هفته وحدت حوزه و دانشگاه، بهانهایست تا بار دیگر به یاد آوریم که چگونه دو ستون اصلی نظام آموزشی کشور میتوانند با همدلی و همکاری، جامعهای پویا و دانشبنیان بسازند. به همین مناسبت، خبرنگار ایکنا از اصفهان گفتوگویی با علیاکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآنی انجام داده است. در سه شماره گذشته به وجوه اشتراک و اختلاف حوزه و دانشگاه، سابقه تأسیس هر یک از این دو مرکز علمی، اینکه رسیدن به تمدن نوین اسلامی از بستر کدامیک محقق میشود، تفکیک این مراکز و رویکرد علما نسبت به حوزه و دانشگاه پرداختیم. آنچه در ادامه میخوانید، راهکارهایی برای اتحاد حقیقی میان حوزه و دانشگاه و اصول این نظام بدیع است.
جزئیات عملیاتیکردن پیشنهاد من راجع به اتحاد حقیقی حوزه و دانشگاه و رسیدن به تربیت دانشمندانی مانند علامه شیخ بهایی و درواقع ایجاد انقلاب آموزشی، پژوهشی و فرهنگی بهطور واقعی و نه اسمی به این شرح است؛ نخست اینکه تمام ابعاد و زوایای پیدا و پنهان موضوع در یک جمع تخصصی حوزوی ـ دانشگاهی که از بن دندان به این تحول معتقد هستند، با دقت و حوصله مطرح، بررسی و جستوجو شود تا تجربه تلخ، ناموفق، ابتر و کماثر به اصطلاح انقلاب فرهنگی در سالهای اول انقلاب تکرار نشود.
بیشتر بخوانید:
دوم اینکه تمهیداتی اندیشیده شود تا موضوع بههیچوجه دچار آفات تعارض منافع افراد و همچنین سیاستزدگیهای مخرب و دوقطبیهای کاذب و بیهوده نشود.
سوم اینکه از اشاعه و اطاله این حرکت تحولی مهم، بنیادین و سرنوشتساز به عوام کوچه و خیابان و نیز خواص مدعی میانتهی و رسانههای زرد پرهیاهوی داخلی و خارجی به شدت پرهیز شود.
چهارم اینکه نظام بدیع آموزشی و پژوهشی بهطور خاص برای این تحول تعریف شود، بهطوری که این نظام هم از محاسن نظام آموزشی و پژوهشی حوزهها بهره بگیرد و هم از محاسن نظام آموزشی و پژوهشی دانشگاهها برخوردار باشد و همچنین ابداعاتی در آن لحاظ شود تا از نقائص و آسیبهای موجود این دو نظام در امان بماند.
پنجم اینکه در جذب استادان برای این نظام بدیع، دقت فوقالعادهای اعمال شود و از کسانی دعوت به عمل آید که هم به این نظام بدیع، معتقد و متعهد و هم خودشان مقداری از این راه را طی کرده باشند؛ یعنی در هر دو ساحت حوزه و دانشگاه بهطور ملموس تجربه داشته باشند.
ششم اینکه در پذیرش عادلانه، بدون تبعیض، ضابطهمند، بدون اعمال سلیقهها و روابط خاص برای جذب داوطلبان تحصیل در این نظام بدیع باید شرایطی گذاشته شود تا اهداف این طرح را تأمین کنند و دچار نقض غرض نشویم.
هفتم اینکه دو نظام آموزشی موجود به یکباره حذف نشوند، بلکه در کنار هم فعال باشند، بهطوری که بهصورت آرام، تدریجی و کاهشی این جایگزینی صورت گیرد و در بازه زمانی مشخص، تمامی تشکیلات آموزش عالی در کشور، اعم از دولتی، آزاد، غیرانتفاعی، اختصاصی و همچنین حوزههای علمیه، دارالعلمها، مؤسسات آموزشی و پژوهشی و همه عناوین مشابه، تجمیع و متمرکز شوند و همگی تحت مدیریتی واحد در کشور، استانها و شهرهای بزرگ بهصورت مستقل اداره شوند. بدیهی است موضوعاتی که جنبه امنیتی، اطلاعاتی و حفاظتی دارند و باید محرمانه بمانند تا دشمن و نفوذیها به آنها دسترسی نداشته باشند، شرایط خاص خود و برنامهریزی ویژه میطلبند.
هشتم اینکه دغدغه کاریابی برای دانشآموختگان این نظام بدیع باید از همان ابتدای امر منتفی شود و با ایجاد ارتباط میان این نهاد علمی و فضاهای کار و اشتغال مانند شرکتهای دانشبنیان و امثال آنها، علمآموز محقق صرفاً به فعالیت علمی و تحقیقاتی خود، آن هم بدون نگرانی برای تأمین آینده خویش بیندیشد.
نهم اینکه انتخاب منابع موثق از علوم قدیم و جدید با دقت و وسواس زیاد صورت گیرد، بهطوری که هم از بهترین کتب موجود بوده و هم دچار تناقضات موضوعی و نظری نباشند. انجام این امر خطیر از مهمترین کارهاست و ضرورت دارد که از تمام توان علمی جهان اسلام، اعم از ایران و... استفاده شود.
علاوه بر نکاتی که گفته شد، ویژگیهای کلی و اساسی این نظام باید مبتنی بر چند اصل باشد؛ اصل اول، تقسیم مراحل آموزشی و پژوهشی به مقدماتی، متوسطه، تکمیلی و نهایی. اصل دوم، هیچ فعالیت آموزشی بدون پیوست پژوهشی به رسمیت شناخته نشود. اصل سوم، از همان ابتدای تحصیل تا پایان آن بهموازات دروس و مطالعات علمی، بازدیدها و مطالعات عملی مانند آزمایشگاه، کارگاه و محیطهای واقعی هم تدارک دیده شود و به تئوری محض روی کاغذ و کتاب اکتفا نشود.
اصل چهارم، هر مرحله از مراحل چهارگانه مقدماتی، متوسطه، تکمیلی و نهایی به خودی خود از جامعیتی نسبی برخوردار باشد، بهطوری که شخص دانشآموخته در هر مرحله از همه علوم قدیم و جدید بهرهمند شده باشد و در مراحل بعدی از همان نردبانهای مرحله قبل بالا برود و به پلههای بالاتر برسد.
اصل پنجم، حد نصاب قبولی در هر درس، ۹۰ درصد نمره باشد و قبولی حداقلی ۵۰ درصد که هماکنون رایج و غلط است، متروک شود. نمره هر درس هم شامل نمرات آموزش تئوری، پژوهش، کار و تجربه موفق عملی باشد.
اصل ششم، در تدوین این نظام بدیع آموزشی به موضوع بسیار مهم «هنر» توجه ویژه شود، بهطوری که دانشآموختگان حداقل در یک رشته هنری، مهارت لازم و کافی داشته باشند. اصل هفتم، موضوع مشارکت خانواده و محوریت آن در تحصیل، جدی گرفته شود و بهمثابه امتیازی ویژه به آن بها بدهند.
اصل هشتم، برای موضوع چالشی تفکیک جنسیتی با توجه به ضرورتها، برنامهریزی مدبرانه صورت گیرد، بهطوری که از مزایای آن در راستای اهداف پیشرفت کشور اسلامی استفاده بهینه و از عوارض منفی آن حتیالامکان کاسته شود.
اصل نهم، روش مباحثه میان علمآموزان و حتی میان معلمان و متعلمان و همچنین سنت حسنه تدریس در حین تحصیل که از ویژگیهای برجسته نظام حوزوی هستند، مدنظر قرار گیرد و در نظام بدیع آموزشی بهمثابه اصلی الزامی و لاینفک تعریف شود.
اصل دهم، توجه به موضوع مهم تزکیه و اخلاق اسلامی در کنار تعلیم در همه برنامهریزیها و ساماندهیهای علمی و فرهنگی در تمام ارکان و اجزای این نظام بدیع ضروریست.
شایسته است در گام دوم انقلاب اسلامی که در بیانیهای از سوی مقام معظم رهبری مطرح شد، این تحول اساسی که بهمثابه انقلاب ماهوی و دگرگونی شکلی است و سختیها، موانع، مشکلات، دشمنان و مخالفان خاص خود را هم خواهد داشت، مدنظر قرار بگیرد تا آینده این کشور و انقلاب تضمین شود و جامعه قبل از ظهور با مؤلفههای علمی در تراز آرمانهای مهدویت شکل بگیرد و تمدن نوین اسلامی محقق شود.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام