کد خبر: 4262998
تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۷

۱۲ بهمن ۵۷؛ روزی که نسیم آزادی دمید

در آغازین لحظات ۱۲ بهمن ۵۷، نسیم صبحگاهی با نوای آزادی در حال وزیدن و تاریخ منتظر بود تا گفتمانی نوین و پرشور را به دنیا عرضه کند. 

ورود امام به میهن در ۱۲ بهمن ۵۷در شب تاریک و خاموش نوفل لوشاتو، امام خمینی(ره) با روحی سرشار از امید و بشارت، از همسایه‌های خود خداحافظی کرد. ایشان با ارسال پیامی گرم و مهربانانه، از مهمان‌نوازی ملت فرانسه تقدیر و از همسایگان بابت مزاحمت‌ها عذرخواهی کرد. امام(ره) قرار بود پس از ۱۴ سال تبعید و دوری از وطن به ایران بازگردد، در حالی‌ که ۱۶ روز پیش، محمدرضا پهلوی ایران را برای همیشه ترک کرده بود. در آن لحظات، نسیم صبحگاهی با نوای آزادی در حال وزیدن و تاریخ منتظر بود تا گفتمانی نوین و پرشور را به دنیا عرضه کند. 

صادق قطب‌زاده، عباس امیرانتظام و تعدادی دیگر از اعضای جبهه ملی، پرواز چارتر هواپیمایی ایرفرانس را از پاریس به تهران کرایه کرده بودند. قبل‌ از پرواز، تمام خدمه پروازی از حساسیت این سفر و احتمال سرنگونی هواپیما مطلع بودند؛ به همین دلیل شرکت ایرفرانس مبالغ زیادی برای بیمه این هواپیما درخواست کرده بود که از سوی بازاریان پرداخت شد. 

هواپیمای حامل امام خمینی(ره) با وجود تهدیدات و خطرات فراوان، در سپیده‌دمان بر فراز آسمان رفت و این‌چنین طلوع خورشید با شوری تازه گره خورد و زمین و زمان منتظر تجدید حیاتی نو در مکاتب بشری شد. 

اشعه‌های طلایی آفتاب به نشانه‌ امید و بیداری، بر پهنه‌ آسمان پخش شده بود. ساعت ۹:۲۷ صبح، هواپیما بر زمین نشست و با خود بوی سوسن و یاسمن آورد. استاد شهید مرتضی مطهری، محمدعلی صدوقی، حجت‌الاسلام موسوی خوئینی‌ها و... برای استقبال وارد هواپیما شدند. امام خمینی(ره) در حالی که دست ژرژان باتاواش، مهمان‌دار فرانسوی را گرفته بود، همراه دیگر یاران خود، پای در فرودگاه مهرآباد گذاشت. مردم نیز همانند امواج پرخروش دریا، از فرودگاه تا بهشت زهرا به استقبال رهبر خود آمده بودند. طول جمعیت حدود ۳۳ کیلومتر بود. هرچند امام(ره) روز قبل اعلام کرده بود که من یک طلبه‌ام، پس تشریفات را کم کنید؛ اما مردم از شدت عشق و علاقه برای ورود ایشان گل‌افشانی کردند. گویی خیابان‌ها، دسته‌گل به دست، خود را برای پیشواز امام(ره) آراسته بودند. 

با ورود امام(ره) به سالن فرودگاه، صدای «الله اکبر» مردم، دیوارهای فرودگاه را به لرزه درآورد. گروه سرود دانش‌آموزی با خواندن سرود «خمینی ای امام»، اشک‌های شوق را با نوای دلنشین خود درآمیخت. امام خمینی(ره) با چهره‌ای نورانی و صدایی آرام از همه مردم تشکر و خروج شاه و بازگشت خود را «گام نخست پیروزی» اعلام کرد. بعد‌ها، ارنست نولته در کتاب اسلام‌گرایی، حس و حال مردم ایران را در این روز چنان دانست که گویی امام غایب، امام دوازدهم شیعیان بازگشته است. 

بختیار، نخست‌وزیر محمد‌رضا پهلوی با تمام تلاش‌هایش نتوانسته بود شعله‌های عشق و ارادت مردم را به امام(ره) خاموش کند؛ بنابراین با پافشاری مردم، فرمانداری نظامی مجوز راهپیمایی، تظاهرات و حضور گسترده مردم را برای سه روز آزاد اعلام کرد. روحانیون متحصن در دانشگاه نیز با ورود امام(ره)، تحصن خود را پایان دادند و به مشتاقان بازگشت امام(ره) ملحق شدند. 

در حالی که استقبال از امام(ره) فراتر از حد تصور بود، اما ایشان اعلام کرد بنا به قولی که داده است، ابتدا به بهشت زهرا می‌رود. در مسیر حرکت به سمت بهشت زهرا، ناگهان خودرو خاموش شد و امام(ره) اصرار داشت که بقیه مسیر را پیاده طی کند؛ اما بالاخره هلی‌کوپتری آمد و ایشان را به قطعه ۱۷ بهشت زهرا رساند. 

امام(ره) به دیدار شهدای ۱۷ شهریور رفت و با ندای جان‌بخش خود، دل‌های مشتاقان و شیفتگان حقیقت را سیراب کرد. صدایش، جان‌ها را به وجد می‌آورد و امید و ایمان را در دل‌ها زنده می‌کرد. 

امام خمینی(ره) در میان لاله‌های به خون خفته، با صدایی رسا و پرشور سخنرانی کرد، به تبیین مسائل اجتماعی‌، سیاسی و دینی پرداخت و از استقرار نظام اسلامی و نقش مردم در این نظام سخن گفت. ایشان به اهمیت تعاون و همکاری در جامعه اشاره و بر جایگاه رفیع تعلیم و تربیت جوانان و نوجوانان تأکید کرد؛ سپس جمله خاطره‌انگیر و شورآفرین معروف خود را فرمود: «من به پشتیبانى این ملت، دولت تعیین مى‏‌کنم. من به‌واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد... .» این کلمات به قلب‌های خسته و آزرده، امید و ایمانی تازه‌ بخشید.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام
captcha