در یادداشتی یه قلم نادعلی عاشوری تلوکی، قرآنپژوه و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد که به صورت اختصاصی در اختیار ایکنا اصفهان قرار داده، آمده است:
یکی از مهمترین ایرادهایی که در بسیاری از ترجمههای ممتاز معاصر وجود دارد و در عین حال، کمتر مترجمی را میتوان پیدا کرد که به این ضعف و کاستی توجۀ جدی داشته باشد، نبود «ایدهها و نظریههای ترجمه پژوهانه» یا کمبود آن است که رکن اصلی ترجمۀ قرآن به حساب میآید. «یافتهها و نکتههای ترجمه پژوهانه» که مترجمان قرآن در دهها ترجمۀ منتشر شدۀ موجود عرضه کرده باشند آن قدر محدود و اندک و مصداق بارز «النادر کالمعدوم» است که باعث شگفتی و تعجبِ بسیار است.
سیرۀ رفتاری برخی مترجمان در ترجمههای قرآن به گونهای است که گویا اساساً ایدههای ترجمه پژوهانه هرگز وجود خارجی ندارند و به همین دلیل، برای مترجمان موضوعیت پیدا نکردهاند. این فقر آشکاری که حتی در بسیاری از ترجمههای موفق سالیان اخیر نیز وجود دارد به زبان حال اعلام میکند که در بروز و ظهور بیشتر ترجمههای قرآن، کمترین خلاقیت و ابتکاری به کار نرفته و به همین علت بسیاری از آنها در موارد فراوانی مشابۀ هم هستند و این شبهه را در ذهن ایجاد میکنند که گویا مترجمان از روی دست یکدیگر نوشتهاند.
این ایرادِ مهم که ناشی از ضعف آگاهیهای ترجمه پژوهانۀ برخی مترجمان است، به طور ضمنی بیانگر این واقعیتِ تلخ و ناخوشایند نیز هست که مترجمانِ قرآن، یگانه رسالت خویش را صرفاً در برگردان آیات قرآن دیدهاند و به این نکتۀ بسیار مهم توجه نکردهاند که در جنب این وظیفۀ خطیر، مسئولیت ایده پردازی و رسالت نظریهسازی را هم بر عهده دارند که ارزش و اهمیت آن نه تنها از خود ترجمه کمتر نیست، بلکه شاید به مراتب بیش از آن نیز باشد، به گونهای که با قاطعیت میتوان گفت مترجمی که از توان نوآوری و قدرت نظریه پردازی بهرهمند نباشد و نتواند ایدههایی جدید، هر چند بسیار کم و محدود، در ترجمۀ خود بیاورد، گویا اساساً گامی برنداشته و هیچ کاری انجام نداده است و ترجمهاش در این حالت یک ترجمۀ معمولی و برگردانی ساده همانند دهها ترجمۀ موجود دیگر میشود که هرگز نقش تأثیرگذاری در سیر تحولی ترجمهها ایفا نمیکنند و سهم بسزایی در سیر تکاملی ترجمهها بر عهده ندارند.
ظاهراً این همان نکتۀ قابل تأملی است که برخی را بر آن داشت که بگویند باید به ترجمههای موجود بسنده کرد و ترجمۀ جدیدی عرضه نکرد. آنچه در ترجمۀ قرآن اصالت دارد و ترجمهها را از هم متمایز میکند، نفس خودِ ترجمه یا نام و نشان مترجم نیست که مثلاً دانشگاهی باشد یا حوزوی یا غیر اینها، بلکه آن چیزی که مهم است و ارزش و اعتبار ترجمه وابسته به آن است و هیچ ترجمهای نباید از آن خالی باشد، روش ترجمه و سبک و سیاق آن، یا ایدههای نو و نظریههای جدیدی است که در ترجمه به کار میرود، و نیز میزان خلاقیت و ابتکاری است که مترجم در آفرینش اثر علمیِ خویش به خرج میدهد. حتی این هم مهم نیست که حجم این ایدهها و نوآوریها چه اندازه باشد، مهم این است که هیچ ترجمهای نباید هرچند به میزان محدود و اندک از آن خالی باشد؛ زیرا همین ابداعات و ابتکارهای محدود است که در ترجمههای بعدی مؤثر واقع میشود و دانش ترجمۀ قرآن را چند گام به جلو میبرد. و الا صِرف اینکه ترجمهای عرضه شود که شرح و توضیحاتی را در ذیل برخی آیات در پانوشتها یا در حاشیه بیاورد، یا به نکتههای صرفی، نحوی، بلاغی، واژگانی، فقهی، کلامی، تاریخی، اجتماعی و غیره اشاره کرده باشد که بیشتر این مباحث در حوزۀ تفسیر جای میگیرند، اگرچه در جای خود ارزشمند و ضروری است؛ اما هرگز نمیتواند جای خالی نکتهها و ایدههای ترجمه پژوهانهای را که شرط لازمتر و مهمتری برای ارزیابی یک ترجمۀ خوب و موفق است پر نماید؛ چرا که بسیاری از این مباحث در حوزۀ ترجمۀ قرآن جای نمیگیرند و هیچ کسی هم حتی با نگارش چنین آثاری، مترجم واقعی قرآن نمیشود.
این ترجمهها نیز جز در تاریخ ترجمۀ قرآن جایگاه دیگری پیدا نمیکنند. البته باید یادآوری نمایم که بنده هرگز در صدد آن نیستم که وجود مترجمان ایده پرداز و ترجمههای ارزشمندی را که با نوآوریها و ابتکاراتی همراه هستند به کلی انکار نمایم. هرگز! و مسلماً چنین مترجمانی وجود داشته و دارند که نکتههای ترجمه پژوهانهای را در پانوشتها یا مؤخرۀ ترجمۀ خود ذکر کردهاند؛ ولی این نکته را نیز نمیتوان نادیده گرفت که نه تنها تعداد این قبیل مترجمان بسیار کم و محدود است و شاید از انگشتان یک دست هم تجاوز نکند، بلکه تعداد نکتههایی که در ترجمههاشان آمده باشد، هم بسیار اندک و کم شمار است و در حد برخی قواعد کلی باقی مانده که در صرف و نحو یا بلاغت از آنها یاد میشود مانند اینکه «لای نفی جنس بر مطلق نفی دلالت دارد»، «نکره در سیاق نفی افادۀ عموم میکند»، «تقدیم ما هو حقه التأخیر یفید الحصر»و مانند آنها که بحث و بررسی پیرامون آنها در مؤخرۀ برخی ترجمهها آمده است. در حالی که بعضی از آنان حتی همین موارد کلی را هم به درستی در ترجمۀ خود مراعات نکردهاند؛ زیرا تطبیق این کلیات بر تک تک آیات قرآن هم نیازمند داشتن نظریۀ ترجمه و آگاهیهای ترجمه پژوهانه است و لازم است برای به کارگیری همین نکتههای کلی در ترجمۀ قرآن هم ایدههایی نو داشت که جای آن در بسیاری از ترجمههای موجود خالی است.
مترجم قرآن باید از ظرفیت پانوشتها به خوبی استفاده نماید و مباحث و موضوعات ترجمه پژوهانه را با شرح و بسط لازم در پانوشتها بیاورد و برای خواننده توضیح دهد، تا بدین وسیله نه تنها بر آگاهیهای قرآنی و دانش ترجمه پژوهانۀ وی بیفزاید، بلکه برای مترجمان آینده نیز راهگشا باشد و روش کار خود را برای آنها بیان نماید تا اگر درست و بجا تشخیص دادند از آن پیروی کنند و اگر ناصواب و نابجا دیدند از آن اجتناب نمایند. به نظر میرسد این مورد از جمله نکتههای مغفول در ترجمۀ قرآن است که متأسفانه همچنان مورد بی مهری قرار میگیرد و هیچ توجهی به آن نمیشود. البته نباید فراموش کرد که اجرایی شدن این بحث نیازمند توجه به چند نکتۀ دیگر است که زمینه و زیرساخت چنین طرحی به حساب میآید و بدون وجود چنین شرایطی هرگز بستر لازم برای عملیاتی شدن این قبیل ایدهها فراهم نخواهد شد.
آن زمینهها را میتوان این گونه برشمرد: اولاً مترجم باید از آگاهیهای ترجمه پژوهانه برخوردار باشد و جدای از توانمندی در برگردان قرآن که مهارتها، تجربهها و دانشهای لازم خود را نیاز دارد، از مباحث نقد ترجمه و مقالههای ترجمه پژوهی قرآن نیز کاملاً اطلاع داشته باشد و از آنها استفاده نماید. ثانیاً از ظرفیت پانوشتها و مؤخره برای بیان روش کار خویش بهره ببرد و شیوۀ ترجمه پژوهانه و آگاهیهای ترجمه پژوهیِ خود را در اختیار خواننده قرار دهد. ثالثاً به این نکتۀ بسیار مهم توجه داشته باشد که صِرف نوآوری و خلاقیت در این زمینه ملاک نیست، بلکه باید نوآوریها و سخنهای تازهاش بر مبنای منطق و برهان استوار باشد و از پشتوانۀ استدلال عقلی و دلایل نقلی برخوردار باشد. رابعاً که از همه مهمتر است، جامعۀ علمی و محافل دینی باید ظرفیت داشته باشند و شکیبایی و بردباری نشان دهند و به محض مواجه شدن با حرف و طرحی نو برنیاشوبند و موضع مخالف اتخاذ نکنند، بلکه باید ضمن نقد و بررسی محققانۀ این آرا و ایدهها، و ارزیابی مشفقانه و منصفانۀ آنها، زمینۀ پیشرفت دانش ترجمۀ قرآن را که در نهایت به ترجمهای مطلوب و آرمانی از قرآن منتهی خواهد شد فراهم نمایند.
یاددداشت از نادعلی عاشوری تلوکی؛ قرآنپژوه و دانشیار دانشگاه آزاد نجفآباد
انتهای پیام