مرتضی کاشانینژاد ابیانه، نویسنده و پژوهشگر حوزه روانشناسی در گفتوگو با ایکنا از اصفهان اظهار کرد: اساساً انبیای الهی برای شکوفا کردن فطرت انسانها آمدهاند و فلسفه ارسال انبیا درواقع این است که عهد و میثاق فطری انسانها را به آنها یادآوری و زمینه شکوفایی فطرت را برایشان فراهم کنند. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: «فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ؛ پس خداوند رسولانش را برانگیخت و پیامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسیل داشت تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند.»
وی ادامه داد: انسان فطرتاً خوبیها، زیباییها و فضیلتها را دوست دارد و در پی کسب آنهاست. همچنین ضمن بیزاری از زشتیها، کژیها و رذیلتها، آنها را از خود دفع و دور میکند. بر اساس این گرایش فطری است که حب و بغض در انسان شکل میگیرد. از آنجا که در نظر یک انسان موحد و دیندار، زیباترین و برترین موجود که مبدأ همه خیرات و فضایل است، خدواند بیهمتاست، پس بالاترین درجه محبت نسبت به او و در وهله بعد، به آنچه مورد رضایت اوست، تعلق میگیرد. در همین مسیر است که وجوب حب امام حسین(ع) نیز مطرح میشود.
این نویسنده و پژوهشگر با بیان اینکه محبت ما به اباعبداللهالحسین(ع) نوعی جاذبه فطری و حسین(ع) جلوه عالی فطرت است، گفت: محبت امام حسین(ع) معیار و محک فطری محسوب میشود. ایشان ملاک سعادت و شقاوت بشر است و مرز مرد و نامرد و حق و باطل را مشخص میکند. محبت سیدالشهدا(ع) برای جان، جامعه و جهان ما نجاتبخش است.
وی بیان کرد: امام حسین(ع) پرچمدار ارزشهایی به شمار میرود که همه مردم فطرتاً آنها را دوست دارند. به عبارتی، هر مسلمان و غیرمسلمانی که فطرت پاکی داشته باشد، به حضرت علاقهمند میشود. آزادگی، صداقت و تفاوت قائل نشدن میان انسانها حتی با دینهای گوناگون از جمله این ارزشهاست. امام حسین(ع) با حماسه عاشورا درواقع میخواست فطرت خفته بشریت در طول تاریخ را بیدار کند. ایشان از سویی محبت و عشق فطری الهی و از سوی دیگر، تنفر از کفر را نیز به انسانها میچشاند.
کاشانینژاد با بیان اینکه هر علاقهای وقتی تجلی داده شود، تقویت میشود، افزود: با امام حسین(ع) میتوانیم چاهی به عمق فطرت خودمان بزنیم و آن را شکوفا کنیم. ریشه همه گرفتاریها، کجرویها، بدبختیها، اختلافات، گناهان، آلودگیها، جنگها و حتی اختلافات داخل خانه، غفلت از فطرت خدادادی است. گاهی پردهها جلو میآید، صدها حجاب روی آن میافتد، از انسان بودن خارج میشویم، خیال میکنیم آدم هستیم و ظاهری از انسان داریم؛ اما حقیقت چیز دیگری است و اینجاست که اشک بر امام حسین(ع) انسان را به فطرت الهی برمیگرداند.
وی داشتن کشش فطری و محبت به اباعبدالله(ع) را زمینه ایجاد شکوفایی اولیه فطرت دانست و اضافه کرد: برای برداشتن حجاب از قلب و شکوفا کردن فطرت کافی است تا گوشهای از فطرت عمیقاً شکفته شود. اگر نوعی علاقه عمیق و فطری در درون خود کشف کنیم و آن علاقه در وجودمان جوشان شود، میتواند سرآغاز بروز خوبیهای دیگر باشد؛ اما چگونه میتوانیم این شکوفایی اولیه را ایجاد کنیم؟
این دکترای قرآن و روانشناسی ادامه داد: این شکوفایی اولیه را میتوانیم با اباعبداللهالحسین(ع) و کشش فطری و محبتی که به ایشان داریم، ایجاد کنیم، چراکه پیامبر(ص) فرمود: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً؛ برای قتل حسین(ع) حرارتی در قلوب مؤمنان است که هرگز به سردی نمیگراید.»
وی تصریح کرد: این فرصتی استثنایی و الهی به شمار میرود که خداوند بخشی از فطرت ما را با حرارت شهادت امام حسین(ع) شکوفا کرده است. وقتی قلب انسان از شدائد واردشده بر اباعبدالله(ع) آتش بگیرد، این آتش میتواند راه را برای سوختن انسان در قرب پروردگار هموار کند. اباعبداللهالحسین(ع) گرههای وجودی ما را باز و ما را با خودمان آشنا میکند و شکوفایی فطرت را به ما هدیه میدهد. اگر هنوز بقیه فطرت ما شکوفا نشده یا ثمرات عمیق این شکوفایی را به دست نیاوردهایم، به این دلیل است که هنوز در وجود امام حسین(ع) سیر نکردهایم و به درستی قدردان این محبت نبودهایم.
کاشانینژاد در پایان گفت: همانطور که وقتی انسان به بنبست میرسد، خود به خود به فطرت خویش بازمیگردد، عالم بشریت نیز وقتی به بنبست میرسد و راه نجاتی پیدا نمیکند، به فطرت خود بازمیگردد. خلأ نظری که امروز در عالم پدید آمده، یکی از جلوههای این بنبست است. همگان به عاشقی و بازگشت به فطرت نیاز دارند؛ هم آنهایی که در بیدینی به بن بست رسیدهاند، هم دینداران که در معنویت رشدی کردهاند و هم جوانانی که میخواهند دینداری را آغاز کنند.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام