تحقق سبک زندگی اسلامی در گرو انتخاب مردم است / جهانی شدن و یکپارچگی سبک زندگی
کد خبر: 3940108
تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۸
سیدمحمود نجاتی حسینی در گفت‌وگو با ایکنا؛

تحقق سبک زندگی اسلامی در گرو انتخاب مردم است / جهانی شدن و یکپارچگی سبک زندگی

یک دین‌پژوه معتقد است: آموزه‌های معنوی و اخلاقی ادیان به ویژه اسلام را باید در قالب پروژه و استراتژی مدرن به جامعه عرضه کرد و متقابلاً به جامعه اجازه انتخاب داد، زیرا با تحمیل کردن مشکلی حل نمی‌شود. اگر به لحاظ سیاسی بخواهیم پروژه سبک زندگی اسلامی را تحمیل کنیم، در برابر آن مقاومت صورت می‌گیرد.

سبکنجاتی حسینی زندگی اسلامی از مهم‌ترین موضوعات بحث‌برانگیز و چالشی در چند دهه اخیر است که درباره آن نظرات و دیدگاه‌های مختلف و گاه متناقضی مطرح شده است. برخی با این ادله که در دوره جهانی‌ شدن به سر می‌بریم و جامعه ایرانی در حال گذار از سنت به تجدد است، امکان تحقق سبک زندگی اسلامی را آن هم در شکل عمومی و گسترده ناممکن می‌دانند، اما در این میان برخی نیز بر این باورند که سبک زندگی اسلامی در دوران مدرن هم امکان تحقق دارد.

خبرنگار ایکنا اصفهان، در همین باره درصدد است که در سلسله گفت‌‎وگوهای تفصیلی به بررسی این دو دیدگاه مختلف بپردازد. در همین مورد گفت‌وگویی با سیدمحمود نجاتی حسینی(خراسانی)، دین‌پژوه و مدیر گروه دین انجمن انسان‌شناسی ایران، داشته‌ایم. متن این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید. 

ایکنا ـ به لحاظ مفهومی، چه تعریفی از سبک زندگی می‌توان ارائه داد؟ این واژه به چه معناست؟

در مورد سبک زندگی و برداشت‌هایی که از آن وجود دارد، تعاریف متفاوت است. بنابراین، بسته به اینکه از چه منظری به سبک زندگی نگاه می‌شود، معنای آن متفاوت خواهد بود. دو دیدگاه راجع به سبک زندگی بحث کرده‌اند؛ دیدگاه عمومی که معمولا رسانه‌ها به‌صورت ژورنالیستی به آن می‌پردازند و دیدگاه تخصصی که آکادمیک و دانشگاهی است. طبیعتا هر کدام از این دو دیدگاه برداشت متفاوتی از سبک زندگی دارند. در دیدگاه عمومی، سبک زندگی یعنی نوع زندگی کردن افراد و هر گروه اجتماعی و هر نسلی، زندگی خاص خودش را دارد. در دیدگاه تخصصی و از منظر مطالعات فرهنگی و جامعه‌شناسی فرهنگی، سبک زندگی یعنی نوع انتخاب زندگی براساس سبک‌ها و سلیقه‌های خاص و از این منظر، یعنی نوع نگاه و رفتار کردن در زندگی روزمره و شیوه خاصی از مصرف پوشاک، موسیقی، ورزش و رسانه و نگاه کردن به بدن و انسان‌ها. روی هم رفته، سبک زندگی در نگاه عمومی و تخصصی، بیشتر به شیوه زندگی کردن، یعنی نوع رفتار، نگرش و گرایش گفته می‌شود.

ایکنا ـ اگر این تعریف را مدنظر قرار دهیم، آیا می‌توان از انواع سبک زندگی سخن گفت و آن را به غربی، اسلامی و... تقسیم‌بندی کرد؟

واقعیت این است که سبک زندگی وجود دارد و ما می‌توانیم برداشت‌های خاص خودمان را از آن داشته باشیم. در پاسخ به پرسش اول، به سبک‌های مختلف زندگی اشاره کردم و اینکه این‌ها درست است یا غلط، یک بحث ارزیابی و هنجاری محسوب می‌شود، ولی واقعیت این است که جهان ما، جهان سبک‌های زندگی متفاوت و کارناوالی شده به حساب می‌آید که هر کس کالای خودش را عرضه می‌کند. در مطالعات فرهنگی و جامعه‌شناسی، فرهنگی که به‌عنوان یک دانش تخصصی موضوع سبک زندگی را مورد توجه قرار می‌دهد، این موضوع را برجسته می‌کند که چیزی به نام سبک‌های زندگی متمایز از هم وجود دارد و از منظر پُست مدرنیستی باید همه این سبک‌ها به رسمیت شناخته شود و اصلا به‌دلیل تفاوت و تمایز، این‌ها شکل گرفته‌اند و انسان‌ها برای اینکه تفاوت و تمایز خودشان را با دیگران نشان دهند، سبک زندگی خاص خودشان را انتخاب کرده‌اند.

بنابراین، اگر از منظر جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی سبک زندگی نگاه کنیم، می‌توانیم طیف بسیار متنوع و رنگارنگی از سبک‌های زندگی را ببینیم. مهم‌ترین جلوه‌ها در این میان، سبک زندگی سنتی است که در ایران، کشورهای اسلامی، آفریقایی و برخی اجتماعات کوچک در آمریکای لاتین مشاهده می‌شود و نیز سبک زندگی مدرن که بعد از شکل‌گیری مدرنیته طی این 500 سال شکل گرفته و روز به روز پیشرفته‌تر، پیچیده‌تر و متنوع‌تر و به برکت جهانی شدن، از اروپا و آمریکا به سراسر جهان منتشر شده است. همین‌طور می‌توان به سبک زندگی هیبریدی یا پیوندی، ترکیبی، کُلاژ شده یا سرهم‌بندی شده اشاره کرد که بخشی از آن سنتی و بخش دیگر مدرن است. افرادی هستند که پوشش آنها مدرن، ولی رفتارشان سنتی است، مثل برخی افراد که در ایران می‌بینیم.

این سبک‌ها وجود دارد و باید آنها را به رسمیت شناخت، اینکه درست‌اند یا غلط، بحث ارزیابی و هنجاری است که ما در اینجا نمی‌خواهیم به آن بپردازیم، ولی از منظر جامعه‌شناسی که با فکت‌ها و واقعیت‌ها سروکار دارد و نیز مطالعات فرهنگی که رشته تخصصی و خاص مطالعه سبک زندگی است، این سبک‌ها وجود دارد، نمی‌توان منکر آن شد و باید به رسمیت شناخته شود و هر کس هر گونه که دوست دارد زندگی کند، جامعه باید آن را به رسمیت بشناسد. در واقع انتخاب نوع سبک زندگی، پروژه زندگی و سیاست تصمیم‌گیری ماست.

ایکنا ـ برخی معتقدند جهان به لحاظ فرهنگ و سبک زندگی به سمت یکدست شدن می‌رود و نقطه عزیمت نیز فرهنگ غربی و مدرن است. نظر شما در این باره چیست؟ آیا همه سبک‌های زندگی از بین رفته و در نهایت یک سبک زندگی باقی می‌ماند؟

این خودش یک پارادوکس است، یعنی نوعی تناقض حل نشده در آن وجود دارد و همچنین به معما نیز تبدیل شده است. به همین دلیل گاهی مواقع به نظر می‌رسد نوعی کلک فرهنگی زده شده است. در مطالعات جامعه‌شناسی فرهنگی می‌پذیریم که طی دو سه دهه گذشته، پدیده‌ای به نام جهانی شدن شکل گرفته و اکنون نیز بسیار پیشرفته شده و در دوره اوج آن هستیم، یعنی جهانی شدن کالاها، ایده‌ها، باورها، رفتارها، سلیقه‌ها و انتخاب‌ها. در واقع فقط انسان‌ها نیستند که به سرعت از یک نقطه جهان به نقطه دیگر منتقل می‌شوند، بلکه ایده‌ها، حتی تأثیرات آب و هوایی و سبک زندگی نیز منتقل می‌شود.

بنابراین، می‌توان با این گزاره موافق بود که جهانی شدن به یکدست شدن سبک زندگی منجر شده است، منتها به این گزاره نیز باید با دید انتقادی نگاه کرد. درست است که جهانی شدن تا اندازه‌ای به یکدست شدن منجر شده که البته یکدست شدن را هم باید تعریف کرد؛ گاهی فرم یکدست است و محتوا متنوع و گاهی هم فرم و هم محتوا یکدست می‌شود که در اینجا، من بحثی انتقادی دارم. شخصا معتقدم که گاهی مواقع فرم‌ها یکدست شده، ولی محتواها یکدست نیست. بله، جهانی شدن تا اندازه‌ای به یکدست شدن سبک زندگی منجر شده، یعنی فرم‌ها را یکدست کرده، ولی به نظر می‌رسد محتواها چندان یکدست نشده است.

نکته دیگر اینکه مرکز جهانی شدن، آمریکاست، بنابراین باید این گفته جامعه‌شناسان فرهنگی را که معتقدند جهانی شدن یعنی آمریکایی شدن، قبول کرد. در معنای دیگر، جهانی شدن یعنی غربی شدن، چون نقطه انتشار آن که این پدیده را مدیریت و تدبیر می‌کند، البته اگر به سمت تئوری توطئه حرکت نکنیم، غرب محسوب می‌شود. بنابراین، یکدست شدن سبک‌های زندگی نوعی غربی شدن است و این را هم باید پذیرفت. حتی برخی معتقدند به دلیل همدستی فرهنگی و اجتماعی اروپا و آمریکا، در کل باید از اروپایی و آمریکایی شدن سبک زندگی صحبت کنیم. در عین حال با استناد به نظرات جامعه‌شناسان فرهنگی، معتقد هستم و می‌پذیرم که نوعی واکنش نیز به یکدست شدن سبک‌های زندگی شکل گرفته که می‌توان با عنوان محلی شدن و محلی‌سازی سبک‌های زندگی از آن نام برد؛ یعنی اقتضائات محلی هر گروه، خرده فرهنگ، تمدن و کشور منجر به این شده است که اعضای آنها سبک زندگی خاص خودشان را داشته باشند، برای نمونه وقتی سبک زندگی ایرانی اسلامی یا سنتی یا شرقی یا معنوی در مقابل مادی و دینی در مقابل سکولار مطرح می‌شود، ردپا و رگه‌هایی از محلی شدن را می‌توان دید که آن را مقاومت در برابر جهانی شدن می‌نامیم.

اتفاق سومی نیز به‌صورت بینابین رخ داده و آن این است که چون محلی شدن به جزیره‌ای و منزوی شدن افراد، فرهنگ‌ها و اجتماعات منجر می‌شود، امکان آن بسیار کم است که بتوان با روندها، فرایندها، اثرات و فشارهای جهانی شدن مقابله و در برابر آنها مقاومت کرد، به همین دلیل برخی انسان‌شناسان پیشنهاد جهانی ــ محلی شدن را ارائه داده‌اند که بر سبک زندگی نیز تأثیرگذار است، یعنی نه صد در صد جهانی و نه صد در صد محلی، بلکه به‌صورت بینابین، نیمی جهانی و نیمی محلی. تعریفی که از جهانی ــ محلی شدن ارائه داده‌اند، پیوند زدن شرایط جهانی به اقتضائات محلی و پیوند زدن اقتضائات جهانی به شرایط محلی است، یعنی آنچه را در سطح جهان اتفاق می‌افتد، با شرایط محلی خود تطبیق دهیم، مثلا اگر نوعی سبک زندگی مدرن در مصرف موسیقی، رسانه، اینترنت، کالاهای فرهنگی، ورزش و حتی رفتار مبتنی بر دینداری در جهان وجود دارد و ما ناگزیریم که تحت تأثیر آن قرار بگیریم، آن را با شرایط خودمان تطبیق دهیم. چیزی که زمانی شعار سازمان ملل نیز بود و می‌گفت، جهانی بیندیشید، محلی عمل کنید، یا محلی بیندیشید، جهانی عمل کنید.

در واقع جهانی شدن شوی متنوعی در معرض دید جهانیان قرار داده که هم سبک‌های جهانی شده در آن وجود دارد، هم سبک‌های محلی شده و هم سبک‌های جهانی ــ محلی. به عبارت دیگر، نمی‌توان گفت سبک زندگی صرفا یکدست و جهانی شده و سبک زندگی دیگری وجود ندارد و در عین حال نیز نمی‌توان گفت سبک زندگی ما محلی است، با دیگران کاری نداریم و مقاومت می‌کنیم.


بیشتر بخوانید:


ایکنا ـ چه تعریفی از سبک زندگی اسلامی می‌توان ارائه داد؟ خصوصیات و ویژگی‌های آن چیست و چه الزاماتی دارد؟ آیا می‌توان از متون دینی قرائتی ارائه داد که از دل آن سبک زندگی اسلامی استخراج شود؟

یک وقت از آنچه که هست، صحبت می‌کنیم و یک وقت از آنچه که باید باشد. این موضوع، سؤال شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز است و در این زمینه کار کرده و الگویی ارائه داده است، اینکه تا چه اندازه می‌توان سبک زندگی اسلامی داشت و چگونه این کار را انجام داد؟ به این پرسش، پاسخ داده شده و متون و اسناد آن موجود است و آن اینکه این کار امکان‌پذیر است و ما در حال انجام دادنش هستیم. در واقع فراتر از پرسش شما، به این مسئله پاسخ داده‌اند. در واقع هر نوع سبک زندگی را می‌توان تصور کرد، ولی اینکه هر نوعی از آن را بتوان محقق کرد، بحث دیگری است. همه انسان‌هایی که در این دوران جهانی شدن پیشرفته زندگی می‌کنند، چون جهانی شدن اینترنتی نیز وجود دارد، 30 سال پیش جهانی شدن در فضای واقعی بود که اقتضائات خاص خودش را داشت، ولی از سال ۲۰۰۰ به بعد به‌صورت پیشرفته، شاهد جهانی شدن در فضای مجازی و اینترنتی هستیم که هم سرعت آن بیشتر بوده و هم میزان دسترسی به آن گسترده‌تر، تأثیراتش بیشتر و شتاب آن فوق‌العاده وحشتناک شده است.

گاهی بحث بر سر این است که در چنین فضایی تا چه اندازه می‌توانیم سبک زندگی خاص خودمان را با هر عنوانی پیش ببریم. در شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک کمیسیون به سبک زندگی ایرانی اسلامی اختصاص یافته، الگو و مطالعات مربوط به آن تدوین و انجام و تعدادی کتاب و پایان‌نامه در این خصوص نوشته شده است و دائم درباره آن کار می‌شود. من برآورد دقیقی از سبک زندگی اسلامی ندارم، ولی داده‌ها نشان می‌دهد که به لحاظ فشارهای جهانی شدن در عرصه واقعی و مجازی و سبک‌های زندگی که در ایران رواج دارد، زیاد نمی‌توان از تحقق سبک زندگی ایرانی اسلامی سخن گفت. ممکن است از سبک زندگی ایرانی حرف بزنیم که البته آن هم در لابلای سبک زندگی اسلامی منحل شده است. الگوی سبک زندگی ایرانی اسلامی تحت تأثیر الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت، الگوی تمدن نوین ایران اسلامی، سند مهندسی فرهنگی کشور و اسنادی قرار دارد که در 20 سال گذشته در شورای عالی انقلاب فرهنگی، ساعات زیادی صرف تدوین آنها شده است و مبنای تبلیغات و اقدامات قرار گرفته‌اند. این اسناد بیشتر اسلامی است و چیزی از ایران به معنای ایران باستان و ایران قبل از اسلام در آنها دیده نمی‌شود. در واقع به نظر می‌رسد فقط لفظ ایرانی در این اسناد وجود دارد و بهتر است بگوییم سبک زندگی اسلامی و پای ایران را وسط نکشیم.

این سند و الگوی سبک زندگی اسلامی دارای یک‌سری مبانی انسان‌شناسی، دین‌شناسی، ارزش‌شناسی، جهان‌شناسی و خداشناسی است که مبنای تدوین سند قرار گرفته و به رسالت، اهداف، تدابیر و افق 1444 در آن اشاره شده است. مواردی که در افق این سند آمده، تحقق آنها به راحتی میسر نیست و اینکه تا چه اندازه تحقق پیدا کرده، محل تأمل است. آنچه همه ما می‌بینیم، این است که سبک زندگی‌ای که در ایران رواج دارد، تحت تأثیر جهانی شدن است، حتی افراد سنتی نیز تحت تأثیر همین پدیده زندگی می‌کنند. ظاهرا سبک زندگی اسلامی روی کاغذ است، یعنی مورد نظر نهادهای خاصی قرار دارد که متولی سیاست فرهنگی هستند، ولی آنچه در زندگی اجتماعی مردم ایران در اینجا و اکنون رواج دارد، به نظر نمی‌رسد با آن سبک زندگی که در این اسناد آمده است، انطباق داشته باشد، اینکه تضاد یا مغایرت داشته باشد، بحث دیگری است، ولی اینکه منطبق باشد، یا حتی به آن نزدیک شده باشد، بعید می‌دانم. ممکن است بخشی از علل این مسئله به آرمان‌پردازی‌های دور از واقعیت این نوع سندسازی‌ها مربوط باشد، ولی واقعیت این است که بخش اعظمی از آن به قدرت فرهنگی و حتی قدرت سیاسی و قدرت قانع کردن جهانی شدن برمی‌گردد.

جهانی شدن همه انسان‌ها را قانع و مجاب کرده که از سبک زندگی این پدیده پیروی کنند و این اتفاق در ایران نیز رخ داده است. نباید از این نکته غفلت کرد که به هر جامعه‌ای این حق را باید داد که سبک زندگی خاص خودش را طبق معیارهای تاریخی، تمدنی و فرهنگی‌اش داشته باشد، منتها باید اقتضائات جهانی شدن را هم رعایت کند، برای اینکه بتواند تعامل داشته باشد. شما نمی‌توانید جزیره باشید. سبک زندگی محلی می‌تواند شما را به یک جزیره منزوی تبدیل کند، ولی سبک زندگی‌ای که به جهانی شدن پیوند خورده است، شما را به اقیانوسی از سبک‌های زندگی دیگر پیوند می‌دهد و پویا و پایا نگه‌تان می‌دارد. با همه این‌ها، می‌خواهم بگویم مسئله همچنان حل نشده است، یعنی یک راه‌حل و نسخه نهایی برای اینکه چه نوع سبک زندگی را باید انتخاب کرد، وجود ندارد، ضمن اینکه افراد طبق سلیقه و ذائقه‌ای که دارند، سبک زندگی خوردن، پوشیدن، راه رفتن، ازدواج کردن، فرزند آوردن، تربیت فرزند، مسافرت کردن و حتی دینداری را انتخاب می‌کنند و البته در این میان، رسانه‌ها نیز بی‌تأثیر و بی‌تقصیر نیستند و نقش بسیار مهمی در تولید و پرورش سبک‌های زندگی دارند، به ویژه شبکه‌های اجتماعی که تأثیرات آنها گسترده‌تر از سایر رسانه‌هاست.

ایکنا ـ به نظر شما، ما در برابر فشارهای جهانی شدن هیچ راه گریزی نداریم؟ آیا باید تسلیم آن شویم یا باید راه دیگری را در پیش گرفت؟

من اصلا چنین چیزی را نگفتم و اگر از صحبت‌های من این‌طور برداشت می‌شود، قاعدتا با آنچه منظورم بوده است، تفاوت دارد. ما در جهانی زندگی می‌کنیم که فشارهای جهانی شدن در آن وجود دارد، در عین حال مقاومت محلی نیز وجود دارد. اگر بخواهم از ادبیات فوکویی استفاده کنم که مبتنی بر قدرت و مقاومت است، باید گفت هر جا قدرت اعمال شود، مقاومت نیز در برابر آن صورت می‌گیرد. جهانی شدن، آمریکایی شدن و غربی شدن جهان، فشار مضاعفی را به شرق و جهان‌های غیرغربی وارد کرده است، ولی به این معنا نیست که آنها تسلیم شده باشند. ممکن است خوب و شدید مقاومت نکرده باشند، ولی طبق همان قانون علوم اجتماعی که هر جا قدرت اعمال شود، مقاومت نیز بروز پیدا می‌کند، مقاومت‌هایی نیز صورت گرفته و همچنان ادامه دارد، حتی وجود سندی مثل سبک زندگی ایرانی اسلامی و الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت، فارغ از اینکه تا چه اندازه قابل تحقق، ایدئولوژیک و قابل انطباق با واقعیت است و همه این‌ها جای نقد و تأمل دارد، نشان می‌دهد که مقاومت وجود دارد و می‌توان سند مقاومت فرهنگی داشت، منتها اینکه این سند تا کجا منجر به اقدام مقاومت فرهنگی شده و این پروژه سندسازی راجع به سبک‌های زندگی، چه موقع به استراتژی تبدیل می‌شود، یک بحث مهم جامعه‌شناسی است.

معتقدم مقاومت فرهنگی حق همه ملت‌هاست که در برابر غربی شدن، جهانی شدن و هر گونه هجوم فرهنگی مقاومت کنند، ولی این پروژه آنها باید به استراتژی  و اقدام منجر شود و ایدئولوژیک به معنای تخیلی نباشد. در اینجا بحث بی‌پایانی وجود دارد که ما هنوز در آغاز آن هستیم و خاتمه پیدا نکرده است.

ایکنا ـ برخی از جامعه‌شناسان معتقدند که سبک زندگی اسلامی مجموعه‌ای از رفتارها و باورهاست که ربطی به دیروز و امروز ندارد و مختص همه عصرهاست و طبق این ادله، سبک زندگی اسلامی را قابل تحقق می‌دانند. شما در این باره چه دیدگاهی دارید؟

البته من با چنین دوستانی گفت‌وگوهای متعددی داشته‌ام و با برخی از صحبت‌ها‌ و دیدگاه‌های آنها همراه و همدل هستم. در این زمینه فقط آرا و دیدگاه موافقان دیده و شنیده شده است، یعنی کسانی که این دیدگاه را جهان‌شمول می‌دانند، ولی باید بپذیریم که ادله و دیدگاه‌های دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که آن‌ها هم محل بحث هستند. من هم با اینکه دین پیام جهانی دارد و برای هدایت انسان‌ها آمده و برای صفر تا صد زندگی برنامه دارد، موافق هستم و معتقدم که ادیان ابراهیمی و در رأس آن‌ها اسلام، دین هدایت است و راه سعادت انسان را نشان می‌دهد.

کسانی که در ذیل پروژه دین‌پذیری هستند، دین را به عنوان یک اصل قبول دارند و معتقدند ادیان ابراهیمی برای هدایت و سعادت بشر آمده‌اند. بنابراین، ادیان برای دنیای انسان‌ها برنامه دارند، به‌ویژه اسلام که دینی جهانی است. مشکلی که به لحاظ جامعه‌شناسی به معنای اعم آن وجود دارد، این است که چگونه باید آموزه‌های دینی را در جهان مدرن که در معرض هجوم علم، تکنولوژی، رسانه، ورزش و سبک‌های زندگی جدید است، به زبان روز و مدرن تبیین کرد و اینکه چگونه می‌شود این آموزه‌های به زبان مدرن تبیین شده را برای انسان‌های مدرن که بعضا دینداری آن‌ها کم‌رنگ شده باشد، تبیین کرد. باید با استفاده از زبان، ادبیات و تجربیات مدرن، آموزه‌های معنوی و اخلاقی ادیان به ویژه اسلام را در قالب پروژه و استراتژی مدرن به جامعه عرضه کرد و متقابلا به جامعه اجازه انتخاب داد، زیرا با تحمیل کردن مشکلی حل نمی‌شود و در طول تاریخ تحمیل کردن پروژه معنوی و اخلاقی جواب نداده است.

کانت می‌گفت هر چه به جامعه فشار بیاورید و افکار را سانسور کنید، افکار به‌صورت زیرزمینی شکل می‌گیرند. در واقع اگر به لحاظ سیاسی بخواهیم پروژه سبک زندگی اسلامی را تحمیل کنیم، در برابر آن مقاومت صورت می‌گیرد. در درون جامعه ایرانی و یا جامعه اسلامی، ممکن است در کلیت آن مقاومتی در برابر فرهنگ غرب وجود داشته باشد، ولی اگر حکومت و حاکمیت بخواهد فرهنگ و ایدئولوژی خودش را به جامعه غالب کند، مقاومت از سمت گروه‌ها و خرده فرهنگ‌ها نیز وجود دارد.

امروز فرزندان ما در مدرسه یک چیز می‌آموزند و در خانواده خود چیز دیگری یاد می‌گیرند و متقابلا در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی با چیزهای دیگری مواجه می‌شوند و این‌‍‌ها سبک‌های زندگی متفاوت هستند، یعنی نه تنها متفاوت، بلکه متضاد هستند. با تفاوت و تنوع می‌شود کنار آمد، ولی با تضاد و تخالف نمی‌توان کنار آمد و متأسفانه این وضعیت در جامعه اتفاق افتاده است و بدسلیقگی‌هایی در طرح مسائل و مدیریت جامعه ایجاد و این باعث شده در سطح جامعه مقاومتی در برابر سبک زندگی دینی صورت گیرد. این تقابل، پیامدهای معنوی و اخلاقی خوبی ندارد. بنابراین، باید هوشمندانه و با ظرافت آموزه‌های دینی را با زبان مدرن به جامعه عرضه کرد و متقابلا به جامعه اجازه انتخاب داد. به اعتقاد من جامعه آن‌قدر هوشمند است که در بین سبک‌های زندگی سکولار و سبک‌های معنوی و اخلاقی که در معرض دیدش قرار دارد، به سمت سبک زندگی اخلاقی و معنوی ادیان و به‌ویژه اسلام که مدرن و کارآمد شده باشد، پیش رود.

محبوبه فرهنگ

انتهای پیام
captcha