کد خبر: 4254266
تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۰
یادداشت

سوریه و آینده مبهم پسا اسد

اگرچه با سقوط بشار اسد پیش‌بینی وضعیت آینده سوریه تقریباً دشوار است و همه‌ چیز به گذشت زمان بیشتر و منافع بازیگران مختلف بستگی دارد، اما با این وجود، سه سناریوی محتمل برای این کشور می‌توان تصور کرد.

اولین نماز جمعه در سوریه پس از سقوط بشار اسدبا وقوع آتش‌بس در لبنان، نیروهای معارض بشار اسد اقدامات مسلحانه علیه وی را آغاز کردند و گروه سلفی جهادی تحریرالشام به سرعت در مناطق شمال غربی سوریه شروع به پیشروی کرد. اگرچه ارتش این کشور در ابتدا تا حدودی توانست بخشی از حملات را دفع کند، اما آن‌ها بسیار سریع پیشروی کردند و پس از 10 روز اقدامات مسلحانه علیه مواضع دولت سوریه و با حمایت کشور همسایه، یعنی ترکیه و چراغ سبز آمریکا و اسرائیل توانستند به 54 سال حکومت بعثی علوی حاکم بر این کشور و آخرین حکومت بعث در منطقه خاتمه دهند.

سوریه که از سال 2011 به‌دلایل متعدد، از جمله نارضایتی عمیق بخش عمده‌ مردم از عملکرد خاندان اسد، با بحران‌های بسیاری مواجه شده بود، از سال 2016 به بعد، به‌تدریج توانست به آرامشی نسبی دست یابد، اما این وضعیت پایدار نماند و پس از هشت سال، همچون آتش زیر خاکستر شعله‌ور شد و زمینه را برای احیای هرچه بیشتر قدرت گروه‌های معارض و در رأس آن‌ها، جریان سلفی جهادی تحریرالشام فراهم آورد و پس از 10 روز اقدامات مسلحانه، سرانجام حکومت بشار اسد سقوط کرد.

در حال حاضر، 9 روز از سقوط بشار اسد می‌گذرد و هیئت تحریرالشام نیز دست برتر را در میان سایر معارضان اسد دارد و حتی ادعای تشکیل حکومت فراگیر نیز کرده است. اگرچه پیش‌بینی وضعیت آینده سوریه تقریباً دشوار است و همه‌ چیز به گذشت زمان بیشتر برای رصد تحولات و رویدادهای آینده بستگی دارد، اما با این وجود، سه سناریوی محتمل برای این کشور می‌توان تصور کرد.

نخستین مورد این است که نیروهای مخالف اسد به توافقی سیاسی به‌منظور ایجاد دولتی متمرکز برای حفظ ثبات سیاسی و منافع عمومی این کشور دست یابند، اما مسئله‌ای که در اینجا وجود دارد، این است که مخالفان و معارضان دولت وقت سوریه با اینکه برای سرنگونی آن اتفاق نظر داشتند؛ ولی خود نیز اختلافاتی با یکدیگر دارند که نمونه بارز آن، تعارضات کردها با گروه‌های سلفی تکفیری است. 

از طرفی سوریه نیز مانند لبنان، کشوری با اقوام، مذاهب و گروه‌های گوناگون است؛ برای نمونه، 13 درصد جمعیت این کشور را علویان تشکیل می‌دهند که بدنه اصلی حاکمیت، به‌‌‌ویژه کادر ارتش را در بیش از نیم قرن حکومت خاندان اسد در دست داشتند و با فروپاشی چند روز گذشته آن ممکن است بعدها اختلافات بین آن‌ها و گروه‌های معارض، به‌ویژه جریان‌های بنیادگرای سلفی اجتناب‌ناپذیر باشد؛ زیرا علویان از جمله گروه‌های شیعی در منطقه شامات هستند که در ادوار گوناگون تاریخ، همواره مورد ظلم و ستم حکومت‌های سنی‌مذهب قرار داشتند؛ پس این نگرانی وجود دارد که یک دولت بنیادگرای سلفی یا حتی سنی سکولار تهدیداتی برای آن‌ها، آن هم با توجه به سابقه عملکرد خاندان علوی اسد ایجاد کند.

در سناریوی دوم، تجزیه سوریه مطرح می‌شود؛ به این صورت که این کشور به چندین قلمرو، از جمله بخش‌هایی با محوریت اهل سنت، کردها، علویان و... تقسیم شود؛ اما نکته‌ای که در اینجا باید یادآور شد، این است که سناریوی تجزیه اگرچه می‌تواند مورد حمایت بازیگران غربی باشد؛ ولی در عین حال می‌تواند چالشی مهم برای ترکیه و اسرائیل ایجاد کند.

قدرت‌گرفتن کردها در سوریه به هیچ‌ وجه مورد پذیرش ترکیه نیست؛ زیرا مقامات آنکارا آن را تهدیدی برای مرزهای خود با سوریه قلمداد می‌کنند و همچنین نزدیکی نیروهای دموکراتیک سوریه با پ.ک.ک می‌تواند تهدیداتی علیه این کشور به‌وجود آورد. برای اسرائیل نیز یک گروه‌بنیادگرای مذهبی یا اهل سنت میانه‌رو نیز می‌تواند چالش‌آفرین باشد؛ زیرا جریان‌‌های اهل سنت این کشور دارای گرایش‌های اخوانی هستند و نزدیکی بسیاری به حماس و سایر گروه‌های فلسطینی دارند و احتمال اینکه بخواهند تهدیدی علیه رژیم صهیونیستی ایجاد کنند، محتمل است.

سومین سناریوی محتمل برای سوریه، ایجاد تضاد و درگیری‌های گسترده بین گروه‌های مختلف این کشور است، به‌طوری‌که هیچ گروهی نتواند دست برتر را داشته باشد و درگیر جنگ‌های فرقه‌ای و داخلی شود. این سناریو بیش از هر چیز مطلوب اسرائیل است؛ زیرا با شروع تحولات اخیر سوریه، این رژیم ضمن نقض توافق 1974 سازمان ملل، شروع به افزایش تحرکات خود در بلندی‌های جولان، از جمله استان قنیطره کرده و همچنین اقداماتی علیه مواضع تسلیحاتی و دریایی سوریه انجام داده است.

با تمام این اوصاف، همان‌طور که مشخص است، تحولات سوریه و آینده سیاسی آن تا حد زیادی به منافع بازیگران مختلف بستگی دارد.

پگاه‌سادات طباطبایی

انتهای پیام
captcha