نوشتن فقط ریختن کلمات روی کاغذ یا صفحه نمایش نیست. نوشتن، آینهای از ذهن و جان انسان است؛ ابزاری برای برقراری ارتباط، تربیت نسل، پالایش روان، خلق هنر و حتی تفریح و لذت. فواید نوشتن آنقدر متنوع است که میتوان آن را بخشی ضروری از زیست فکری و عاطفی بشر دانست.
نخستین ثمره نوشتن، برقراری ارتباط با دیگران است. انسان با نوشتن، تجربهها، افکار، احساسات و مفاهیم ذهنی خود را به دیگران منتقل میکند و این کار، پلی میان ذهنها و دلها میسازد. نوشتن همچنین وسیلهای برای تربیت انسان است؛ همانگونه که متون دینی با روایت سرگذشتها و داستانهای اقوام و پیامبران، آموزههای اخلاقی و معنوی را منتقل میکنند، نویسندگی و بهویژه داستاننویسی نیز میتواند مسیری برای پرورش روح و اخلاق انسان باشد.
سومین ثمره نوشتن، پالایش روان و ذهن است. نویسنده با نوشتن، ذهن شلوغ خود را تخلیه میکند، همانند کسی که اشیای داخل قفسهای را بیرون میریزد تا با نظم و دقت بیشتری آنها را بچیند. چهارم، نوشتن مهارتی تخصصی محسوب میشود. این مهارت نهتنها خودش اهمیت دارد، بلکه بنیانی برای دیگر هنرها همچون سینما، تئاتر، صداپیشگی، رادیو و تصویرگری محسوب میشود.
و در نهایت، نوشتن نوعی تفریح لذتبخش است. نویسنده از فرایند نوشتن لذت میبرد و خواننده نیز از رهگذر خواندن، میتواند بر بال خیال پرواز کند، در تجربههای ذهنی یا واقعی دیگران شریک شود و به سفری دلنشین برود.
غالباً این پرسش مطرح میشود که سوژه نوشتن را از کجا بیاوریم؟ چگونه میتوان الهام گرفت و ذهن را برای نوشتن آماده کرد؟ در پاسخ به این سؤال، سه منبع اصلی الهام برای نویسنده قابل ذکر است:
۱. تجربه زیسته: تجربه واقعی انسانها منبعی غنی برای نوشتن است. نویسندگانی که از خانه، شهر و عادات همیشگی فاصله میگیرند و دل به سفر، مشاهده و تعامل با آدمها و فضاهای تازه میسپارند، معمولاً ذخیرهای غنی از تجربه برای نوشتن دارند.
سعدی شیرازی با سفرهایش به اقصی نقاط جهان اسلام، داستانها و حکایاتی خلق کرد که امروز در قالب گلستان و بوستان میدرخشد. ناصر خسرو قبادیانی با نگارش سفرنامه نشان داد که چگونه زیستن و دیدن میتواند به نوشتن بینجامد. در میان نویسندگان غربی نیز ارنست همینگوی با حضور در جنگ و سفر به سرزمینهای گوناگون، الهامبخش شاهکارهایی چون «وداع با اسلحه» شد. جک لندن نیز با سفر به آلاسکا و زندگی در شرایط دشوار، داستانهایی چون «آوای وحش» را پدید آورد.
۲. خلاقیت ذهنی و سیالیت فکر: برخی از نویسندگان، جهان بیرون را کمتر کاوش میکنند؛ اما در دنیای درون خود غوطهورند. ذهن آنها سیال است و با آزاد گذاشتن خیال، به سوژههایی بدیع دست مییابند. در ادبیات مدرن، تأکید زیادی بر این ویژگی میشود. ذهن آزاد و خلاق، بدون وابستگی به طرح و ساختارهای کلاسیک میتواند قلم را به سمت دنیایی تازه هدایت کند. آثار نویسندگانی چون صادق هدایت (بوف کور) و هوشنگ گلشیری (دخمهای برای سمور آبی) نمونههای روشنی از نوشتن براساس سیالیت ذهن هستند.
۳. مطالعه آثار دیگران: سومین منبع الهام، مطالعه کتابها و آثار ادبی دیگران است. نویسنده از راه خواندن، با زبان، فرم و دیدگاههای مختلف آشنا میشود. آنچه میخواند، بهتدریج در ذهنش تهنشین و بعدها به شکل تازهای بازآفرینی میشود. برخی نویسندگان با سفر به دنیای کتابها، به الهامی دست مییابند که نه در تجربه زندگی روزمره وجود دارد، نه در خیال صرف. این نوع از الهام، بهخصوص برای نویسندگان جوان که در آغاز راهاند، بسیار ارزشمند است.
بسیاری از نویسندگان بزرگ درواقع ترکیبی از این سه منبع را بهکار میگیرند: تجربه، تخیل و خواندن. حاصل این ترکیب، آثاری عمیق، پرمایه و خلاقانه است.
داشتن الهام فقط آغاز راه است. برای آنکه نویسندهای موفق و اثرگذار شویم، به ابزارهایی فراتر از انگیزه نیاز داریم:
۱. آموزش اصول نگارش و ویرایش: نویسنده باید با ساختار زبان، قواعد نگارش، دستور زبان و اصول ویرایش آشنا باشد. نگارش تمیز و ویرایششده، اثربخشی نوشته را دوچندان میکند.
۲. آموختن تکنیکهای نویسندگی: در داستاننویسی، آشنایی با عناصر داستان (شخصیتپردازی، پیرنگ، زاویه دید، دیالوگنویسی و...) ضروری است. این دانش را میتوان از راه کارگاههای آموزشی، شرکت در کلاسها، مطالعه منابع تخصصی یا شاگردی نزد نویسندگان باتجربه بهدست آورد.
۳. جسارت در نوشتن: نوشتن، شهامت میطلبد. گاهی ترس از ناتوانی، قضاوت یا شکست، مانع نوشتن میشود؛ اما حقیقت این است که هر نویسندهای باید از نقطهای آغاز کند، حتی اگر نوشتههای نخستینش خام و ناپخته باشند. تمرین مداوم، قلم را ورزیده خواهد کرد.
۴. استمرار: نویسندگی مانند هر مهارتی، به تکرار نیاز دارد. فقط با استمرار در نوشتن و روزانهنویسی است که نوشتن به ملکه ذهن تبدیل میشود و نویسنده در مسیر رشد خود گام به گام پیش میرود.
نوشتن، سفری میان خود و جهان است؛ سفری که با تجربه آغاز میشود، با خلاقیت عمق میگیرد و با مطالعه غنا مییابد؛ اما در کنار الهام، نویسنده برای پیمودن این مسیر، به ابزارهایی چون آموزش، تمرین، جسارت و استمرار نیاز دارد. اگر میپرسید: نوشتن را از کجا آغاز کنیم؟ پاسخ روشن است: از دل، از ذهن، از کتاب، از زندگی؛ فقط کافیست شروع کنید.
محمدحسن مردانی
انتهای پیام