خبرنگار ایکنا از اصفهان به مناسبت ماه محرم، گفتوگویی با علیاکبر توحیدیان، پژوهشگر قرآنی و دکترای علوم قرآن و حدیث انجام داده است که در شماره نخست این گفتوگو ابتدا به تعریف هنر و بررسی آن از دیدگاه دین و قرآن پرداخته شد و سپس اوج هنر در قرآن، تأثیر هنر بر خود هنرمند و مردم و تجلی هنر در قرآن مورد بررسی قرار گرفت. در مطلب پیشرو به هنر تلاوت همراه با هنر شهادت در مکتب عاشورا پرداخته میشود.
ایکنا ـ اهمیت موضوع تلاوت از منظر خود قرآن را در کدام بخش این کتاب آسمانی میبینیم؟
بهطور کلی واژههایی که به معنای سخن گفتن به اشکال گوناگون مانند قول، بیان، قرائت، تلاوت، تکلم و مشابه اینهاست، در قرآن بسامد زیادی دارد و هیچ واژهای به این میزان در قرآن نیامده است. در ابتدای سوره الرحمن، بعد از تعلیم قرآن و خلقت انسان به تعلیم «بیان» تصریح شده است: «عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الإنْسَانَ، عَلَّمَهُ الْبَیَانَ؛ قرآن را ياد داد، انسان را آفريد، به او بيان آموخت.» از سویی، امر به خواندن قرآن به ترتیل در شب و نیمه آخر آن به دلیل تأثیر صوت در سکوت شب و با توجه به حالات ویژهاش بر انسان است که در سوره مبارکه مزمل و در ذیل آیات اول تا ششم این مطلب را میخوانیم: «يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ، قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا، نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا، أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا؛ اى جامه به خويشتن فروپيچيده، به پا خيز شب را مگر اندكى، نيمى از شب يا اندكى از آن را بكاه، يا بر آن نصف بيفزاى و قرآن را شمرده شمرده بخوان.»
بیشتر بخوانید:
امر به سکوت در هنگام قرائت قرآن علاوه بر حفظ حرمت معنوی به دلیل تأثیر صوت بر انسان در آن حالت ویژه است: «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ...؛ و هنگامی که قرآن خوانده شود، به آن گوش فرا دهید و سکوت کنید.» (اعراف، ۲٠۴) اولین آیات نازلشده بر پیامبر(ص) بر اهمیت قرائت قرآن دلالت دارد: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ... اِقْرَاْ وَ رَبِّکَ الْاَکْرَم؛بخوان به نام پروردگارت كه آفريد ... بخوان و پروردگار تو كريمترين كريمان است.» (علق، ۱ و ۳)
قرآن، نام مبارک کتاب آسمانی اسلام نیز بر توجه ویژه به تلاوت و قرائت دلالت دارد؛ چون به معنای خواندنی و شایسته و بایسته خواندن است. اصرار و تأکید قرآن بهصورت امر بر قرائت این کتاب الهی تا حدی که برای انسان امکان دارد، دلیل محکم دیگری بر اهمیت تلاوت و قرائت است: «... فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ... فَاقْرَءوا ماتَیَسَّرَ مِنْه؛ بنابراین آنچه را از قرآن برای شما میسر است بخوانید... پس آنچه را از آن میسر است بخوانید.» (مزمل، ۲٠)
این همه تأکید و توجه از جانب قرآن به ضمیمه دهها حدیث و روایت در باب سفارش به قرائت قرآن بهویژه با صوت حسن از درجه بالا و بالاتر این هنر الهی حکایت میکند. امام موسی بن جعفر(ع) ارتقای انسان به درجات عالیتر را در قرائت قرآن میداند و میفرماید: «اِقرأ وارق بکل آیةٍ درجة؛ بخوان و با هر آیه یک درجه بالا برو.»
ایکنا ـ قرائت و تلاوت قرآن در مکتب عاشورا چه جایگاهی دارد؟
در مکتب مترقی تشیع در واقع شهادت، بالاترین هنرها و امام حسین(ع) هنرمندترین هنرمند عرصه خونین این ایثار مقدس است. حالا از دیدگاه شما که شیعه حسینی هستید، تلاوت قرآن از جانب سر بر نیزه شده امام(ع) در اوج مظلومیت او و موج قساوت دشمن یعنی چه؟ فلسفه تلاوت قرآن امام(ع) بر سر نی چیست؟ آیا همین که مظلومیتی را برساند و پس از گذشت قرنها بر آن مظلومیت بگرییم که باید بگرییم، کافی است یا نه؟ این معادله، بالاتر از این معیارهای مرسوم و متداول دنیای هنر، بلکه فوق هنر بهشمار میرود. رابطه شهادت با تلاوت، رابطه امام حسین(ع) با قرآن و رابطه نور با نور را میرساند و بالاخره بر این موضوع دلالت دارد که سیدالشهدا(ع) بزرگترین هنرآفرین تلاوت در ردای سرخ شهادت است.
خوشبختانه انقلاب اسلامی ایران مرزها را درنوردیده و فوق هنر شهادت را در عالیترین حد خود به اثبات رسانده؛ ولی فوق هنر دوم را که آن نیز درسی از مکتب انسانساز حسینی بوده و هست، هنوز به خوبی نیاموخته است. قال رسولالله(ص): «اِنّی تارِک فِیکُمُ الثَّقَلَیْن کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی...؛ من در میان شما دو چیز گرانبها باقی میگذارم.» چرا جامعهای که ۴۶ سال از انقلاب اسلامی و قرآنیاش میگذرد، در مواجهه با فوق هنر تلاوت، همدوش با شهادت تحرک لازم را نداشته و ندارد؟ چرا مسئولان تبلیغی، فرهنگی و هنری این مملکت حسینی در قبال بزرگترین پیام امام حسین(ع) که احیای قرآن به روش و در قالب تلاوت بوده است، تلاش درخوری مبذول نداشته و نمیدارند؟ البته ما منکر فعالیتهای انجامشده نیستیم؛ ولی فاصله وضع موجود با وضع مطلوب بسیار زیاد است. چرا مبلغان از روش تبلیغ امام حسین(ع) برای ادای تکلیف و ابلاغ پیام مظلومیت کتاب و مکتب تقلید نمیکنند؟ چرا از نفوذ بینظیر کلام و کتاب خدا و قرائت زیبا و صحیح آن بر قلب و روح و جان انسانها سود نمیبرند؟
جان کلام اینکه هنر تلاوت علاوه بر ارکان، مراحل، پایهها و ویژگیهایی که سایر هنرها دارند و ما به آنها قائلیم، دارای خصوصیات سازنده و مهم دیگری اعم از ایجاد و رشد معنویت، روحانیت، عرفان، لذت و نشاط در وجود انسان و در ابعاد سیاسی و اجتماعی نیز در راستای اهداف مقدس انقلاب و حکومت اسلامی است که باید به آنها توجه داشته باشیم. امیدواریم که مسئولان ذیربط از این نعمت عظمی استفاده شایسته کنند و جایگاه حقیقی این مافوق هنر راستین را در جامعه اسلامی بگشایند.
ایکنا ـ در خصوص اهمیت تلاوت قرآن در مکتب عاشورا با استفاده از کلمات ملکوتی سرور و سالار شهیدان(ع) به چند مورد اشاره کنید.
در کتابهای روایی از جمله «ارشاد» مفید(ره) آمده است که امام حسین(ع) در عصر تاسوعا به حضرت ابالفضل(ع) فرمود: «ارجع الیهم واستمهلهم هذه العشیه الی غدِِ لعلّنا نصلّی لربّنا اللیله و ندعوه و نستغفره فهو یعلم انّی احبّ الصلوه له و تلاوت کتابه وکثرت الدعا والاستغفار؛ برگرد به سمت لشکر دشمن و امشب را مهلت بگیر تا فردا. میخواهیم برای خداوند نماز بخوانیم و دعا و استغفار کنیم. خدا میداند که من نماز و تلاوت قرآن و کثرت دعا و استغفار را دوست دارم.» توجه امام(ع) در آن بحبوحه جنگ و خطر و شهادت و اسارت حتمی به این چهار عمل بهویژه در بحث ما یعنی موضوع تلاوت قرآن، بسیار قابل تأمل و درسآموز است.
در صفحه ۶۱۸ کتاب «فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)» که ترجمه موسوعه کلمات الامام الحسین(ع) و کاری از گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم(ع) است، درباره پاداش قرائت قرآن نوشته شده: «بُشر بن غالب اسدی از امام حسین(ع) درباره پاداش قرائت قرآن نقل میکند که فرمود: هر کس ایستاده در نماز یک آیه از قرآن را بخواند، در برابر هر حرفی، پاداش صد حسنه و اگر آن را در غیر نماز بخواند، پاداش ۱٠ حسنه دارد. اگر به خواندن قرآن گوش بدهد، یک حسنه برایش نوشته میشود. اگر قرآن را در شب ختم کند، فرشتگان تا صبح برایش طلب رحمت میکنند و اگر در روز ختم کند، فرشتگان تا شب بر او درود میفرستند. چنین کسی یک دعای مستجاب دارد و این ختم قرآن برای او از آنچه در میان آسمان و زمین است، بهتر خواهد بود.»
«بُشر میگوید: عرض کردم: این پاداش کسی است که تمام قرآن را بخواند. برای کسی که همه قرآن را نمیخواند، چگونه است؟ حضرت فرمود: انّ الله جواد ماجد کریم، اذا قرا ما معه اعطاه الله ذلک؛ به درستی که خداوند بخشنده و با عظمت و بزرگوار است. هرگاه کسی هرچه از قرآن را که میتواند بخواند، خداوند همان پاداش را به او عطا میکند.»
یکی از وقایع شگفتانگیز پس از عاشورا، قرآن خواندن سر مطهر امام حسین(ع) بر سر نیزه بود که بنابر گزارشهای معتبر تاریخی در کوفه به اسناد صحیح از علمای شیعه و سنی نقل شده است. معروفترین ناقلین این واقعه اعم از شاهد و راوی، زید بن ارقم، ابومخنف، منهال بن عمرو، ابن شهر آشوب، محمد بن سلیمان کوفی، ابن حمزه طوسی، قطبالدین راوندی، علی بن یونس عاملی، سیدبحرانی، علامه مجلسی و ابن عساکر (از علمای سنی) هستند.
البته سخن گفتن و نه فقط قرآن خواندن سر بریده امام حسین(ع) در روایات متعددی آمده که محل بحث ما نیست. از آن جمله، سخن گفتن با شمر وقتی سر مطهر را به اسب خود آویخته بود که به او فرمود: «یا شمر یا شقیّ الاشقیاء، یا عدوّالله و رسوله! فرّقت بین رأسی و جسدی، فرّق الله بین لحمک و عظمک و جعلناک نکالاً للعالمین.» سخن گفتن پیکر امام حسین(ع) با دخترش حضرت سکینه(س): «شیعتی ما ان شربتم عذب ماء فاذکرونی، او سمعتم بغریب او شهید فاندبونی؛ ای پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبی یا شهادت شهیدی را شنیدید، بر من بگریید.»
مورد دیگر، سخن گفتن سر بریده با راهب در صومعه قنسرین است که در پاسخ سؤال راهب که پرسید تو کیستی، سر بریده اینچنین خود را معرفی کرد: «انا بن محمدالمصطفی و انا بن علی المرتضی و انا بن فاطمة الزهراء و انا المقتول بکربلاء، انا المظلوم و انا العطشان؛ من فرزند محمد مصطفی هستم، من فرزند علی مرتضی هستم و من فرزند فاطمه زهرا هستم و منم كشتهشده در كربلا، منم مظلوم و ستمديده و منم تشنه و عطشان.» راهب شهادتین گفت و سر بریده شفاعتش را پذیرفت. سخن گفتن سر بریده در دیر نصارا و در مسیر شام هم گزارش شده است که حضرت خود را به راهب معرفی میکند: «انا المظلوم و اناالمهموم و اناالمغموم و اناالذی بسیف العدوان و الظلم قتلت، اناالذی بحرب اهل الغی ظلمت...»
و اما ماجرای قرآن خواندن رأس مقطوع امام حسین(ع) در دو موضع مکرر روایت شده است؛ یک بار در کوفه و یک موضع نیز در شام. زید بن ارقم میگوید: «من در غرفه خود نشسته بودم که سر مطهر امام حسین(ع) را که بر نیزه بود، از آنجا عبور دادند. چون روبروی غرفه من رسید، شنیدم که تلاوت میکند: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَباً؛ آیا پنداشتی که واقعه اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ماست؟» (کهف/ ۹) مو بر بدنم راست شد و ندا کردم: ای فرزند رسول خدا، به خدا سوگند سر بریده تو شگفتتر است، شگفتتر!»
منهال بن عمرو میگوید: «چون سر مطهر امام حسین(ع) را به دمشق آوردند، بر نیزه حمل میکردند. من پیش روی او بودم، شخصی سوره کهف را میخواند تا رسید به آیه شریفه «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَباً» به خدا سوگند ناگاه آن سر بریده مطهر به سخن آمد و با زبان فصیح فرمود: شگفتتر از اصحاب کهف واقعه شهادت و حمل من بر نیزه است.»
در روایات دیگری آمده است، آنگاه که سر مطهر را بر فراز درختی زدند، شنیدند که میخواند: «... وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ؛ و آنها که ستم کردند، به زودی میدانند که بازگشتشان به کجاست.» (شعراء/ ۲۲۷). بعضی از روایتها آیه ۱۳۷ سوره بقره را هم گفتهاند: «فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ؛ و خداوند تو را از شر و آسیب آنها نگه میدارد و خدا شنوا و داناست.»
در این خصوص به چند نکته اشاره میکنیم: ۱ ـ هر کدام از این آیات با توجه به شرایط زمانی، مکانی و موقعیت محیطی انتخاب و قرائت شده و پیام خاص خود را داشته است و درواقع سیدالشهدا(ع) در جایگاه سیدالقرا، علم و هنر مناسبخوانی را به قاریان قرآن در طول تاریخ میآموزد.
۲ ـ حضرت میتوانست از جانب خود سخن بگوید؛ ولی قرآن میخواند، یعنی در آن شرايط خاص هم ثقل اکبر را پاس داشته است: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی.»
۳ ـ تلفیق هنر شهادت و تلاوت را به بهترین شکل ممکن در این صحنههای حزن، عبرت، حماسه، مظلومیت، اقتدار و حقطلبی شاهدیم.
۴ ـ زنده بودن شهید: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ؛ و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند، مردهاند، بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.» (آلعمران/ ۱۶۹)
۵ ـ با یادآوری داستان اصحاب کهف، موقعیت خود و اصحابشان را در ماجرای عاشورا مشخص و تثبیت میکند؛ یعنی ما در جبهه حق هستیم و طرف مقابلمان در جبهه باطل است، همانگونه که اصحاب کهف و رقیم در جبهه حق و مبارزه با ظلم و باطل بودند.
۶ ـ دلیل دیگر را باید در نفس حادثه کربلا دید که از چند نظر شگفتانگیز بوده است. چه شد که بعد از ۵۰ سال از شهادت پیامبر(ص)، مدعیان خلافت حاضر شدند تا نوهاش را که همگان از محبت وصفناپذیر پیامبر(ص) به وی خبر داشتند، اینگونه در اوج دنائت، وقاحت و شناعت به شهادت برسانند. دومین وجه تعجب، همان صحنه سر بر نیزه کردن است که نهایت قساوت و ناجوانمردی را به نمایش گذاشتند و سومین وجه شگفتی، اسارت خاندان رسالت است که آنها را خارجی معرفی کرده بودند.
۷ ـ وقوع این ماجرا از حیث علمی و عقلی از دیدگاه اعجاز و کرامت و همچنین مقام رفیع امامت و ولایت کلیه الهیهای که امام دارد، قابل اثبات است و جایی برای انکار و بازیهای به اصطلاح روشنفکرانه وجود ندارد. گرچه از نظر فیزیک هم به راحتی قابل اثبات است، در جایی که امروز از اجسام بیروحی مثل فلز، پلاستیک و امواج در کاست، فیلم، سیدی و فلش، انواع صداها و تصاویر قابل انتقال، دیدن و شنیدن است.
۸ ـ در اینکه صوت قرآن امام حسین(ع) را از رأس مقطوع حضرت، همگان میشنیدهاند یا فقط برخی از افراد خاص، مستندی در دست نیست؛ ولی این موضوع نافی اصل ماجرا نمیشود.
گفتوگویمان را با سه بیت از اشعار علامه طهرانی(ره) که مناسب حال است، به پایان میبریم: «نور خدا آینه حقنما، نور هدی نور حسین است و بس/ محفلی بزم حریم لقا، رأس پر از نور حسین است و بس/ گر تو بخواهی که شوی رستگار، راه تولای حسین است و بس.»
زهراسادات محمدی
انتهای پیام