به گزارش ایکنا از اصفهان، آیتاللهالعظمی حسین مظاهری در سلسله گفتارهایی، به شرح ۴۰ رذیلت اخلاقی پرداخته است که از سوی پایگاه اطلاعرسانی دفتر معظمله منتشر و در سایت خبرگزاری ایکنا بازنشر میشود. شماره دهم این مجموعه به رذیله اخلاقی «بدگمانی» اختصاص دارد.
رذیلت بدگمانی از پلیدی باطن آدمی سرچشمه میگیرد. کسی که به آن مبتلاست، گویا عینكی با شیشههای کاملاً تیره بر چشمان خود نهاده و عالم هستی را سیاه میبیند. قرآن شریف، آدمیان را بهشدت از بدگمانی نهی فرموده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ؛ ای كسانی كه ایمان آوردهاید، از بسیاری گمانها بپرهیزید كه پارهای از گمانها گناه است.» (حجرات، 12)
بیشتر بخوانید:
انسان بدگمان رفتار و گفتار دیگران را جز به بدی و گناه برداشت نمیکند؛ حتی سخنان و اعمال شایسته را که هیچگونه وجه منفی بر آن مترتب نیست، کاملاً تیره و تار میبیند و صورتی قبیح و زشت برای آن پدیدار میکند. قرآن کریم چنین موجودی را در معرض هلاكت میداند: «وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً؛ و این پندار در دلهایتان نمودی خوش یافت و گمان بد كردید و شما مردمی درخور هلاكت بودید.» (فتح، 12)
این دیدگاه از تسلط تخیلها و توهمهای بیاساس بر انسان ناشی میشود؛ درواقع شیطان قوه خیال آدم بدگمان را به خدمت خود درمیآورد تا او را گمراه کند؛ از اینرو، هر چه انسان از این نیرو پیروی كند و خود را در بند تخیلهای بیپایه قرار دهد، تسلط شیطان بر او بیشتر میشود، موضوعات گستردهتری را در نظر وی زشت و ناپسند جلوه میدهد و در نتیجه، بر بدگمانی او میافزاید.
بدگمانی اقسامی دارد؛ زیانبارترین قسم آن، بدگمانی به خداوند متعال است که عواقب سوئی دارد و اغلب به کفر منجر میشود. قسم دیگر، بدگمانی نسبت به آفرینش است. سرانجام این قسم از بدگمانی در بیشتر موارد، خودكشی و دستكم، بیكاری، پوچی، تنبلی و هوسرانی است و در نهایت انسان را به عضوی زائد، بلكه فلج برای جامعه تبدیل میکند. قسم سوم، بدگمانی نسبت به خود است و کسی که به خودش گمان بد ببرد، دچار یأس و ناامیدی و انواع وسوسه فکری و عملی خواهد شد. قسم دیگر، بدگمانی به دیگران است که اگر کسی به آن مبتلا شود، به تعبیر امیرالمؤمنین(ع)، بدترین مردمان است: «شَرُّ النَّاسِ مَنْ لَا يثِقُ بِأَحَدٍ لِسُوءِ ظَنِّهِ...؛ بدترين مردم كسى است كه بهدلیل بدگمانیاش به كسى اعتماد نمىكند.» (غررالحكم و دررالکلم، ص 412)
از این قسم رذیلت بدگمانی، مفاسد بزرگی همچون غیبت، تهمت، بیحرمتی، بیادبی، شایعات ناپسند، تكفیر، كشتار، جدایی میان دوستان و طلاق میان زوجین ناشی میشود که در بعضی موارد، خود، مولد مفاسد دیگری هستند.
اگر صفت شوم، ناپسند و خطرناک بدگمانی به جز مفاسد و تبعات ناگواری که ذکر شد، هیچ تالی فاسد دیگری به دنبال نداشت، بس بود برای اینکه همه درصدد چارهاندیشی برای ریشهکنکردن یا دستکم سرکوب آن باشند.
این صفت بیماریگونه نزد برخی از دانشمندان علم روانشناسی، هیچ دارویی ندارد. طبق نظر آنان، همانطور که بعضی از انواع سرطان در نهایت، جسم انسان را میکشد، این صفت رذیله نیز سرانجام روح آدمی را میمیراند؛ اما باید توجه داشت که هرچند بدگمانی، بیماری بزرگ و خطرناکی است و نزد روانشناسها دارو ندارد، اتفاقاً از نظر علم اخلاق و از دیدگاه دانشمندان این علم، درمان آسانی دارد.
راهکار اساسی برای ریشهکنکردن این صفت زشت، بیتوجهی به آن و مخالفت عملی با تخیلها و توهمهایی است که در اثر وسوسه شیطان به انسان هجوم میآورد.
کسی که دچار بدگمانی است، باید با مجاهدت فراوان، در هر موضوعی که با آن روبهرو میشود، به نکات زشت و ناپسندی که از آن موضوع در ذهنش ترسیم میگردد، اعتنا نکند، دست از استدلالهای منفی و منفیبافیهای خود بردارد و با تلقین نکات مثبت، خود را به خوبیها و نیکیهای احتمالی موضوع مزبور امیدوار کند؛ درواقع باید به گمانهای بد، اهمیت و ترتیب اثر ندهد و با بهرهگیری از گمانهای نیکو، به ضد تصورها و ترسیمهای ذهنی خود فکر کند تا بهتدریج، هیچ امر زشت و ناپسندی در عالم هستی مشاهده نکند.
علاوه بر مجاهدت نفس، کمکگرفتن از دعا و توسل و مداومت بر ذکر، نظیر ذکر «لا حول و لا قوة الّا بالله العلي العظيم» نیز برای از بین بردن صفت رذیله بدگمانی مؤثر است.
انتهای پیام