در تقویم جمهوری اسلامی ایران، چهارم خردادماه، روز مقاومت و پایداری و روز دزفول نامگذاری شده است. دزفول، شهری کهن با پیشینهای غنی و مردمانی سختکوش، همواره نماد مقاومت و پایداری در تاریخ ایران شناخته میشود. وجود مراجع تقلید صاحب رساله و علمای برجستهای چون شیخ مرتضی انصاری، گواهی بر عمق دیانت و معرفتیست که در جان این شهر و مردمانش ریشه دوانده است. دزفول که در دل خوزستان و در کنار رود خروشان دز جای گرفته، بهواسطه طبیعت زیبا، معماری اصیل و ایفای نقشی بیبدیل در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران از جایگاهی ویژه و ممتاز برخوردار است.
ابعاد گوناگون هویت دزفول، از معماری تا تأثیر تاریخی در تحولات ملی و از فرهنگ غنی و آیینهای مردمی تا پایمردی در دوران دفاع مقدس، به آن ماهیتی فراتر از یک شهر داده است؛ دزفول دیگر فقط یک شهر نیست، بلکه روایتی زنده از ایستادگی، ایمان و عشق به میهن است؛ روایتی که لحظه به لحظهاش باید به نسل نو منتقل شود تا از آنها نسلی نگاهبان و حافظ وطن برآید.
شهر دزفول در موقعیت یکی از کانونهای مهم مبارزات انقلابی در جنوب غرب ایران، نقش مهمی در تحولات منجر به پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کرده است. بررسیهای تاریخی نشان میدهد که دزفول با ویژگیهای منحصر بهفرد اجتماعی، مذهبی و جغرافیایی خود، به بستری مناسب برای شکلگیری و گسترش نهضت اسلامی ایران تبدیل شده بود.
ریشههای این نقشآفرینی را باید در تاریخ چندصد ساله این شهر جستوجو کرد. در دوره قاجار، دزفول مرکز مهمی در تقسیمات خوزستان شناخته میشد. ساختار اجتماعی این شهر که متشکل از اقشار گوناگون با محوریت روحانیون بود، بهتدریج ظرفیتهای لازم را برای ایفای نقش سیاسی در خود پرورش داد. در این دوره، هجوم مکرر طوایف گوناگون به شهر و بیثباتی سیاسی، مردم دزفول را به سمت تقویت نهادهای مدنی و مذهبی داخلی سوق میداد.
با آغاز دوره پهلوی و بهویژه در زمان رضاشاه، سیاستهای اسلامزدایی حکومت مرکزی با مقاومت جدی مردم دزفول مواجه شد. این مقاومت که در باورهای عمیق مذهبی مردم منطقه ریشه داشت، در طول زمان به شکلگیری شبکههای مخفی مبارزه انجامید. وقوع جنگ جهانی دوم و اشغال شهر به دست نیروهای انگلیسی، تأثیرات عمیقی بر زندگی و بهتبع، ساختار اجتماعی و سیاسی دزفول گذاشت و بهتدریج زمینههای لازم را برای شکلگیری انقلاب اسلامی فراهم آورد.
در این بستر تاریخی، شخصیتهای مذهبی و انقلابی متعددی در دزفول ظهور کردند که هر کدام سهم بسزایی در پیشبرد مبارزات مردمی داشتند. شیخ عبدالحسین سبحانی، یکی از چهرههای شاخص این حرکت در سال ۱۳۴۷، «انجمن اسلامی دانشوران دزفول» را تأسیس کرد که به کانون مهمی برای سازماندهی مبارزات تبدیل شد. اقدامات انقلابی سبحانی مبنی بر تشکیل جبهه اسلامی دفاع در سال ۱۳۴۹، سرانجام به شهادت وی تحت شکنجههای ساواک در سال ۱۳۵۰ انجامید. شیخ محمدطاهر معزی نیز در مقام یکی از شخصیتهای تأثیرگذار دزفول، نقشی کلیدی در حلوفصل اختلافات محلی و ایجاد پیوند بین مردم و نهادهای مذهبی با حکومت مرکزی ایفا میکرد.
این چهرههای مذهبی با تکیه بر نهادهای دینی مانند مساجد و حسینیهها، شبکههای ارتباطی و سازماندهی مردمی قدرتمندی ایجاد کردند که در سالهای بعد، بهمثابه پایگاههای اصلی مبارزه عمل میکرد. در این میان، گروههای مبارزی مانند گروه منصورون و جبهه اسلامی دفاع با ترکیبی از فعالیتهای فرهنگی و مبارزات سیاسی، بهتدریج بدنه اصلی مقاومت در برابر رژیم پهلوی را شکل دادند.
قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، نقطه عطفی در مبارزات مردم دزفول بود. واکنش سریع و گسترده مردم این شهر به دستگیری امام خمینی(ره) نشان از آمادگی جامعه دزفول برای مشارکت در نهضت اسلامی داشت. علاوه بر این، واقعه خونین ۲۴ مهر ۱۳۵۷ که در آن مردم دزفول در بزرگداشت چهلم شهدای ۱۷ شهریور به خاک و خون کشیده شدند نیز باعث گسترش دامنه مبارزات شد و پیوند عمیقتری بین مردم دزفول و نهضت امام خمینی(ره) ایجاد کرد.
ماهیت مذهبی مبارزات در دزفول که در استفاده هوشمندانه از مناسبتهای دینی برای سازماندهی تظاهرات تجلی مییافت، یکی از ویژگیهای منحصر بهفرد انقلاب اسلامی در این شهر بود. این ویژگی در کنار تنوع شیوههای مبارزه از فعالیتهای فرهنگی تا مبارزات مسلحانه و اعتراضات مدنی، کارایی فراوان حرکت مردمی در دزفول را نشان میداد؛ برای نمونه تظاهرات عید فطر آن سالها، بزرگترین راهپیمایی انقلابی در دزفول بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دزفول به سرعت شاهد استقرار نهادهای انقلابی بود. مردم این شهر که در طول سالها مبارزه تجارب ارزشمندی اندوخته بودند، اینک نقشی کلیدی در مقابله با توطئههای ضدانقلاب در خوزستان ایفا میکردند.
پس از حمله بعثیها به ایران، باز هم بنیانهای عمیق فکری و اعتقادی ریشهدار مردم بود که هنگام هجوم دشمن، دزفول را به سنگری نفوذناپذیر تبدیل کرد. در طول هشت سال دفاع مقدس، دزفول لقب «بلد الصواریخ» یا «شهر موشکها» را از آن خود کرد. این عنوان گویای آن بود که چگونه این شهر بیشترین حجم موشکباران و بمباران را در میان تمام شهرهای کشور متحمل شده است. رژیم بعث عراق با پشتیبانی قدرتهای استکباری، روزانه دهها موشک به این شهر پرتاب میکرد، بهگونهای که هیچ نقطهای از دزفول از این حملات در امان نماند.
نکته قابل تأمل، عنوان «الف» دزفول بود که در اعلامیههای رادیویی دشمن، همواره در صدر فهرست شهرهای مورد حمله قرار میگرفت. این اولویتبندی نشاندهنده شدت کینه دشمن از مردم این شهر و گواهی بر تأثیرگذاری مقاومت دزفولیها در شکست توطئههای صدامیان بود.
اما در میان این همه ویرانی و حملات بیامان، جوانان حماسهساز دزفولی با ابتکاری بینظیر، رادیو جبهه را تأسیس کردند. آنها با حداقل امکانات، فقط یک ضبط صوت و فرستندهای کوچک توانستند صدای مقاومت را به گوش تمام رزمندگان و مردم برسانند. برنامههای این رادیو که با محتوای انقلابی و روحیهبخش تهیه میشد، نقش مهمی در حفظ روحیه مردم و رزمندگان ایفا کرد.
پایداری مردم این دیار تا آنجا بود که در طول هشت سال دفاع مقدس، همزمان با اصابت موشکها به یک سو، در سوی دیگر شهر عملیات بازسازی جریان داشت. این ظرفیت منحصر بهفرد، اراده رژیم بعث را برای خالیکردن شهر درهم شکست؛ حتی در سختترین شرایط موشکباران، نمازهای جمعه در این شهر بهصورت مداوم برگزار میشد.
مقاومت مردم دزفول در آن سالهای سخت، تجلیگاه همان آموزههای دینی بود که نسل به نسل در حوزههای علمیه و مساجد این شهر تدریس شده بود. این شهر به راستی نشان داد که چگونه ایمان میتواند در سختترین شرایط، مردمانی را چنان استوار نگه دارد که نهتنها تسلیم نشوند، بلکه با ابتکار و خلاقیت، به الگویی برای مقاومت تبدیل شوند.
آمار بینظیر ایثارگری در دزفول نیز فوقالعاده است. این شهر با تقدیم ۲۶۰۰ شهید غیرنظامی، بیشترین تعداد شهید نسبت به جمعیت، ۴۵۲ آزاده، ۴۲۰۰ جانباز و ۱۴۷ مفقودالاثر نشان داد که چگونه شهری میتواند تمام هستی خود را در طبق اخلاص بگذارد. این در حالی بود که ۱۹۰۰۰ واحد مسکونی تخریب، شهر ۲۰۰ مرتبه موشکباران و ۳۰۰ مرتبه بمباران هوایی شد و ۲۵۰۰ مرتبه مورد اصابت توپ قرار گرفت.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام