به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست گفتوگو درباره کتاب «محاصرهشده با رئیسهای بد و کارمندان تنبل» از سلسله نشستهای سهشنبههای فصل سخن، روز گذشته، 16 آبانماه در کتابفروشی اردیبهشت جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.
در این نشست، حمیدرضا عریضی، عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان اظهار کرد: کتاب «محاصرهشده با رئیسهای بد و کارمندان تنبل» اثر چندان خوبی هم نیست و درواقع با رویکردی منفی به این کتاب نگاه خواهم کرد.
وی افزود: معمولاً نقد کتاب در جامعه ما با رویکردی مثبت و تحسینگونه انجام میشود، البته به جنبههای مثبت نیز باید توجه داشت و من آدم منفیبافی نیستم که صرفاً به جنبههای منفی یک پدیده نگاه کنم؛ اما نوع تعریف من از این کتاب با کتابهای دیگری که هر هفته در نشستهای فصل سخن معرفی میشود، کمی متفاوت است.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان بیان کرد: موضوعی که در این نشست به آن میپردازم، به رشته روانشناسی مربوط میشود؛ اینکه آیا ما میتوانیم از ابزارهای خاصی برای سنجش شخصیت استفاده کنیم یا نه و آیا این امری دلخواه است که نام هرچیزی را شخصیتسنجی بگذاریم؟ کتاب «محاصرهشده با رئیسهای بد و کارمندان تنبل» فوقالعاده پرفروش است و همچنین کتاب «محاصرهشده با احمقها» نیز حدود 7 ترجمه مختلف از مترجمانی چون علیاکبر عبدالرشیدی، آناهیتا دخیلی، نگار صابرآرا و... دارد که این ترجمهها به چاپ ششم هم رسیده است.
وی گفت: مهمترین مشکل ما در ایران این است که ابزاری به نام DISC که مبنای این کتاب قرار دارد، امروزه مبنای شخصیت در رشتههای مدیریت محسوب میشود و افراد بدون اینکه نسبت به این ابزار دانش و آگاهی داشته باشند، بهصورت گسترده از آن استفاده میکنند. شخصیت فرزندان ما با این ابزار مورد سنجش قرار میگیرد و استخدام میشوند، مدیران ما در نظامهای جانشینی نیز با این ابزار سنجش و جابهجا میشوند؛ بنابراین DISC بسیار پرطرفدار است و شاید کسی پیگیر ریشه این ابزار نشود.
عریضی تصریح کرد: کتاب حالتی پراکنده دارد و از هرجایی صحبت کرده است. برای اینکه این کتاب را متوجه شویم، ابتدا باید ببینیم چه نکاتی در آن وجود دارد تا آنها را جداگانه تحلیل کنیم و بعد در مجموع راجع به همه این نکات صحبت کنیم.
وی درباره نویسنده کتاب گفت: نویسنده، فردی سوئدی به نام توماس اریکسون است و تحصیلات آکادمیک ندارد؛ اما در پرتو این کتاب به بالاترین مقامها رسیده است. طبق آنچه ادعا میشود، حتی از او در مصاحبههای استخدامی مایکروسافت و کوکاکولا استفاده کردهاند؛ در نتیجه برخلاف تصور ما که فکر میکنیم شرکتهای کوکاکولا و مایکروسافت آگاهانه کار میکنند، باید گفت آنها نیز بسیار تحت تأثیر تبلیغات هستند که در جامعه ما نیز این مسئله به چشم میخورد و با تبلیغات، هر کالایی را به فروش میرسانند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: توماس اریکسون تحصیلات چندانی ندارد و خود نیز به آن اعتراف میکند. شرح حال او موجود است که میتوانید آن را مطالعه کنید و نباید او را با اریک اریکسون، از بزرگترین روانشناسان بالینی جهان اشتباه بگیریم. امثال این کتابها امروزه به راحتی افراد عادی را که اطلاعات روانشناختی ندارند، بهخصوص مدیران که بسیار تحت تأثیر ظاهر هستند، گول میزند. نویسنده این کتاب را با هزینه شخصی خودش در استکهلم چاپ کرده است که البته این چیز بدی نیست و بسیاری از نویسندههای بزرگ کتابهایشان را بهصورت SELF PUBLISHING چاپ کردهاند.
وی با بیان اینکه تلویزیون میتواند باعث گسترش مخاطب شود، اضافه کرد: زمانی که توماس اریکسون را به تلویزیون دعوت کردند، کتاب او هم به نوعی شناخته و اولین کتابش با عنوان «محاصرهشده با احمقها» بسیار پرفروش شد. این اتفاق او را تشویق کرد تا مابقی کتابهایش را هم بنویسد. اریکسون این کتابها را به زبان سوئدی نوشته است که بعد به زبان انگلیسی ترجمه و در دنیا مطرح شد.
عریضی در توضیح اولین مواجهه خود با مدل DISC گفت: DISC ابزاری است که درباره آن بررسی کردهام و شواهد پژوهشی مثبتی برای آن وجود ندارد. میگویند DISC ابزار شخصیتسنجی است، البته ابزارهای دیگری همچون MBTI نیز برای شخصیتسنجی وجود دارد که آنها نیز معتبر نیستند؛ اما در جامعه ما مشهورند. حال میخواهم به این نکته بپردازم که اگر بخواهیم ابزاری را خوب تلقی کنیم، چه ویژگیهایی باید داشته باشد.
وی اظهار کرد: الگوهای رفتاری در روانشناسی شناختهشده هستند؛ برای مثال معروفترین این الگوها تیپ A نام دارد که مدل شخصیتی انسانهای بسیار عجول است که میخواهند با عجله به موفقیت برسند و این البته ابعاد مثبت و منفی دارد. تیپ B افراد خونسرد، تیپ C افراد کمالگرا و تیپ D افراد آشفته هستند؛ بنابراین الگوی رفتاری ABCD در تیپهای شخصیتی معروفند. DISC که الگویی رفتاری محسوب میشود، مخفف چهار حرف است و این مخففها به ۷ تا ۸ لغت برمیگردد؛ D میتواند مخفف DOER ،DOMINANCE و... باشد که تیپ رفتاری افراد سلطهجو و رک است. I مخفف INSPIRING ،INFLUENCE و... است؛ یعنی الگوی رفتاری الهامبخش. S مخفف SUPPORTING است؛ یعنی الگوی رفتاری حمایتکننده و C مخفف CONSCIENTIOUS است؛ یعنی تیپ رفتاری افراد محاسبهگر.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان افزود: ویلیام مولتن مارستون پایهگذار DISC است و بدون تردید جزو افراد تأثیرگذار محسوب میشود. او DISC را در سال 20 میلادی خلق کرد و همانطور که میدانید، در دورهای روانسنجی تمام دنیا را تحتالشعاع خودش قرار میداد و از تستی به نام MMPI استفاده میکرد که برای روانسنجی است و بعد از مدل DISC ایجاد شد؛ در نتیجه کسانی که از این ابزار بدون اعتبار استفاده میکنند، درواقع گرفتار جهل هستند و باید متوجه این نکته باشیم که هرگاه میخواهیم از ابزاری استفاده کنیم، باید بفهمیم این ارزشها را دارد یا نه. یک ابزار خوب برای شخصیتسنجی باید روالهایی را بگذراند که در روانسنجی تعریف میشوند و بهطور خلاصه یک ابزار باید پایایی یا اعتبار داشته باشد؛ در غیر این صورت قابل استفاده نیست.
وی ادامه داد: معیار توماس اریکسون در همه کتابهایش از جمله «محاصرهشده با رئیسهای بد و کارمندان تنبل»، DISC و رنگ است که شواهد پژوهشی ندارد؛ اما بزرگترین هنر او این است که DISC را به رنگ ربط داده و درواقع، اریکسون نظریه لوچر راجع به رنگها را با DISC ترکیب کرده است؛ یعنی برای هرکدام از حروف DISC، رنگی قرار داده و هرچیزی که با رنگ ترکیب شود، جذاب میشود. هر انسانی یک ترجیح رنگی دارد؛ اما مسئله مهم چسباندن آن رنگ به ویژگیهای شخصیتی است؛ برای مثال شاید سؤال شود که چرا حرف D به قرمز ربط پیدا کرده است. در جواب باید گفت اینها کاملاً دلخواهی است تا جایی که پالمین، بزرگترین روانشناس قرن 20 اعلام کرد که اینها همچون رمالی و فالگیری است؛ اما آیا تناظر این رنگها را با ویژگیهای شخصیتی میتوان واقعی دانست؟ در مدل DISC و توماس اریکسون، دو محور در هم بافته شدهاند که عبارتند از وظیفهگرایی و رابطهگرایی؛ یعنی انسانها یا رابطهگرا هستند و یا وظیفهگرا. همچنین الگوی شخصیتی بسیار معروف دیگری نیز به نام درونگرایی و برونگرایی نیز وجود دارد؛ بنابراین باید این زمینهها را بدانیم تا بتوانیم این کتاب را بخوانیم.
عریضی بیان کرد: با توجه به اینکه ادعاهای بسیاری در این کتاب مطرح شده است، برای درس روش تحقیق نیز میتوان از موضوعات آن استفاده کرد و منبع بسیار خوبی برای موضوعات پایاننامههای دانشجویان به شمار میرود. راز جذابیت این نوع کتابها این است که افرادی که آنها را میخوانند، هیچ اطلاعی از این مباحث ندارند که اگر مطلبی نظریه است، آن نظریه باید درست باشد. البته این به نفع توماس اریکسون شده و پنج کتاب بسیار پرفروش داشته است.
وی تصریح کرد: همیشه دیدگاهم این بوده که بازخورد منفی از بازخورد مثبت بهتر و درواقع بازخورد منفی آگاهیدهنده است؛ بنابراین وقتی راجع به کتابی بازخورد منفی میدهیم، بسیار آگاهکننده است. البته نمیتوان به انسانها بازخورد منفی داد؛ زیرا همان زمانی که به اعتماد به نفس و عزت نفس احتیاج دارند، ما با دادن بازخورد منفی عزت نفسشان را از بین میبریم؛ بنابراین اگر خواستیم از کسی انتقاد کنیم، ابتدا باید جنبههای مثبت او را بیان کنیم تا بتواند خودش را اصلاح کند.
فاطمه کاظمینی
انتهای پیام