کد خبر: 4292034
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۵
عاشورا؛ معلم اخلاق/ 4

محبت اهل بیت(ع)؛ عامل عاقبت‌به‌خیری حر + صوت

گرچه حر با بستن راه بر امام حسین(ع) مرتکب اشتباه بزرگی شد، اما چون محبت اهل بیت(ع) در دلش رسوخ کرده بود و برای ایشان احترام قائل بود، عاقبت‌به‌خیر شد.

حر بن یزید ریاحیبه گزارش ایکنا از اصفهان، دفتر آیت‌الله‌العظمی مظاهری به‌مناسبت محرم‌الحرام ۱۴۴۷، به انتشار سلسله دروس اخلاق معظم‌له با عنوان «عاشورا؛ معلم اخلاق» اقدام کرده است که متن این دروس همراه صوت آن‌ها در سایت خبرگزاری ایکنا منتشر می‌شود.

«بسم الله الرحمن الرحیم

بنابر آنچه گفته شده است، روز چهارم محرم، حر بن یزید ریاحی با چهار هزار لشکر جلوی امام حسین(ع) را گرفت و اجازه نداد ایشان به سمت کوفه برود. جر و بحثی نیز میان آن‌ها درگرفت و بالاخره بنا شد که حسین(ع) متوقف شود تا از کوفه دستور بیاید؛ بنابراین حسین(ع) در این روز در کربلا متوقف شد. بین ایشان و حر، گفت‌وگویی انجام شد که از آن می‌توان فهمید حر مؤدب بوده است، گرچه اشتباه او بسیار زیاد بود؛ اما همان ادب و احترام حر به اهل بیت(ع)، نجاتش داد. نمازش را با حسین(ع) خواند، آن حضرت خطاب به او گفت: «مادرت به عزایت بنشیند» و او جواب داد که در مقابل تو و مادرت باید ساکت بمانم؛ اما معلوم است که اشتباه بسیار بزرگ بود.


بیشتر بخوانید:


امروز از شما تقاضا دارم که دعای عاقبت‌به‌خیری را بعد از نماز، ذکر خود قرار دهید: «اللهم اجعل عاقبة امرنا خیرا.» آقای اشراقی تعریف می‌کرد که با حضرت امام(ره) راه می‌رفتیم. از من سؤال کردند اگر اکنون به تو بگویند دعایی مستجاب داری، چه دعایی می‌کنی؟ من گفتم سؤال را شما پرسیدید و جواب را هم شما دادید. امام فرموده بود: «اللهم اجعل عاقبة امرنا خیرا؛ خدایا عاقبت ما را به‌خیر کن.» 

در وقت گفتن این دعا، سه معنا اراده کنید، مخصوصاً در زمان ما و در مخاطره‌بودن فرزندان‌مان و فساد اخلاقی که در جامعه وجود دارد: اول، خدایا من ذلت بعد از عزت نبینم، مثل اینکه انسان در پیری فلج و محتاج پرستاری دیگران شود. دوم، خدایا من شیعه هستم و به اهل بیت(ع) محبت دارم، خودم و زن و فرزندانم انحراف پیدا نکنیم. این معنا از معنای اول مهم‌تر و بالاتر است. سوم، لحظه مرگ نزد امیرالمؤمنین(ع) سرافراز باشیم، روسیاه نباشیم. امیرالمؤمنین(ع) اجازه قبض روح می‌دهد، راضی به فرمایش ایشان باشیم و با محبت اهل بیت(ع) و رضایت امیرالمؤمنین(ع) از خودمان بمیریم.

حر بن یزید ریاحی عاقبت‌به‌خیر شد، خیال می‌کنم محبت اهل بیت(ع) در دل او رسوخ کرده بود، اهل بیت(ع) را دوست داشت؛ بنابراین احترام خاصی برای امام حسین(ع) و مادرشان حضرت زهرا(س) قائل بود. خیال می‌کنم این عاقبت‌به‌خیری برای محبت اهل بیت(ع) بوده است؛ اما جنایت، خیانت و اشتباه بسیار بزرگ بود. بالاخره، روز عاشورا منقلب شد و خدمت امام حسین(ع) آمد. حضرت او را با تلطف خاصی راه داد، ابالفضل(ع) را به استقبالش فرستاد. وقتی آمد، سربه‌زیر بود، نمی‌توانست به صورت امام حسین(ع) نگاه کند. امام مدام تلطف و مهربانی می‌کرد؛ اما حر خجالت می‌کشید، دو جمله گفت؛ یکی اینکه «اگر بخشیده شدم، اجازه دهید از شهدا واقع شوم» و امام این اجازه را داد.

حضرت حر را واسطه عاقبت‌به‌خیری قرار دهید

نقل می‌کنند که شمشیری به فرق سر حر خورده بود، امام به بالای سرش آمد و دستمالی به آن بست. این اواخر، قبر حر را شکافتند و می‌خواستند دستمال را بردارند؛ دستمال را که برداشتند، خون جاری شد؛ بنابراین دیدند به این دستمال علاقه دارد، دوباره آن را بستند. امام حسین(ع) به حر اجازه شهادت داد و او را صددرصد قبول کرد. حر از جمله شهدای کربلا شد، خوشا به حال آن‌ها که عاقبت‌به‌خیر می‌شوند. برای عاقبت‌به‌خیری، خیلی دعا کنید و حر را واسطه قرار دهید. 

ملای اهل دلی بود که در مشهد زندگی می‌کرد. می‌گفت تب مالت گرفته بودم و هیچ خوب نمی‌شدم، در حجره زمین‌گیر شده بودم. رفقا برای تفریح به مزار حر رفتند، من را هم کول کردند و بردند و در حرم حضرت حر گذاشتند و خودشان رفتند. دیدم زنی با فرزند فلج خود آمد و او را به ضریح بست و گفت: «یا کاشف الکرب عن وجه الحسین، اکشف کربی بحق مولاک الحسین؛ ای کسی که غم و اندوه را از دل حسین بردی، فرزند مرا شفا بده.» شبکه دوم و سوم ضریح را گرفت، ناگهان بچه بلند شد و مادر گویان به آغوش مادرش رفت. آن زن تعجب نکرد؛ معلوم است، حر است و وابسته به امام حسین(ع)، هر کاری می‌تواند بکند. فرزندش را برداشت و رفت. با خود گفتم من هم همین کار را بکنم، غلتان غلتان خودم را به ضریح رساندم، شبکه را گرفتم و گفتم: «یا کاشف الکرب عن وجه الحسین، اکشف کربی بحق مولاک الحسین.» ناگهان دیدم خوب شدم. از جا برخاستم و به بیرون دویدم، رفقا در حال تفریح بودند، داد زدم: من خوب شدم.

حضرت حر از جمله «یا کاشف الکرب عن وجه الحسین، اکشف کربی بحق مولاک الحسین» لذت می‌برد، این جمله را خیلی بخوانید و برای گرفتاری‌های‌ خودتان و اجتماع به ایشان توسل پیدا کنید. اکنون تشیع در مخاطره عجیبی واقع شده، برای این دلواپسی‌ها و نگرانی‌ها به حضرت حر توسل داشته باشید؛ البته قرآن و نماز هم برای ایشان بخوانید.

بالاخره حضرت حر از شهدا شد؛ شهدایی که امام حسین(ع) گفت مثل شما نیامده است و نخواهد آمد. از اینجا متوجه می‌شویم که گناه هر چقدر بزرگ و فراوان باشد، اگر انسان توبه کند، خدا می‌آمرزد. اگر متوسل به اهل بیت(ع) باشد، اهل بیت(ع) او را رها نمی‌کنند. امروز کارهای زیادی می‌توان انجام داد، هم توسل به حضرت حر و هم اینکه از ایشان بخواهید امام حسین(ع) تا هنگام مرگ نگهدارتان باشد.

جمله دیگری از حر نقل شده است با این مضمون که «اجازه دهید از زینب عذرخواهی و خداحافظی کنم، چون بدن ایشان را لرزاندم.» نقل است که امام حسین(ع) فرمود نیازی به این کار نیست و به میدان برو، من از طرف تو از زینب عذرخواهی می‌کنم. اهل غیرت می‌گویند چون حر نامحرم بود، امام حسین(ع) حاضر نشد او با زینب حرف بزند. اگر این حرف درست باشد، ما باید از امام حسین(ع) سرمشق بگیریم و مواظب زن و فرزندمان در وضع فعلی باشیم. در مجالس خانوادگی باید نسبت به گفت‌وگوها و خنده‌ها بین محرم و نامحرم خیلی مراقب باشیم. اگر حسینی هستیم، درباره همه‌چیز باید این‌گونه باشیم. الحمدلله، همه ما حسینی هستیم و حسین(ع) را تا سرحد عشق دوست داریم. من حرفی عادی می‌زنم و شما به عشق حسین(ع) گریه می‌کنید، چه خوب است که عملاً نیز حسینی باشیم.

کد
انتهای پیام
captcha