به زیارتگاه و مرقد زیبا و مطهر «محمد اوسط و ضریر بن جعفر بن ابیطالب»، فرزندان بلافصل امیرالمؤمنین(ع) و جعفر بن ابیطالب واقع در جوشقان مرکزی از توابع کاشان وارد میشوم و بعد از زیارت این بارگاه باشکوه به صحن پا میگذارم. ۱۵ شهید از ۴٠ شهید دوران هشت سال دفاع مقدس در صحن و سرای این امامزاده و گلزار شهدا آرمیدهاند. با عبور از کنار مزار شهدا، فاتحهای نثار ارواح طیبهشان میکنم. به تاریخ ولادت و شهادت حکشده روی سنگ قبور شهیدان مینگرم و فاصله این دو و عمر کوتاه، اما با برکتشان تلنگری به روح دنیازدهام میزند.
نام: مهدی، نام خانوادگی: زارع جوشقانی، تاریخ تولد: ۱۰ خردادماه ۱۳۵۰، تاریخ شهادت: هشتم تیرماه ۱۳۶۶، محل شهادت: سردشت، عملیات نصر پنج. به روز شهادت مهدی ۱۶ ساله، کمسن و سالترین شهید این خطه میاندیشم؛ هشتم تیرماه. روزی که حتماً برای خانواده و دوستان بسیار جانکاه بوده است. با خانم زارع، خواهر شهید مهدی وارد گفتوگو میشوم.
ایکنا ـ آقا مهدی چطور شهید شد؟
مهدی در جبهه امدادگر بود و با گلوله خمپاره به شهادت رسید و چون منطقه عملیاتی در دست نیروهای بعثی بود، پس از شش روز، پیکر پاک شهید به اینجا منتقل شد.
ایکنا ـ این شهید با سن کم، چگونه برای حضور در جبهه موفق به کسب اجازه از والدین شد؟
پدرم تعریف میکرد که وقتی به او میگفتیم شما فعلاً درس بخوان و بعداً به جبهه برو، آقا مهدی با ادب و احترام میگفت: «پدر جان! عراقیها وارد خاک ایران شدهاند، به زن و بچه رحم نمیکنند، ناموس ما در خطر است. اگر من بگویم درس دارم، دیگری بگوید خانواده دارم، کار دارم و... پس چه کسی باید با دشمن بجنگد و از اسلام، کشور و ناموسمان دفاع کند؟» پدرم با شنیدن این حرف شهید به او اجازه داد و گفت: برو پدر! خدا پشت و پناهت.
همینطور که نگاهم به پایین مزار مهدی و محل آرامگاه پدر، مادر و برادر جانبازش میچرخد، خانم زارع سکوتی را که بر گلزار حاکم شده، میشکند و ادامه میدهد: جمعهای که گذشت، سیوهفتمین سالگرد شهادت برادرم بود. چند جمله از وصیتنامهاش همیشه روبهروی چشمانم است. آقا مهدی نوشته بود: «همیشه و در همه حال این را بدانید که روحانیت، نماینده امام خمینی(ره) و ایشان نیز نایب امام زمان(عج) و امام زمان(عج) خلیفه خدا در زمین است. پس اگر کسی از امر روحانیت واقعی سرپیچی کند، در نهایت از امر خدا سرپیچی کرده و این کار، کفر و پایمال کردن خون شهیدان است.»
ایکنا ـ خانواده شما چقدر به اجرای این وصیت شهید اهتمام دارد؟
ما تلاشمان را میکنیم تا صحبت و حرف ولی فقیه و رهبرمان زمین نماند. برای مثال درباره آخرین تأکیدات ایشان مبنی بر تشویق به حضور حداکثری برای مشارکت در انتخابات و انتخاب اصلح، هم برای دور اول تلاشمان را کردیم و هم برای دور دوم با عنایت امام زمان(عج) و شهیدمان به سعی خود ادامه خواهیم داد.
ایکنا ـ درباره اقداماتی که دور اول برای تشویق به مشارکت انجام دادید، توضیح میدهید؟
من پسری ۱۶ ساله دارم. حال و هوای او و دوستانش در هفتهای که گذشت و طی این روزها خیلی دیدنی است. ساعتهایی که کلاس ندارند، یعنی معمولاً بعد از نماز ظهر و عصر، از مسجد محله، سوار بر دوچرخه یا با پای پیاده دستهجمعی به ستاد انتخابات میروند و برگههای تبلیغی را بین مغازهدارها، رهگذران و... توزیع میکنند.
رنگ صورت و دستان پسرم از فرط آفتابسوختگی متفاوت شده است. وقتی از تبلیغ برمیگردد، میدانم که از خستگی و گرما بسیار اذیت شده؛ ولی به روی خودش نمیآورد و با ذوق به تعریف وقایعی مشغول میشود که در آن روز اتفاق افتاده است. همچنین دختر کوچکم از پسانداز خود، هزینه چسب برای نصب عکسها را متقبل شده است.
یکی از خواهرزادههای شهید زارع نیز به جمع ما میپیوندد. زینبسادات صفوی از عوامل اجرایی یکی از شعب اخذ رأی کاشان در دور اول انتخابات بوده است. بعد از کمی مصاحبت با او به گفتوگو میپردازم.
ایکنا ـ چطور شد که برای فعالیت در شعبه اخذ رأی داوطلب شدید و جالبترین اتفاقی که شاهد آن بودید، چه بود؟
به این دلیل که برای برگزاری انتخاباتی منسجم، قوی و بدون چالش در کشورم دغدغه داشتم. چون خودم از عوامل اجرایی در انتخابات بودهام، وقتی میگویند در انتخابات تقلب میشود، با اطمینان کامل پاسخ میدهم که اصلاً امکان تقلب نیست و اگر جایی تقلب شود، گزارش داده میشود و جلوی آن را میگیرند.
تقویت نظام سیاسی ما به این انتخابات و انتخاب شخص اصلح بستگی دارد. اگر روزی دایی عزیزم و همه شهیدان گرانقدر این ملت برای حفظ و پاسداری از نظام اسلامی جان خود را فدا کردند، امروز این وظیفه به گردن ماست.
روز جمعه وقتی رأیگیری شروع شد، پیرمردی با کارت ملی قدیمی برای دادن رأی آمد؛ ولی چون قانون این کارت ملی را قبول نمیکند، به او گفتند که برود و شناسنامه بیاورد. او رفت و من دائم در فکر این بودم که دوباره برمیگردد یا نه. یک ساعت نشده، باز با شناسنامه برگشت و گفت: «اسم این نامزد را برایم بنویسید.» گفتیم ما اجازه نوشتن نداریم. از یکی از عزیزان که میخواست رأی بدهد، همین درخواست را کرد. انگشتش را روی عکس نامزد مدنظرش گذاشت و گفت: «نام ایشان را بنویس.» هنگام انداختن تعرفه به داخل صندوق، دستهایش را بالا برد، با خدا مناجات کرد و بعد هم در حق همه ما که در آنجا حضور داشتیم، دعا کرد.
ایکنا ـ در روز انتخابات جمعه گذشته، نکتهای به نظرتان رسید که نیاز به پیگیری داشته باشد؟
بله. این نکتهای که عرض میکنم، برای دور دوم انتخابات به حرکتی مردمی نیاز دارد. عوامل اجرایی انتخابات اجازه نوشتن رأی برای مردم را ندارند. وقتی فرد سالمند یا بدون سوادی وارد شعبه میشود و در آن لحظه شعبه خلوت است و کسی را برای نوشتن رأی پیدا نمیکند، تکلیفش چه میشود؟ در اینطور مواقع یا رأی سفید میاندازند یا از اسم نامزد نقاشی میکنند که بهدلیل بدخطی، جزو آرای باطله محسوب میشود. اگر شرایطی باشد که مؤتمن محله در شعب حضور داشته باشد، این مشکل رفع میشود.
برادرزاده شهید مهدی هم در جمع ما حضور پیدا میکند. محمدحمید زارع نیز از فعالان پای کار انتخابات است. پرسش و پاسخ ادامه پیدا میکند.
ایکنا ـ شما در راستای دعوت مردم برای مشارکت در انتخابات چه اقداماتی انجام دادید؟
یکی از اقدامات ما، استفاده از فلوچارت تماس است. بر اساس بانک شمارهای که در دسترس داریم، بهصورت رندوم شماره میگیریم و افراد را برای مشارکت در انتخابات تشویق و معیارهای نامزد اصلح را معرفی میکنیم.
کار دیگری هم که انجام میدهیم، دیدارهای چهره به چهره با همکاران، دوستان و آشنایان و تلاش برای متقاعد کردن آنها و بحث و مناظره دوستانه درباره نامزدها، حامیان و اطرافیانشان با توجه به شواهد و مدارک موجود است.
همچنین حضور در گروهها و پیجهای گوناگون و انتخاب گزینشی افرادی که دچار تردید هستند یا برای انتخاب بر سر دوراهی قرار گرفتهاند، صحبت با آنها، توضیح شرایط موجود و تأثیر انتخاب همه مردم در سرنوشت کشور و تک تک افراد حاضر در جامعه از دیگر اقدامات من و دوستانم در راستای تشویق به مشارکت در انتخابات بوده است.
ایکنا ـ مشارکت در دور اول انتخابات را چطور برآورد کردید؟
از نظر من مشارکت در دور اول انتخابات در مقایسه با دورههای قبل کمرنگتر بود و استقبال کمتری را شاهد بودیم. لازم است عرض کنم، در مقام خانوادهای که لیاقت و افتخار وجود عزیزی را داریم که جانش را در راه دفاع از ناموس و وطن فدا کرده است، قدردان زحمات همه عزیزانی هستیم که در انتخابات شرکت کردند و دست آنها را به گرمی میفشاریم؛ ولی باید واقعبین باشیم و بگوییم که مشارکت در مقایسه با سال ۹۲ و ۹۶ کمتر بود. از سال ۹۲ که مشارکت حدود ۷۲ درصدی و ۹۶ که مشارکت ۷۳ درصدی را شاهد بودیم، به دلایل گوناگون از میزان مشارکت کاسته شده است.
از جمله این دلایل، عملکرد نسبتاً ضعیف دولت وقت، نگاه ارباب رعیتی آن دولت، صداقت نداشتن با مردم بهخصوص در چهار ساله دوم، افزایش افسارگسیخته قیمتها، ناتوانی در فروش نفت، گره زدن معیشت مردم با برجام، عضویت در FATF، حضور بعضاً ذلیلانه در مجامع بینالمللی و... بود که باعث شد برخی از مردم با صندوقهای رأی قهر کنند و به قول خودشان اعتراض مدنیشان را اینگونه نشان دهند.
ایکنا ـ در پایان اگر مطلبی دارید، بفرمایید.
حرف من با افراد جامعه، چه آنهایی که در انتخابات شرکت میکنند، چه آنهایی که مشارکت نمیکنند و چه آنهایی که انتخابشان هر کدام از نامزدهاست، یک چیز است؛ اینکه میگویند رأی ما فایده ندارد، بدانند که اگر رأیشان بیتأثیر بود، دشمن تمام توانش را به کار نمیگرفت تا من و شما را از شرکت در انتخابات منصرف کند. نگویید رأی من اثری ندارد. در داستان حضرت یوسف(ع) فقط یک رأی بود که ایشان را از مرگ نجات داد و به عزیز مصر تبدیل کرد.
از آنان که میگویند فرقی نمیکند چه کسی رئیسجمهور باشد، تقاضا داریم واقعبینانه به موضوع نگاه کنند و به دور از تعصب ببینند که آیا فرق میکند چه کسی رئیسجمهور باشد یا خیر؟ تفاوت است که وزیر مسکن دغدغهاش مسکن مردم باشد و دو میلیون و ۳٠٠ هزار مسکن برای آنها بسازد و همچنین زمین برای ساخت مسکن در اختیار قرار دهد تا اینکه به نساختن حتی یک مسکن مفتخر باشد. فرق میکند رئیسجمهور کشورت درد کشیده و فقر را با تمام وجود حس کرده باشد تا فردی که کاخنشین باشد و روزی یک ساعت از وقتش را صرف گریم خود کند.
فرق است میان رئیسجمهوری که کارخانههای مهم زیادی را به علل غیرمنطقی تعطیل و هزاران نفر را بیکار و چندین هزار نفر را ناامید کند، با فردی که تمام هم و غم او راهاندازی مجدد کارخانهها و دغدغهاش تولیدات داخلی باشد. فرق است بین رئیسجمهوری که از دفتر کارش بیرون نمیرود و یا وقتی برای بازدید از کارخانهای میرود، از خودرواش پیاده نمیشود تا رئیسجمهوری که هر هفته یک سفر استانی دارد. تفاوت است میان رئیسجمهوری که توجهش به اشرافیت است تا رئیسجمهوری که توجهش معطوف به قشر ضعیف و مخصوصاً توانایی و ظرفیت روستاهاست.
وقتی به دغدغه اعضای این خانواده دقت میکنم، میبینم پای کار انقلاب و نظام اسلامی که باشی، هشتم تیر سیوهفت سال پیش با هشتم تیر هفته گذشته برایت توفیری ندارد؛ چرا که تضعیف صلابت ایران به اندازه شهادت مهدیها جانکاه است.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام