کد خبر: 4137418
تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۲
عضو هیئت علمی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره):

میرفندرسکی از سرآمدان عرفان و حکمت تطبیقی در جهان است

محمدجواد شمس با اشاره به اقدامات میرفندرسکی در عرفان تطبیقی گفت: او سعی کرد روش‌ها و لوازم تطبیق را رعایت کند و به جرئت می‌توان گفت که یکی از سرآمدان عرفان و حکمت تطبیقی در جهان است.

محمدجواد شمس عضو هیئت علمی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی

به گزارش ایکنا از اصفهان، محمدجواد شمس، دانشیار حکمت و فلسفه اسلامی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) در ویژه‌برنامه «مکتب فلسفی اصفهان؛ حکمت، صنعت و عرفان در اندیشه حکیم متأله ابوالقاسم میرفندرسکی» که روز گذشته، 9 اردیبهشت‌ماه در حوزه هنری اصفهان برگزار شد، موضوع سخنرانی خود را «میرفندرسکی و عرفان تطبیقی» قرار داد و اظهار کرد: در حکمت هندویی، از قرن هشتم قبل از میلاد، متون حکمی و عرفانی موجود است که متن مهم «اوپَنیشَد» به معنای «پایین پای استاد نشستن» یکی از آنهاست که نام آن کنایه از این است که حکمت باید به‌صورت حضوری و سینه به سینه از استاد اخذ شود.

وی افزود: بعد از آن با متون گوناگونی روبرو هستیم که یکی از مهم‌ترین آنها، «سرود خدا» نام دارد. از قرن چهارم قبل از میلاد تا حدود قرن ششم و هفتم میلادی، متون حکمی و عرفانی متعددی در حکمت هندویی تدوین شد که یکی از مهم‌ترین آنها همان است که میرفندرسکی آن را انتخاب کرد و نامش را «منتخب جوگ باشست» نهاد. این کتاب در حدود قرن ششم، هفتم یا هشتم میلادی با نام «یوگَه باشستَه» تدوین شده است. «یوگه» به معنای طریق و راه و «باشسته» که صفتی برای حکیم هندویی بوده، معنای بزرگ و بلندمرتبه داشته است.


بیشتر بخوانید:


این استاد دانشگاه گفت: کتاب مذکور، گفت‌وگویی میان این حکیم با شاهزاده‌ای به نام راما بوده که توصیه‌های حکمی را به او می‌گفته و شخصیتی نیمه افسانه‌ای این توصیه‌ها را می‌نگاشته است. از این متن به‌دلیل اهمیتی که داشت، سه بار گزیده‌هایی به زبان سانسکریت انتخاب شد و مهم‌ترین گزیده‌ای که با آن سروکار داریم، در قرن ۹ و ۱۰ میلادی انتخاب شد. همین متن سه بار به زبان فارسی ترجمه و یکی از مهم‌ترین ترجمه‌ها در زمان اکبرشاه، پادشاه گورکانی در سال ۱۰۰۶ از سوی شخصی به نام نظام‌الدین پانی‌پتی انجام شد. این ترجمه ۹ سال بعد به دست میرفندرسکی می‌رسد و او چنان مجذوب متن می‌شود که چندین بار به هند سفر می‌کند.

سه کار مهم میرفندرسکی در عرفان تطبیقی

وی با بیان اینکه قرآن حکمت را خیر کثیر می‌داند و ویژگی مؤمن در پی حکمت بودن است، ادامه داد: میرفندرسکی این متن را انتخاب کرد و سه کار مهم انجام داد؛ اول اینکه حواشی بسیار ارزشمندی بر آن نوشت، کار دوم تنظیم و کشف لغات باشست و کار سوم، تدوین کتاب منتخب باشست بود.

شمس بیان کرد: در بحث‌های تطبیقی، هدف اول شناخت مبدأ و مقصد در دو مکتب، دو دین یا دو روش است و با توجه به شناختی که از میرفندرسکی داریم، او با عرفان اسلامی بسیار آشنا بود و در همین کتاب نیز در اشارات تطبیقی دائماً به اشعار عرفانی اشاره می‌کند که نشان می‌دهد با عرفان اسلامی آشنا بوده و در مکتب اصفهان پرورش یافته که ویژگی آن، آشنایی با عرفان اسلامی است. او همچنین تلاش کرد با دین و عرفان مقصد نیز آشنا شود. در این زمینه، یکی از تلاش‌های او این بود که زبان سانسکریت را آموخت و حتی به ترجمه کتاب نظام‌الدین پانی‌پتی اشکال گرفت، در حالی که نظام‌الدین ترجمه را با دو نفر از عالمان زبان سانسکریت انجام داده بود، اما باز هم از نکته‌سنجی میرفندرسکی در امان نبود و او در حواشی خود بر کتاب، به این اشکالات اشاره‌ کرده و به رفع آنها پرداخته است.

وی گفت: یکی دیگر از شروط کار تطبیقی، همدلی با مکاتب است و میرفندرسکی بسیار همدلانه این تطبیق را نسبت به مکتب هندویی انجام داد. همچنین در مطالعات تطبیقی این نکته بسیار مهم است که به منابع اصلی یا افراد اهل مکتب مقصد دست پیدا کنیم. به همین دلیل، شیوه‌ای که از ابتدای قرن ۱۹ در مطالعه ادیان و فرق رواج پیدا کرد، این بود که با افراد آن مکتب یا دین سال‌ها زندگی می‌کردند و می‌زیستند. یکی دیگر از ویژگی‌های کار تطبیقی میرفندرسکی، این بود که مطالعات پیشین را می‌شناخت و به آنها توجه داشت. لذا، می‌توان گفت که او سعی کرد روش‌ها و لوازم تطبیق را رعایت کند و به جرئت می‌توان گفت که میرفندرسکی یکی از سرآمدان عرفان و حکمت تطبیقی در جهان است و این یکی از افتخارات جهان اسلام محسوب می‌شود.

عضو هیئت علمی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) با بیان اینکه انتخاب میرفندرسکی از کتاب، گزیده‌ای از منتخب‌ها بوده است، تأکید کرد: در این زمینه، به مهم‌ترین مباحث و بخش‌ها در گزیده جوگ باشست توجه شده و در این انتخاب، میرفندرسکی ضمن توجه به بحث‌های نظری، هم به بخش‌های وجودشناسی و هستی‌شناسی، هم به مباحث انسان‌شناسی عرفانی و هم به سلوک عملی توجه داشته است. در کار مقایسه‌ای، شما اجازه حکم قطعی ندارید و میرفندرسکی نیز این قاعده را رعایت کرده است. او در پس توضیح هر بحث، با عبارت «والله اَعلم» نشان می‌دهد که حکم قطعی در نظر او وجود ندارد.

پریسا عابدی

انتهای پیام
captcha