به گزارش ایکنا از اصفهان، عطیهسادات صابری، نویسنده و پژوهشگر در نشست گفتوگو درباره کتاب «نامه عاشقانه به زمین» نوشته تیک نات هان از سلسلهنشستهای پویش ادبیات و محیطزیست که روز گذشته، 15 آذرماه در کتابفروشی اردیبهشت جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: زمانی که با دید احترام به زمین نگاه میکنیم، عاشق آن میشویم. در این کتاب، خورشید نقش پدر زمین را دارد، در حالی که ما در ادبیاتمان خورشید را زن میدانیم. اسطورههای ادبی کشورهای هند و ایران، خورشید را مظهر نور، خوشبختی و شادی میدانند؛ ولی این کتاب خورشید را پدر ما دانسته است و ماه را خواهر زمین مینامد.
وی با خوانش بخشی از متن کتاب گفت: «در سده 13 گفته شده که همه عناصر سازنده خود را از سیارهای گرفتهایم که روی آن زندگی میکنیم، ما در زمین هستیم و همواره او را در درون خود داریم. وقتی عمیق به زمین نگاه میکنیم، میبینیم که آن نیز از عناصر غیرزمینی تشکیل شده است، خورشید، ستارگان و همه این جهان.» به این ترتیب، کتاب همه ما را بخشی از جهان آفرینش میداند و با زمین به ما هویت میدهد؛ سعی در اینکه وجود زمین را بخشی از هویت ما بداند، باعث شده است تا مخاطب احساس بیگانگی با زمین نکند. این نکته اهمیت بسیاری برای هدف نهایی از نگارش این کتاب دارد.
این نویسنده ادبیات بیان کرد: از جمله محاسن زمین که در کتاب به آن اشاره شده، ثبات و استواری در برابر چالشها و خلاقیت زمین است؛ یعنی وجود مناظر زیبا و تفاوتهایی که در آن میبینیم. زمین تبعیض، قضاوت و مجازات را به خود راه نمیدهد. درواقع میتوان گفت که زمین مکان مناسبی برای زندگی و حیات همگان است. ما برای شناخت زمین باید گامهای شفابخشی برداریم، این گامها نوعی شناخت بیشتر از زمین و به دنبال آن احترام و علاقهمندی بیشتر به زمین است.
وی افزود: این گامهای شفابخش در ابتدا به هوشیاری نیاز دارد. در اصل آیین بودا معتقد است موجوداتی را که رنج میکشند، باید از چرخه بیمعنایی که تجربه میکنند، رها کرد و درک واقعیت را آنگونه که هست، به آنها نشان داد. درواقع باید افراد را به شناخت وادار کرد، این عمل در ادیان الهی هم وجود دارد. این هوشیاری همان آگاهی، شناخت و علم ما بدون قضاوت نسبت به زمین است که میتواند دیدگاه زیباییشناسی به آن را همراه داشته باشد؛ برای مثال تا چندی پیش، افرادی بیابانهای ایران را بیفایده میدانستند؛ ولی امروز معتقدند که همین بیابانها میتوانند یکی از عوامل مهم توسعه در ایران باشند. دشت لوت چند سال است که در یونسکو ثبت شده و جزو میراث بشری بهشمار میآید.
به گفته صابری، از نظر زمینشناسی اثبات شده است که اگر بیابان نباشد، مناطق سرسبز هم وجود نخواهد داشت؛ یعنی باید مناطق مختلف پرفشار و کمفشار ایجاد شود، باد به وجود بیاید و در نهایت همه اینها باعث شود تا در مناطق دیگر زمین، رطوبت هوا به حرکت درآید. در نهایت اینکه دیدگاه نویسنده به طبیعت در مقام فردی جغرافیدان نیز زیباست. همچنین، کسب آگاهی بدون قضاوت نیز مسئله بسیار مهمی است.
وی تصریح کرد: هر چه در اطراف ما وجود دارد، به هوشیاریمان مربوط میشود. نویسنده کتاب معتقد است که این مطلب ما را به بنیاد خوشبختی میرساند؛ زیرا باعث میشود که زمان حاضر یعنی اینجا و اکنون را درک کنیم و به هر لحظه از زندگی توجه داشته باشیم. همه اینها باعث برقراری ارتباط درستی با زمین میشود. از نظر نویسنده، شادمانی و خوشبختی با هوشیاری به وجود میآید. این عقیده نوعی بهزیستی روانی و روانشناسی مثبتگراست که بر خودباوری و احترام به خود تأکید بسیاری دارد. با خوانش این کتاب احساس کردم که بهزیستی ذهنی را در رابطه با فکر خودمان میدانیم؛ ولی کتاب بهزیستی ذهنی را وسیلهای برای درک بهتر زمین در نظر گرفته است که در نهایت میتواند به بهتر شدن حال زمین منجر شود.
این پژوهشگر تأکید کرد: به عقیده نویسنده ما با هوشیاری خود از سخاوت زمین استفاده میکنیم که باعث بهتر شدن حال انسان میشود، با شادمانی و خوشبختی خود میتوانیم این احساسات را به زمین هم بدهیم. ما به هر چیزی که بیاهمیت میانگاریم، آسیب میرسانیم که در نهایت باعث وضعیت ناسالم امروز زمین شده است؛ اگر هرچیزی را در کره زمین باارزش بدانیم، از آن حفاظت میکنیم و از بین نمیبریم. نویسنده کتاب «نامه عاشقانه به زمین» به مخالفت با روند توسعه چند سال اخیر در جهان میپردازد؛ ما هر ساله آمار و ارقام را بررسی میکنیم و به فکر توسعه اقتصادی هستیم؛ ولی نمیبینیم که با بستر این توسعه چه کردهایم.
وی توضیح داد: زنده انگاشتن اجزای زمین اهمیت بسیاری دارد؛ برای مثال اگر دریاچه ارومیه را موجودی زنده تلقی کنیم، این موجود اکنون در کما قرار دارد. ما توسعه را فقط در ایجاد اشتغال میبینیم؛ ولی به دیگر ابعاد آن بیتوجهی کردهایم. کار ظریف نویسنده این است که در ابتدا عظمت زمین و اجرام آسمانی را بیان کرده و گفته که ما برای زندگی به زمین وابسته هستیم؛ ولی در ادامه میگوید که زمین هم برای زندگی به ما وابسته است، بهطوری که در آخر کتاب به آرامی و بدون ناراحتی به این نتیجه میرسیم که واقعاً باید برای زمین کاری کرد. این نکته نشاندهنده بیان شیوا و آرام نویسنده و ترجمه بسیار خوب آن است.
صابری تأکید کرد: ما امروز نیازمند کوشش جهانی برای نجات سیاره زمین هستیم. نویسنده معتقد است که ما باید تعادل را به زمین بازگردانیم که نیازمند همتی جمعی است؛ بنابراین بعد از همراه کردن مخاطب با خود در عاشقی با زمین، به او میگوید که نوبت کارهای جمعی فرارسیده است. انرژی افکار، گفتار و کردار ما قدرتمند است، وقتی به دیگران بپیوندیم، قدرت آن چند برابر خواهد شد. کتاب کمی حالت نوستالژیک هم به خود گرفته است، بهطوری که سال 1969میلادی را مثال زده که انسانها برای اولین بار به ماه رفتند و اولین تصویر از کل سیاره زمین گرفته شد.
وی گفت: کسانی که مطالعات نجومی داشتهاند، میدانند که یکی از عوامل مهم زندگی انسان در زمین، آبهای فراوان در این سیاره است. آیه «وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ؛ و هر چيز زندهای را از آب قرار داديم، آيا ايمان نمیآورند» نیز به همین نکته اشاره دارد. نظریات علمی نیز به تبدیل انرژی از نوعی به نوع دیگر اشاره کردهاند. نویسنده گفته که زمین مادر من است و از هر جهت مرا دربر گرفته؛ بنابراین از مرگ نمیترسد، زیرا میداند که پس از مرگ نیز زمین او را دربر میگیرد که دیدگاه بسیار زیبایی است.
زهراسادات مرتضوی
انتهای پیام