در پاییز سال ۱۳۲۷ هجری شمسی، سیدمجید، چهارمین فرزند سیدحبیبالله شریفواقفی در خانوادهای مذهبی در تهران چشم به جهان گشود. نام این فرزند بنا به خوابی که مادرش دیده بود، مجید گذاشته شد. خاستگاه خانواده شهید شریفواقفی، شهر نطنز بود. جد سادات واقفی، ملقب به تاجالدین حسن یا سیدواقف (بهدلیل آنکه موقوفات بسیاری از خود به جای گذاشته است) بود و نسب آنها به امام سجاد(ع) میرسید.
چند روز بعد از تولد مجید، خانواده شریفواقفی به شهر اصفهان مهاجرت کرد. پدر مجید در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان به هنر زریبافی مشغول بود. عموی او نیز از شاگردان کمالالملک، نقاش معروف بود. به این ترتیب، مجید در خانوادهای فرهنگی رشد و نمو کرد و مانند سایر برادران و خواهران خود، قبل از رفتن به مدرسه با خواندن، نوشتن و آموزش قرآن آشنا شد و تحصیل خود را از کلاس دوم ابتدایی آغاز کرد.
دوران آموزش ابتدایی را در دبستان پرورش گذراند و دوران آموزش متوسطه را در دبیرستان صائب با معدل ۱۹٫۹۷ در رشته ریاضی با موفقیت به پایان رساند. او زمانی جزو شاگردان ممتاز کشور قرار گرفت و از این رو، به اردوی رامسر اعزام شد. مجید در طی دوران تحصیل خود در دبیرستان، به تشکیل انجمن اسلامی در میان دانشآموزان پرداخت. او علاوه بر تسلط بر قرائت قرآن، به خواندن مفاتیحالجنان نیز مسلط بود.
اولین فعالیتهای سیاسی مجید شریفواقفی مربوط به قبل از ورود او به دانشگاه بود و به دنبال قیام مردم قم به رهبری امام خمینی(ره) شکل گرفت. او در ردیف کفنپوشان به پشتیبانی از امام(ره) در راهپیمایی شرکت کرد و با وجود شرایط خفقان آن زمان، عکسها و اعلامیههای امام را در بازار و کوچهها نصب میکرد.
مجید به مطالعه کتب مذهبی علاقه خاصی داشت. در مقطع دبیرستان، هر شب به مطالعه کتابهای مذهبی میپرداخت و بر روی آنها به خواب میرفت. به این ترتیب در دوران دبیرستان علاوه بر فعالیت در انجمن اسلامی، مسئولیت کتابخانه دبیرستان را به عهده گرفت و این موضوع باعث شد تا او بتواند کتب غیردرسی بیشتری را مطالعه کند و با مسائل مذهبی، سیاسی و همچنین مسائل روز آشنا شود.
مجید شریفواقفی در سال ۱۳۴۵ در کنکور دانشکده فنی دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتی تهران و دانشکده نفت آبادان شرکت و در هر سه مرکز، رتبههای اول و دوم را کسب کرد؛ ولی نهایتاً وارد دانشگاه صنعتی (آریامهر) شد و در تیرماه ۱۳۴۹ تحصیلات خود را در رشته مهندسی برق به پایان رساند.
او پس از ورود به دانشگاه به فعالیتهای سیاسی و مذهبیاش ادامه داد و با تشکیل انجمن اسلامی و دعوت از شخصیتهای برجستهای مانند دکتر علی شریعتی، تأسیس کتابخانه دانشگاه و برپایی اردوها و گردشهای علمی به فعالیتهای خود افزود. در خوابگاه دانشگاه صنعتی نیز جلسات قرائت و تفسیر قرآن برپا کرد که در آنها، آقایان خلیفه سلطانی، چیتساز و مهندس ذوالعلم حضور داشتند. با این حال با توجه به استعداد و توانمندی فراوان او، اینگونه فعالیتها بر موفقیتهای تحصیلیاش تأثیر منفی نداشت و همواره در طول دوران تحصیل، یکی از دانشجویان ممتاز دانشگاه بود، به گونهای که از سوی نخستوزیر وقت، اسدالله علم تقدیرنامههایی برای وی صادر شد.
مجید دریافته بود که برای پیشرفت و ترقی ایران، تحصیل به تنهایی کافی نیست و برای نجات ایران از چنگال رژیم دیکتاتور وابسته پهلوی باید مبارزه کرد. سازمان مجاهدین خلق ایران، همزمان با تأسیس دانشگاه صنعتی آریامهر در سال ۱۳۴۴ برای مبارزه مسلحانه با رژیم پهلوی تشکیل شد. هرچند در ادامه، اهداف این سازمان بهدلیل غلبه افکار مارکسیستی بهتدریج از مبارزه علیه رژیم به حذف فیزیکی اعضای جداشده، مردم عامی، مسئولان و شخصیتهای سیاسی و مذهبی طراز اول انقلاب اسلامی تغییر ریل داد؛ اما در ابتدای تأسیس اهداف بلندی دنبال میکرد و همین موضوع سبب گرایش مجید به این سازمان شد.
او دوران خدمت نظام وظیفه خود را پس از طی دوره آموزشی در سال ۱۳۵۰ در اداره برق منطقه ارابی تهران گذراند، اما این دوره با آغاز زندگی مخفی او ناتمام باقی ماند. مدتی پس از آغاز به کار مجید در اداره برق، ساواک یکی از خانههای تیمی سازمان را شناسایی کرد، نام مجید لو رفت، ساواک درصدد دستگیری او برآمد و این ماجرا سرآغاز زندگی مخفی او بود.
پس از بمبگذاری در کارخانه صنایع الکترونیکی تهران و ربودن یک هواپیمای ایران ایر، تعداد بسیاری از اعضای اصلی سازمان دستگیر شدند و شماری مانند مجید شریفواقفی زندگی مخفیانه خود را آغاز کردند. بعد از اعدام رهبران اولیه سازمان و کشته شدن بعضی از اعضای اصلی در درگیریهای خیابانی، رهبری سازمان در اختیار سه جناح قرار گرفت؛ جناح مذهبی به رهبری مجید شریفواقفی، جناح سیاسی به ریاست محمدتقی شهرام و جناح نظامی به سرکردگی بهرام آرام.
سازمان مجاهدین خلق که بهوسیله محمد حنیفنژاد، سعید محسن و اصغر بدیعزادگان با هدف مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه بنیانگذاری شده بود، در پی دستگیری و اعدام این اعضا، به دست افرادی نظیر بهرام آرام و تقی شهرام افتاد. آنها که دارای عقاید مارکسیستی بودند، در رأس شاخههای سازمان قرار گرفتند و آن را از مسیر اسلامی منحرف و به ایدئولوژی مارکسیستی نزدیک کردند.
با اعلام تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم، مجید شریفواقفی، رهبر جناح مذهبی سازمان این تغییر ایدئولوژی را نپذیرفت و بر موضع دینی و مذهبی سازمان پافشاری کرد. او با کمک همفکرانش به تقویت و سازماندهی جناح مذهبی سازمان پرداخت، اما منافقین اعلام کردند که تمامی اعضای مسلمان باید مارکسیست شوند و ایدئولوژی اسلامی را کنار بگذارند. در نهایت، طرح ترور مجید شریفواقفی در اردیبهشت ۱۳۵۳ بهوسیله منافقین به اجرا درآمد و او در ۱۶ اردیبهشت آن سال به شهادت رسید. پس از ترور، اعضای سازمان پیکر مجید را به منطقه مسگرآباد در حومه تهران بردند و آن را سوزاندند. این حادثه تلخ سبب شد تا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نام دانشگاه آریامهر در آبان ۱۳۵۸ به «دانشگاه صنعتی شریف» تغییر کند.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام