به گزارش ایکنا از اصفهان، آیتاللهالعظمی حسین مظاهری در سلسله گفتارهایی، به شرح ۴۰ رذیلت اخلاقی پرداخته است که از سوی پایگاه اطلاعرسانی دفتر معظمله منتشر و در سایت خبرگزاری ایکنا بازنشر میشود. شماره نهم این مجموعه به رذیله اخلاقی «غرور» اختصاص دارد.
یکی از رذائل ناپسند اخلاقی، غرور است. واژه غرور، معنای فریبخوردن و فریفتهشدن میدهد و در این رابطه، به کسی که فریب بخورد و به آنچه مطابق هوای نفس اوست، دلخوش شود، اصطلاحاً «مغرور» میگویند؛ درواقع، غرور یکی از بیماریهای روحی و قلبی است که آدمی در اثر آن، بیدلیل گمان میبرد که سعادتمند است، نظیر کسی که جسورانه گناه میکند و میگوید: خداوند کریم و غفور و رحیم است و بندگان را عذاب نخواهد کرد، یا کسی که مال حرام کسب کرده، در راه خیر صرف میکند و خود را اهل نجات میپندارد.
بیشتر بخوانید:
قرآنکریم میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ؛ ای مردم، همانا وعده خدا حق است. زنهار تا این زندگی دنیا شما را فریب ندهد و زنهار تا شیطان فریبنده شما را درباره خدا نفریبد.» (فاطر، 5)
انسان مغرور گاهی به سبب لطف و رحمت بیکران الهی گول میخورد و خیال میکند هر گناهی بدون توبه آمرزیده میشود؛ بعضی اوقات فریب عبادات و اعمال نیکویش را میخورد؛ در مواردی نیز فریفته علم، مال، زیبایی یا قدرتش میشود و به این نعمتها مینازد.
امام صادق(ع) میفرماید: «دو نفر وارد مسجد شدند؛ یكی فاسق و دیگری عابد؛ اما هنگام خروج از مسجد، شخص فاسق، صدیق و شخص عابد، فاسق بود؛ زیرا فاسق با شرمندگی و خجالتزدگی توبه کرد؛ ولی آن شخص عابد به اعمال و عبادتهای خویش مینازید و در پی همین غرور شیطانی، فاسق شد.» (الكافی، ج 2، ص 314)
ریشه اصلی ابتلا به صفت رذیله غرور، جهالت و نادانی است که در اثر آن، انسان فریب وسوسههای شیطانی را میخورد؛ همچنین دنیاگرایی و توجه به مادیات، کمبود ظرفیت، ناشکیبایی و محرومیت از سعه صدر و نیز ابتلا به عقده حقارت، از دیگر اسباب و عوامل پدیدآورنده رذیله غرور بهشمار میرود.
صفت ناشایست غرور پیامدهای خطرناکی دارد، از جمله اینکه انسان را بهسوی هواهای نفسانی و متابعت از نفس اماره میکشاند؛ ویژگیهای ناچیز آدمی را در نظر وی جلوه میدهد، او را از توجه به خداوند و ارزشهای معنوی بازمیدارد؛ حجاب عقل و فهم انسان و مانع درک حقیقت از سوی او میشود؛ رفتهرفته انسان را دچار بدعتگذاری در دین میکند؛ جرئت و جسارت گناه و نافرمانی به انسان میدهد و او را با تخیل و توهم ایمنی از عذاب و غضب الهی، به سقوط و هلاکت میکشاند؛ بذر امید بیجا و آرزوهای دور و دراز را در دل انسان میکارد؛ مایه شکست و مانع پیشرفت در زندگی است و همواره باعث فساد و نقصان کارها میشود و بالأخره، انسان را از عاقبتاندیشی غافل میکند.
راهکار درمان این بیماری روحی و این صفت خطرناک، بهرهمندی از تفکر و تعقل برای مقابله با فریب شیطان و عوامل شیطانی است. مطالعه و عبرت از تاریخ و سرگذشت افراد مغرور نیز در این زمینه تأثیر بسزا دارد. استمداد از درگاه الهی و طلب توفیق از خداوند متعال نیز مکمل و عامل ثمردهی راهکارهای دیگر است.
انتهای پیام