به گزارش ایکنا از اصفهان، محمدحسن صانعیپور، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه کاشان در کرسی آزاداندیشی با عنوان «رؤیاپنداری وحی؛ رهیافتی از ادبیات به علوم قرآنی» که روز گذشته، ۲۴ اردیبهشتماه به همت انجمن علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه کاشان برگزار شد، با بیان اینکه در زمان حضور پیامبر(ص) به لحاظ جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی، فضای خاصی بر زبان جامعه حاکم بود، اظهار کرد: این موضوع، بحثی تاریخی است و یکسری گزارههای تاریخی وجود دارد که به ما کمک میکند فضای پیرامون پیامبر(ص) را ترسیم کنیم تا مشخص شود سخنان ایشان به لحاظ زبانی و شاکله زبانشناختی، در چه وضعیتی بود. از طرف دیگر، نگاهی کاملاً بروندینی است و از گزارههایی تشکیل میشود که باید صحت آنها مورد بررسی قرار گیرد.
وی افزود: رویکرد دوم، قواعد تحلیل زبان و معناشناسی است؛ یعنی با قواعد حاکم بر تحلیل زبانشناختی و معناشناختی، قرآن و وحی را بررسی کنیم. علم زبانشناسی، قرآن را بهعنوان متن در نظر میگیرد که درون خود روابط متنی و واژگانی دارد و از بافت پیرامونی خاص در فضای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه برخوردار است.
عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان ادامه داد: واژه وحی، اصطلاحی تخصصی است؛ بعضی از اصطلاحات در طول زمان عربی شدهاند، اما وحی واژه تخصصی قرآنی است. تعدادی از واژهها در میان کتب مقدس مشترکاند، مثل واژه «نفس» که به ما کمک میکند نزدیکی و شباهت آنها را درک کنیم، اما درباره وحی در الهیات مسیحی، واژه revelation وجود دارد که با وحی متفاوت است. لذا، وحی واژه تخصصی قرآنی محسوب میشود و باید در فضای قرآنی بررسی شود.
وی با اشاره به کتاب «خدا و انسان» از ایزوتسو گفت: مبنای شکلگیری واژههای قرآن، جهانبینی آن است و اگر کسی بخواهد از این واژهها استفاده یا آنها را تحلیل کند، باید جهانبینی موجود در پس آن را بشناسد. جهانبینی قرآن از جهانبینیهایی که همزمان با آن وجود داشته، متفاوت است و در قرآن بارها این تفکیک انجام میشود. ایزوتسو میگوید: «ما دستگاههای تصوری و اندیشهای پساقرآنی داریم، به این معنا که متفکرانی پس از قرآن واژههای آن را در دستگاههای تصوری خود و با دستگاه اندیشهای متفاوت استفاده کردهاند. واژگان از قرآن میآید، اما یک فیلسوف، فقیه یا متکلم در فضای فکری خود آن را مطرح میکند، چنانکه آنچه قرآن از روح در نظر دارد، با نگاه فقهی به روح متفاوت است.»
صانعیپور افزود: ما با اصطلاحاتی مواجهیم که از قرآن به ودیعه گرفته میشود و تئوریهای زبانشناختی به ما کمک میکند تا تصویرهای قرآنی را بشناسیم. از سوی دیگر، اصطلاحات قرآنی از سوی اندیشمندان دیگر در فضای فکری خود آنها استفاده میشود. این فضاها نباید با هم ادغام و اشتباه شوند، چنانکه ایزوتسو میگوید قرآن دو عالم دارد؛ عالم غیب و جهان شهادت و کلمات آن نیز از دو ساحت غیبی(پنهان) و شهادتی(دنیایی) برخوردار است. در تمام واژههای قرآن درباره وحی، فاعل موجودی غیبی است، نه بشری، اما در فضای تبیینی رؤیاپنداری، وحی اتفاقی زمینی و با فاعلیت نبی محسوب میشود؛ نبی است که رشد میکند، بالا میرود و به جایی میرسد که با جبرئیل صحبت میکند.
وی اضافه کرد: در اینجا حتی بیان میشود که وحی یعنی فهم و این با نگاه قرآنی کاملاً تفاوت دارد؛ زیرا وحی قرآنی ارتباطی از بالا به پایین است، در حالی که فهم از پایین به بالاست. لذا، این دو کاملاً متفاوتند. به همین دلیل، نظریه رؤیاپنداری از نگاه زبانشناختی قرآنی مورد پذیرش قرار نمیگیرد و شاید بتوان گفت باید در حوزه ادبیات به آن پرداخت که واژگان قرآنی را به خدمت میگیرد، تعریف جدیدی برای آن ارائه میکند و معنای متفاوتی میسازد. لذا، در اینجا فقط واژگان شبیهاند و جهانبینی متفاوت است. عبدالکریم سروش و سایر اندیشمندان که در پی تصویر فضای وحی هستند، به دنبال توصیف انسانی از این واقعه غیبیاند، در حالی که وحی خصیصهای غیبی و غیرشهادتی دارد.
پریسا عابدی
انتهای پیام