملاً آشکار است. چشم‌انداز ایده‌آلی که رسانه از زندگی در مقابل ما قرار می‌دهد، بیشتر از مطالعات و ایده‌های شخصی خودمان، سبک زندگی ما را شکل می‌دهد که همان بخش ناخودآگاه است.

راه‌حل این بیماری که در حال تهدید جامعه ما هم است، ترویج و در پیش گرفتن تفکر انتقادی است. تفکر انتقادی به معنای تأمل‌کردن در برخورد با هر محتوایی اعم از تصویر، صوت، خبر، شایعه و... است. شاید این راه‌حل سخت باشد؛ ولی مؤثر است. به‌تنهایی نمی‌توانیم به چشمان‌مان تکیه کنیم و هر چه را دیدیم، در پیش بگیریم؛ باید هر محتوایی را که در مقابل‌مان قرار می‌گیرد، بررسی، درباره آن تأمل کنیم و منابع را بشناسیم تا بتوانیم براساس آن اقدام کنیم و راه خود را تشخیص دهیم.

ایکنا ـ در یکی از سخنرانی‌های خود به جمله‌ای از شهید آوینی اشاره کردید، مبنی بر اینکه «نسل آینده باید خانه‌های خود را در دهانه آتشفشان بنا کند» لطفاً در خصوص ارتباط این گزاره با سبک زندگی توضیح دهید.

پیش‌بینی شهید آوینی از فضای کنونی جامعه ما باعث شد چنین سخنی داشته باشد. به تعبیر او، جامعه ما در شرایطی قرار داشت که اهداف بزرگ و بلندی برای آینده کشور و ملت خود ترسیم کرده؛ ولی به‌‌ اندازه ابزار فرهنگی جهان مدرن مجهز نشده بود، زیرا امروز نیز جهان مدرن می‌تواند بر ما سیطره یابد. ما توانستیم اراده خود را در عرصه شهادت و دفاع از کشور بر دشمنان خود تحمیل کنیم. حتی در دوران جنگ تحمیلی تا حدی موفق شدیم مشکلات اقتصادی خود را حل کنیم؛ ولی ایده‌ها و ذهن‌های مردمان آینده کشور در کنترل خودمان نیست.

در دهه 60 تلویزیون فقط دو شبکه داشت و غیر از دو یا سه روزنامه معروف، منبع خبری دیگری نداشتیم. شهید آوینی می‌دانست که این فضا پایدار نیست و به‌زودی فضای جهانی‌شدن و امپراتوری رسانه فراخواهد رسید. رسانه می‌تواند اذهان را کنترل کند؛ بنابراین به میزانی که از آن غافل شویم، مانند زندگی در دهانه آتشفشانی‌ است که هیچ محافظی در مقابل آن تعریف نشده باشد.

شهید آوینی در حوزه هنر و رسانه فعالیت داشت و از جادوی سینما در آن زمان کاملاً آگاه بود. هر چند در آن دوران اینترنت، فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی وجود نداشت، او مسیر رسانه را رصد می‌کرد؛ البته این سخنان به این معنا نیست که چاره‌ای برای وضعیت کنونی نباشد؛ اتفاقاً افراد بسیاری در دهانه آتشفشان خانه ساختند و خودشان را در مقابل آن رویین‌تن کردند تا از پس آن بربیایند و اتفاقاً این فضا را در خدمت اهداف خود گرفتند.

اگر از امواج رسانه به‌درستی استفاده کنیم، می‌توانیم همچون ضدحمله نیز از آن بهره ببریم، به‌طوری که رهبر معظم انقلاب در این زمینه فرمود که اگر در این جایگاه نبودم، تنها جایی که مسئولیت برعهده می‌گرفتم، فضای مجازی بود. این سخن نشان‌دهنده اهمیت فضای مجازی است، تا حدی که فعالیت در رسانه و تأثیرگذاری بر اذهان به‌وسیله این جریان، به‌ اندازه رهبری جامعه‌ای اسلامی اهمیت دارد. 

رسانه در طول حیات خود چهار مرحله را از سر گذرانده است. در مرحله اول، یعنی الفبا انسان‌ها با یکدیگر مکاتبه داشتند و مطالب ثبت می‌شد. در مرحله دوم، یعنی صنعت چاپ نوشته‌های ثبت‌شده به تعداد انبوهی رسید. مرحله سوم، رسانه‌های صوتی تصویری از جمله تلویزیون، سینما، رادیو، تلگراف و... بود که بیشتر فهم صوتی و بصری را مورد توجه قرار داد و مرحله چهارم، اینترنت و شبکه‌های مجازی است.

در دو مرحله اول، بیشتر مطالب خواندنی بود که انسان‌ها برای فهم آن تفکر می‌کردند؛ ولی در دو مرحله بعدی برای فهم محتوایی که رسانه ارائه می‌دهد، به هیچ زحمت و تفکری نیاز نیست. انسان در مقابل این محتوا فقط دریافت‌کننده و منفعل است، به‌طوری که برای بخش خودآگاه سبک زندگی که آن را انتخاب می‌کنیم، بسیار خطرناک است؛ زیرا تحول سریعی را در انسان به‌ دنبال دارد. حتی تجربه خودمان نیز در این زمینه نشان می‌دهد که به دریافت محتوای صوتی و تصویری تمایل بیشتری داریم تا محتوای نگارشی که به تنبلی ذهن منجر می‌شود.

تنبلی ذهن باعث کنارگذاشتن محتوای مکتوب می‌شود، به‌طوری که کتاب را به‌طور کامل از زندگی خود حذف و در فضای مجازی نیز بیشتر از محتوای مکتوب کوتاه و محتوای صوتی و تصویری استفاده می‌کنیم. در این شرایط متوجه تأثیر بخش ناخودآگاه در شکل‌گیری سبک زندگی انسان‌ها می‌شویم، به‌طوری که صوت و تصویر بیشتر از متن مکتوب، ناخودآگاه ما را در اختیار می‌گیرد.

محتوای صوتی و تصویری، پدیده‌ها را برای ما عادی می‌کند، به‌طوری که شاید به چیزی علاقه نداشته باشیم؛ ولی آن‌قدر در معرض دید قرار می‌گیرد تا بعد از مدتی به آن عادت کنیم و شاید علاقه‌مند شویم. این مسئله نیز به سبک زندگی ناخودآگاه باز می‌گردد و دقیقاً به کوه‌های یخ در اقیانوس شباهت دارد. ما فقط یک دهم سبک زندگی افراد را در تعامل اولیه با آن‌ها مشاهده می‌کنیم، در حالی که 9 دهم سبک زندگی افراد در بخش‌های گوناگون زندگی آن‌ها تجلی می‌یابد.

به‌ میزانی که بخش ناخودآگاه مؤثر بر شکل‌گیری سبک زندگی خود را کاهش و بخش خودآگاه را افزایش دهیم، سبک زندگی مدیریت‌شده و رضایتمندانه‌تری خواهیم داشت که البته زحمت زیادی نیز به‌ دنبال دارد. برخی افراد با مشاهده زحمت این کار، از رضایت‌بخشی آن صرف نظر می‌کنند و قایق زندگی خود را به مسیر رودخانه می‌سپارند تا زحمت پاروزدن را از خود سلب کنند، در حالی که شاید رودخانه کمی جلوتر آن‌ها را به آبشار یا پرتگاه برساند. اگر خودمان اختیار قایق زندگی را در دست بگیریم، می‌توانیم خطر رسیدن به پرتگاه یا آبشار را نیز کاهش دهیم.

مرحله سوم و چهارم رسانه مولود جهان سرمایه‌داری‌ است و این نکته بسیار اهمیت دارد. فناوری مدرن و نیازهای جهان سرمایه‌داری باعث توسعه این دو عامل شده‌ و اتفاقاتی در زندگی انسان‌ها رقم زده که باعث بروز دردسر شده است. رسانه‌های صوتی، تصویری و اینترنت باعث ایجاد فرهنگ انبوه و به‌ دنبال آن مصرف انبوه شده‌ است. جهان سرمایه‌داری برای بقا و استیلا بر کل بشریت باید اقداماتی انجام دهد. بهره‌برداری از انسان‌ها برای تأمین نیازهای یک درصد جمعیت کل جهان، یعنی سرمایه‌داران باید به‌گونه‌ای انجام شود که انسان‌ها رضایت داشته باشند.

نظام سرمایه‌داری برای زنده‌ماندن به دو پا نیاز دارد. در جامعه کنونی افراد وسایل سالم خود را تعویض می‌کنند. انسان‌ها حتماً باید از مد پیروی کنند که در اصطلاح، مصرف‌گرایی نامیده می‌شود و سرمایه‌داری آن را به انسان‌ها تزریق کرده است. غول بزرگ سرمایه‌‌داری اموالی را که برای به دست آوردن آن‌ها زحمت کشیده‌ایم، از ما می‌گیرد و در مقابل، کالایی بی‌کیفیت که به آن نیاز نداریم، به ما تحویل می‌‌‎دهد.

مصرف انبوه در اقتصاد، خونی در رگ‌های نظام سرمایه‌داری‌ است که برای زنده‌ماندن باید توده انسان‌های جهان را به‌کار گیرد و فرهنگ انبوه نیز در زمینه فکر، ایده و نخبگانی، همان نقش را ایفا می‌کند. این نظام به افکار تأییدکننده نیاز دارد. بسیاری از انسان‌ها زیر سلطه نظام سرمایه‌داری زندگی می‌کنند؛ ولی آن را بهترین نظام دوران زندگی بشر می‌شناسند.

بسیاری از استادان دانشگاه برای غارتگری و تخریبی که نظام سرمایه‌داری به‌ دنبال دارد، استدلال می‌کنند؛ ولی در عین حال معتقدند که مدل بهتری برای رفاه انسان وجود ندارد. این توهم برای فوکویاما، یکی از اندیشمندان جهان مدرن هم ایجاد شد. او بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نظام لیبرال دموکراسی را بهترین مدل برای اداره جوامع در نظر گرفت و آن را پایان تاریخ نامید؛ یعنی بشر بعد از این نمی‌تواند ایده بهتری برای مدیریت زندگی خود ارائه دهد که البته توهین بزرگی به همه انسان‌ها بود.

سرمایه‌داری تولید فرهنگ انبوه را در دستور کار دارد، به این معنا که عوام‌زدگی در عرصه فرهنگ حاکم شود و نخبگان، یعنی کسانی که توانایی ارائه ایده‌های جدید دارند، زیر هجوم توده‌ها قرار گیرند و ذلیل شوند، به‌طوری که به آن‌ها القا شود که حرفشان نادرست است؛ بنابراین باید همرنگ فرهنگ عامه شوند. سرمایه‌داری در چنین فضایی برای سبک زندگی جوانان و زنان سرمایه‌گذاری کرده؛ زیرا تجربه جوانان بسیار کم است. آن‌ها بیشتر به لذت‌طلبی و تأمین هیجانات و کمتر به اندیشه‌های عمیق می‌پردازند.

نسل‌های قبل جوانی را شعبه‌ای از جنون می‌دانستند. خداوند جوانان را این‌گونه آفریده است تا برای انجام فعالیت‌های مهم انرژی داشته باشند؛ ولی در صورتی که مدیریت نشوند، به بی‌راهه می‌روند. زنان نیز به‌واسطه نقش‌های مادری و همسری نفوذ عمیقی بر کل جامعه دارند و تقریباً در خانواده‌ها تعیین‌کننده حرف آخر در همه زمینه‌ها هستند. سرمایه‌داری به‌خوبی فهمیده که اگر بتواند زنان و جوانان را تحت‌تأثیر خود قرار دهد، تقریباً مقاومت دیگران را از بین می‌برد و به‌طور مستقیم سبک زندگی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

در راستای کاهش آسیب‌هایی که بیان شد، می‌توان سبک زندگی را آگاهانه انتخاب کرد و برای انتخاب هر چیزی که در زندگی به ما ارائه می‌شود، تأمل و اندیشه بیشتری داشت. باید اهداف خود را به‌گونه‌ای بررسی و سپس مشخص کنیم که در هماهنگی کامل با سبک زندگی باشد. فردی که خواهان سعادت، آسایش و رفاه است، باید سبک زندگی تأمین‌کننده این اهداف را اتخاذ کند؛ در نتیجه با قاطعیت می‌توان گفت که دو سبک زندگی رهبانی و لذت‌گرا، حتی به شیوه‌های گوناگون نیز این اهداف را تأمین نمی‌کند.

ایکنا ـ نظام سرمایه‌داری ملاک‌های سلامت روح و جسم و معنویت‌هایی از جمله یوگا و مدیتیشن‌ را به انسان قرن 21 توصیه می‌کند که با بنیان‌های این نظام، یعنی لذت‌طلبی و مصرف‌گرایی در تناقض قرار دارد. نظر شما در این خصوص چیست؟

متولیان نظام سرمایه‌داری بسیار زیرک هستند و می‌دانند که بشر نیازهای متنوعی دارد؛ بنابراین سعی می‌کنند برای همه نیازهای انسان راه‌حل‌هایی ارائه دهند که نیاز اصلی این نظام، یعنی تولید پول و ثروت را نیز تأمین‌ کند. به‌ بیان دیگر، نظام سرمایه‌داری در مقابل دریافت پول و سرمایه، همه نیازهای انسان‌ها را برطرف می‌کند. این نظام نیازهای انسان را با پول معادل‌سازی کرده است و به آن پاسخ می‌دهد. سرمایه‌داری سلامتی و معنویت را در مقابل پول به ما ارائه می‌کند؛ حتی به‌واسطه کسب پول و ثروت، مساجدی با امکانات کامل، به‌روز و بسیار زیبا می‌سازد.

نظام سرمایه‌داری به هیچ عرصه خاصی تعلق خاطر ندارد. برای او تفاوتی ندارد که در شرق سرمایه‌گذاری کرده باشد یا در غرب، بر شیعیان سرمایه‌گذاری کرده باشد یا کاتولیک‌های مسیحی. او با همه انسان‌هایی که برایش پول و سرمایه تولید می‌کنند، در هر کجا و به هر صورتی که باشند، سازگار است. این نظام در اولویت‌بندی ارزش‌ها، جای خدا را با پول تعویض می‌کند.

متأسفانه برخی افراد مذهبی جامعه ما از این نظام به‌دلیل اینکه رفاهیات زندگی را تأمین می‌کند، حمایت می‌کنند، در حالی که غایت این نظام با فطرت بشر هماهنگ نیست و انسان‌ها معمولاً در آخرین گام‌های زندگی خود که دستشان برای ورود به جهان آخرت خالی شده است، این اصل مهم را درمی‌یابند. خداوند به انسان‌ها عقل داده تا سیگنال‌های مهم را دریافت کنند و اگر از آن استفاده نشود، راهی به‌جز تباهی در پیش نخواهند داشت.

نظام سرمایه‌داری سعی می‌کند سبک زندگی ناخودآگاه را به انسان‌ها تحمیل کند و بسیار آن را می‌پسندد؛ بنابراین پادزهر سموم نظام سرمایه‌داری، انتخاب سبک زندگی به‌طور آگاهانه و گرفتن مهمیز زندگی‌ است. هیچ‌کس امکانات نظام سرمایه‌داری را بد و استفاده از آن را قبیح نمی‌داند؛ اتفاقاً بسیاری از انسان‌ها از این امکانات برای رسیدن به اهداف متعالی استفاده می‌کنند؛ ولی جایی که خود را در حال هزینه‌شدن برای بقای نظام سرمایه‌داری ببینیم، آخر خط است.

در حقیقت باید هوشیارانه از امکانات نظام سرمایه‌داری برای رسیدن به اهداف زندگی خود استفاده کنیم که هنر انتخاب سبک زندگی آگاهانه است. انسان‌ها معصوم نیستند که فقط روی یک خط صاف حرکت کنند و هیچ فعالیتی به نفع نظام سرمایه‌داری انجام ندهند. همه ما به‌صورت یکی‌درمیان حرکت می‌کنیم و احتمال خطاکردن زیاد است؛ ولی انسان هشیار مسیر حرکت خود را تشخیص می‌دهد و به آن بازمی‌گردد.

ایکنا ـ شما در یکی از سخنرانی‌های خود به تفاوت سبک زندگی در دوران قبل و بعد از همه‌گیری کرونا پرداختید. از نظر شما، این بحران چه تغییری در سبک زندگی افراد ایجاد کرد؟

همه‌گیری کرونا که از آن دوران عبور کردیم، به شایع‌شدن قدرت رسانه و فضای مجازی بسیار کمک کرد، به‌طوری که اصلاً نمی‌توان دوران پیش از همه‌گیری کرونا را با دوران بعد از آن مقایسه کرد. آیندگان حتماً می‌گویند که در طول این دهه، یعنی از سال 1395 تا 1405 زلزله‌ای در خانواده‌های ایرانی اتفاق افتاده است. برخی افراد به این بحران بسیار بدبین هستند، تا حدی که این بیماری را برنامه‌ای برای مبتلاکردن انسان‌ها به انزوای فضای مجازی می‌دانند؛ زیرا انسان با ارتباطات اجتماعی به رشد و بلوغ می‌رسد.

هنگامی که فقط با یک منبع در ارتباط باشیم، تفکری تک‌ساحتی بر ما حاکم می‌شود. شاید این‌طور به نظر برسد که فضای مجازی انسان‌ها را با منابع زیادی مرتبط کرده است؛ ولی وقتی به سرچشمه‌ها و جریان‌های ناشی از آن می‌نگریم، تفکری یگانه با عنوان سرمایه‌داری لیبرال مشاهده می‌کنیم. ایده‌پردازان نظام سرمایه‌داری لیبرال به‌وسیله رسانه‌های جمعی به همه انسان‌ها پیام‌های گوناگونی با اهداف یکسان ارسال می‌کنند. هدف آن‌ها این است که همه انسان‌ها از نظر پوشاک، خوراک، تعاملات اجتماعی و... سبک زندگی یکسانی داشته باشند و خود را به فضای دیگری مانند رسانه‌های مجازی وابسته بدانند.

تشدید جریانی مانند همه‌گیری کرونا محتمل است؛ زیرا سرمایه‌داری و لیبرالیسم دوست دارد که همه نوع بشر به‌صورت افرادی جداگانه از یکدیگر زندگی کنند و شکل اجتماعی یکدستی نداشته باشند؛ زیرا انسان‌ها در اجتماعات حقیقی امکان تبادل فرصت‌های جدید، اطلاعات جدید و اصلاح خطاهای خود را به‌دست می‌آورند؛ ولی در صورتی که افرادی جدا از یکدیگر باشند، به‌راحتی از هر چهار طرف به محاصره نظام سرمایه‌داری در‌می‌آیند تا مورد هجمه پیام‌های یکسانی قرار گیرند که برای آن‌ها ارسال می‌شود.

این نظام تخریب بنیان خانواده را به‌طور جدی در پیش گرفت و تا حدی هم موفق شد، به‌طوری که بعد از بحران کرونا تعداد طلاق‌ها، خیانت به همسر و... افزایش یافت؛ البته همه‌گیری کرونا باعث افزایش این موارد نشد، بلکه مقدمه‌ای برای دسترسی بیشتر به محتوای رسانه‌ای در فضای مجازی شد و همه نیز توجیه پذیرفتنی برای استفاده و دسترسی بیشتر به محتوای این فضا داشتند؛ در نتیجه سبک زندگی مورد نظر نظام سرمایه‌داری بیشتر رواج یافت.

ایکنا ـ گفتید که محتوا و فرم فضای مجازی انسان را از اجتماع و ویژگی‌های جامعه دور می‌کند، در حالی که متولیان این فضا همه محتوای آن را اجتماعی نام‌گذاری کرده‌اند. نظرتان در این‌باره چیست؟

کاملاً درست است. ما در ظاهر خود را در میان ارتباطات بیشتری با دیگران تصور می‌کنیم؛ ولی درواقع چه میزان از محتوای تولیدشده در این فضا که برای اطرافیان نیز ارسال می‌کنیم، ویژه خود ماست؟ آیا بیشتر تولیدکننده محتوا هستیم یا مصرف‌کننده؟ این مسائل بسیار اهمیت دارد. در ظاهر روابط اجتماعی تقویت، ولی محتوای این روابط تضعیف یا به عبارتی، روابط اجتماعی کاذب در میان انسان‌ها برقرار شده است.

انسان در این میان فقط جابجاکننده محتوایی‌ست که خود تولیدکننده آن نبوده است. این فضا مدهایی را ترویج می‌کند که خوراک‌ تولیدکننده ثروت در نظام سرمایه‌داری یا همان خون در رگ‌های این نظام است؛ بنابراین کاربر فضای مجازی از چهار طرف محاصره شده است. فضایی ژله‌ای میان انسان‌ها شکل گرفته که مدیریت آن برعهده ایجادکنندگان این فضا و نه مصرف‌کنندگان آن است.

ایکنا ـ در نهایت و با وجود این چالش‌ها، چه راهکارهایی برای اصلاح و بهبود سبک زندگی در جامعه ایرانی وجود دارد؟

در میان صحبت‌ها، بر تفکر انتقادی و انتخاب سبک زندگی آگاهانه تأکید کردم. حتی اگر انسان در خصوص این دو مورد فقط تفکر و اندیشه داشته باشد نیز این‌ها به‌تدریج تقویت می‌شود. خدا نکند که انسان باری به هر جهت شود و تصمیم بگیرد که فقط دریافت‌کننده اموری باشد که به او ارائه می‌شود؛ البته این هم نوعی از سبک زندگی‌ست که کسی در آن سعادتمند نمی‌شود.

انسان باید برای سبک زندگی آگاهانه زحمت بکشد. در ابتدای صحبت‌ها به دو کلیدواژه رفتار و گفتار آگاهانه یا ناآگاهانه اشاره کردم و باز هم آن‌ها را مورد تأکید قرار می‌دهم. تقویت‌ بخش آگاهانه و تضعیف‌ بخش ناآگاهانه، راهکار اصلی سبک زندگی سعادتمند است و در این میان، تفکر انتقادی بسیار به ما کمک می‌کند. تفکر انتقادی دنیای متفاوتی‌ست و آثاری از جمله کتاب حسن قاضی‌مرادی با همین عنوان در این خصوص می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد.

زهراسادات مرتضوی

انتهای پیام
captcha