کد خبر: 4290334
تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۷
در نخستین وبینار «توان‌افزایی معنوی در بحران» بررسی شد

درک انسان از خدا در شرایط بحرانی؛ چرایی و چگونگی

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان گفت: فهم حقیقی‌ از خداوند در شرایط بحرانی، خدای معنابخش است؛ خدای همراه همیشگی که درک عمیق و کاملی از وضع و شرایط موجود ما دارد و ما نیز می‌توانیم او را حس کنیم؛ حسی که از جنس قلب باشد.

معنای زندگیبه گزارش ایکنا از اصفهان، نخستین وبینار «توان‌افزایی معنوی در بحران» به همت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری و مرکز مشاوره و سبک زندگی معاونت دانشجویی دانشگاه اصفهان شامگاه گذشته، اول تیرماه برگزار شد.

روح‌الله موسوی‌زاده، عضو هیئت علمی گروه طب تسکینی و معارف دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در این وبینار در خصوص راهکارها و مهارت‌های معنوی در مواجهه با بحران‌ها، به‌ویژه شرایط خاصی که کشورمان در آن قرار دارد، اظهار کرد: شرایط جنگی بسیار دشوار و کم‌نظیر است و کشور ما در حال حاضر در چنین شرایطی قرار دارد. شاید اگر سه هفته پیش کسی به ما می‌گفت که چنین شرایطی رقم خواهد خورد، قطعاً نمی‌توانستیم آن را درک و تصور کنیم؛ ولی اکنون در دل آن قرار داریم.

وی افزود: بسیاری از ما نگران آینده و پایان این ماجرا هستیم که کاملاً طبیعی و به‌حق است. پیش‌بینی‌ناپذیری آینده نزدیک، ابهام در وضعیت زندگی، ناتوانی در کنترل شرایط و ناتوانی در برنامه‌ریزی امور زندگی باعث اضطراب، نگرانی، ترس و تلخ‌شدن اوقات بیشتر افراد جامعه می‌شود. همه ما، اعضای جامعه ایرانی برای ساختن زندگی خود بسیار تلاش کرده‌ و زحمت کشیده‌ایم؛ همچنین سعی کرده‌ایم تا به ثبات و زندگی نسبتاً عادی برسیم و حالا نگران از دست‌دادن آن هستیم.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بیان کرد: ما اعضای جامعه ایران در حالی که شاید تا یک ماه پیش از ارتباطات خود با سراسر دنیا سخن می‌گفتیم، اکنون با افرادی روبه‌رو شده‌ایم که به خون ما تشنه هستند و قصد نابودکردن ما را دارند. تصور داشتن چنین دشمنانی برای هر انسانی بسیار تلخ و دشوار است. این تصویر کوچکی از مواجه‌شدن شهروندان ایرانی با شرایط بحرانی است که در آن قرار داریم.

جنگ از نگاهی دیگر

وی با بیان اینکه ایرانیان می‌توانند از زاویه دیگری به شرایط جنگ و بحرانی که در آن قرار دارند، نگاه کنند، گفت: دانشجویی نخبه را در نظر بگیرید که سالیان سال، همه توان خود را به‌کار گرفته تا بتواند کرسی‌ای در دانشگاه هاروارد به خود اختصاص دهد؛ حال از همه دارایی خود می‌گذرد تا ایرانیان را تشویق کند که پای کشورشان بایستند. این رویداد در کل دنیا بسیار بی‌نظیر است.

موسوی‌زاده تصریح کرد: ما، شهروندان ایرانی شاید در شرایط عادی تا این حد هوای یکدیگر را نداشتیم و از دیگری احوال‌‌پرسی نمی‌کردیم، حال چه چیزی باعث شکل‌گیری چنین روحیه‌ای در میان ما شده است؟ به نظر می‌رسد اتحاد قلبی در میان ما ایرانیان کل کشور شکل گرفته باشد؛ حتی کسانی که تا چندی پیش درباره موجودیت ایران نیز شک داشتند، حال به‌طور تمام‌قد از کشور خود حمایت می‌کنند.

وی ادامه داد: امروز ایرانی‌بودن برای ما در جایگاه یک انسان، به‌ نوعی افتخار تبدیل شده است و از این بابت احساس خوبی داریم. کسانی هستیم که در مقابل کشوری غاصب و کودک‌کش که هیچ کشوری در دنیا توان ایستادگی و مقابله با آن را نداشت، ایستاده‌ایم و مقابله می‌کنیم و این واقعیت باعث افتخار ماست. دغدغه‌مندی یکی از بزرگترین‌ هکرهای دنیا برای کمک به ایران، ترندشدن رهبر ایران در جایگاه شجاع‌ترین شخصیت جهان در این برهه از تاریخ و... از جمله عوامل سربلندی این ملت است.

واکنش معقول و منطقی به بحران

این استاد دانشگاه تأکید کرد: شاید تا یک ماه گذشته، در میان دانشجویان احساس ضعف و بی‌هویتی بسیار آشکار بود؛ ولی امروز گفتمان‌های دانشجویی به‌ سوی قدرتمندی، شجاعت، توانمندی و... در حال تغییر مسیر هستند. همه این‌ها نشان‎‌دهنده یگانگی ملت ایران در رویارویی با بحران‌هاست.

وی در خصوص چگونگی مواجه‌شدن با بحران‌ها، از جمله جنگ بیان کرد: همه انسان‌ها در شرایط خاص علت‌ها را جست‌وجو می‌کنند؛ علت‌یابی همان یافتن مقصر است که البته مشکلی را حل نمی‌کند. حل مسئله، واکنش دوم است؛ ما در این واکنش به دنبال یافتن راهی برای از بین‌ بردن شرایط نامطلوب هستیم که واکنشی معقول و منطقی است.

موسوی‌زاده با بیان اینکه گاهی نمی‌توانیم مسئله‌ای را حل یا رفع کنیم، اضافه کرد: می‌توانیم معنایی برای مشکلی که برای‌مان پیش‌ آمده است، پیدا کنیم؛ در نتیجه به دنبال مقصر نمی‌گردیم و راه‌حل نیز پیدا نمی‌کنیم؛ ولی جایگاه خود را در آن بحران می‌یابیم. این عملکرد در حوزه معنا و معنویت قرار می‌گیرد. در این مسیر باید آگاهی‌هایی در خود ایجاد کنیم تا بدانیم در این موقعیت چه کسی هستیم.

خداآگاهی در بحران

وی گفت: یافتن پاسخ این سؤال، نوعی ادراک درونی، خودآگاهی، هستی‌آگاهی و... است. در جنس معنا، قلب ابزار اساسی به‌شمار می‌رود و مجموع این مطالب با عنوان سلامت و مراقبت معنوی شناخته می‌شود. این اصطلاح در عرصه جهانی و علمی نوپدید است و در بحران‌ها می‌تواند به انسان‌ها بسیار کمک کند.

این استاد دانشگاه اظهار کرد: قلب‌آگاهی که در خصوص آن سخن گفتیم، قطعاً تفاوت‌های جدی با قلب فیزیولوژیک دارد. کلمه خدا، واژه‌ای با اهمیت و سنگین در روزهای کنونی است که در شرایط بحرانی قرار داریم، به‌طوری که بیشتر از دیگر موقعیت‌های زندگی با او سخن می‌گوییم و به سخنانش گوش می‌دهیم.

وی افزود: هنگامی که از خداوند و رابطه خداآگاهی در بحران سخن می‌گوییم، یکی از کلیدی‌ترین بحران‌های حوزه معنا، فهم ما از خداوند در شرایط بحرانی است. غالب انسان‌ها فهم‌ نادرستی نیز در این شرایط دارند که همگی با آن مواجه می‌شویم؛ برای نمونه در برابر این سؤال قرار می‌گیریم: «حالا که رژیم صهیونیستی به کشور ما حمله کرده است، پس خدا کجاست؟ چرا به ما کمک نمی‌کند؟»

فهم حقیقی از خداوند

موسوی‌زاده تصریح کرد: برخی نگران این هستند که شاید این شرایط تاوان اشتباهاتی باشد که پیش از این در زندگی مرتکب شدیم یا شاید خداوند در حال مجازات‌کردن ما باشد. برخی از ما خداوند را کسی در نظر می‌گیریم که منتظر خطا یا اشتباهی از طرف ما انسان‌هاست تا به سرعت به مجازات‌مان بپردازد و حال بهتری داشته باشد.

وی ادامه داد: چنین درکی از خداوند در شرایط بحرانی غیر از اینکه مشکلی از ما حل نمی‌کند، می‌تواند بسیار آسیب‌زا نیز باشد. این فهم از خودآگاهی‌ می‌تواند نگرانی‌هایی را که در ابتدا بیان کردم، به‌شدت تشدید کند. فهم حقیقی‌تر از خداوند، خدای معنابخش است؛ خدای همراه همیشگی که درک عمیق و کاملی از وضع و شرایط موجود ما دارد و ما نیز می‌توانیم او را حس کنیم؛ حسی که از جنس قلب باشد.

موسوی‌زاده اضافه کرد: در این نوع آگاهی، ما انسان‌ها احساس می‌کنیم کسی هست که این شرایط را می‌بیند، حال ما را درک و از ما مراقبت می‌کند. ما می‌دانیم که این حس «بودن» می‌تواند حال یک نفر را خوب کند. در آستانه ماه محرم هستیم و بسیاری از این معنابخشی‌ها را می‌توان از حماسه کربلا آموخت.

وی گفت: یکی از نمونه‌های معنابخشی در حماسه کربلا، تعبیر سنگین امام حسین(ع) از سختی شهادت علی‌اکبر است؛ ایشان فرمود: «همه این مصیبت‌ها برای من آسان می‌شود؛ زیرا در برابر دیدگان خداوند قرار دارد. زمانی که خداوند را در میانه همه این بحران‌ها حس می‌کنم، توان مقاومت و ایستادگی پیدا می‌کنم.»

سلامت معنوی؛ نقطه کانونی سلامت انسان 

در ادامه زهرا عسگری، پسادکترای سلامت معنوی در خصوص مفهوم سلامت معنوی اظهار کرد: سازمان بهداشت جهانی برای اولین ‌بار در سال 1970 مفهوم سلامت معنوی را مطرح کرد، به‌طوری که آن را به ابعاد پیشین سلامت از جمله سلامت فیزیکی، سلامت اجتماعی و روانی افزود.

وی ادامه داد: این سازمان دغدغه معنویت در قالب دینی را نداشت؛ زیرا نهادی کاملاً لائیک است؛ ولی به مباحث معنوی پرداخت؛ چون نتوانسته بود با پاسخ‌دادن به نیازهای بدن، روان و جنبه‌های اجتماعی حیات انسان، حال خوب و سلامتی ایده‌آل را در او ایجاد کند و جای چیز دیگری در این میان خالی بود؛ بنابراین بخش دیگری با عنوان سلامت معنوی را مطرح کرد و تأمین‌شدن هر چهار بخش را لازمه حد مطلوبی از سلامت دانست.

این متخصص سلامت معنوی بیان کرد: ارتباط این چهار بخش با یکدیگر هم‌عرض نیست و بخش معنوی در مرکز این دایره قرار دارد و سایر ابعاد را با یکدیگر یکپارچه می‌کند؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که این مفهوم چنان تأثیرگذار است که ورود آن به عرصه‌های گوناگون حیات انسان مشاهده می‌شود. اولین عرصه‌ای که سلامت معنوی به آن وارد شد، سلامت و درمان بود، به‌طوری که در کنار فرایندهای درمانی، به فرایندهای تسکینی و افزایش‌دهنده کیفیت زندگی نیز پرداخته شد.

وی با بیان اینکه درمان با معنویت در شهر اصفهان نیز فعال شده است، افزود: علاوه بر درمان، سلامت معنوی به عرصه آموزش‌ و پرورش نیز وارد شده؛ برای نمونه سازمان دانش و توسعه انسانی در کشور امارات بر معنویت بسیار متمرکز شده است. هدف اصلی این سازمان در نهاد آموزش‌ و پرورش، تربیت دانش‌آموزانی شاد است؛ بنابراین باید بر افزایش معنویت در این عرصه متمرکز شد.

هوش معنوی؛ ابزار اصلی سلامت معنوی

عسگری با بیان اینکه عرصه صنعت و سازمان نیز به‌طور عجیبی به عرصه معنویت وارد شده است، تأکید کرد: در سال‌های اخیر، شرکت‌های پتروناس، بوئینگ و... برای افزایش بهره‌وری، اقداماتی انجام داده‌اند تا شوق کارکنان افزایش یابد که همه این‌ها اثرگذاری عرصه معنوی است. هوش معنوی یکی از ابزارهای اصلی در سلامت معنوی محسوب می‌شود.

وی ادامه داد: هوش به معنای توانایی حل مسئله است و هوش معنوی در کنار هوش منطقی و کلامی یا IQ و هوش احساسی و ادراکی یا EQ قرار می‌گیرد. هوش معنوی تنها هوش اختصاصی انسان است که با توانمندی‌های معنوی به حل بعضی از مسائل می‌پردازد. احساس آگاهی، دوست‌داشتن زندگی، امیدواری، رسالت، هدف، تعالی و از خود فراتر رفتن، کل‌نگری، رابطه امن با دیگران، شجاعت، آرامش، نشاط عمیق درونی، ذهن و قلب باز و... از جمله توانمندی‌های هوش معنوی به‌شمار می‌رود.

این متخصص سلامت معنوی اضافه کرد: گشودگی یکی از مؤلفه‌هایی است که انسان به آن نیاز دارد. هوش معنوی در کنار گشودگی ذهن، از گشودگی قلب نیز سخن به میان می‌آورد. قلب واژه‌ای نیست که فقط در مکاتب ادبی بتوان به آن پرداخت، بلکه یکی از ابزارهای ادراکی مستقل انسان است. براساس تحقیقات پژوهشگران دانشگاه آکسفورد، در هنگام روبه‌رو شدن انسان با صحنه‌ای تأثیرگذار، پیش از ارسال پیام از چشم به مغز، قلب پیامی به مغز ارسال می‌کند که این نکته بسیار شگفت‌انگیز است.

انسان نمی‌تواند بدون معنا زندگی کند

وی تصریح کرد: یکی از آموزه‌های سلامت معنوی این است که انسان برای داشتن حال خوب عمیق باید یاد بگیرد تا از قلب خود استفاده کند و به دریافت‌های آن توجه بیشتری داشته باشد. مهم‌ترین مؤلفه هوش معنوی، معناداربودن زندگی است که به گفته اروین یالوم، مهم‌ترین و سخت‌ترین سؤال انسان محسوب می‌شود. معنای زندگی بیانگر نسبت انسان با زندگی است؛ چیزی که به انسان هویت می‌بخشد و توانی برای فهم خود به انسان می‌دهد تا بتواند با زندگی ارتباط برقرار کند.

عسگری اظهار کرد: انسان‌ها عملاً نمی‌توانند بدون معنا زندگی کنند. معنای زندگی در شرایط بحرانی چند برابر می‌شود؛ زیرا زندگی از نظم و روتین خارج می‌شود، رنج‌های زندگی مثل ترس، غم و خشم از دست دادن افزایش می‌یابد و دارایی‌هایی که تاکنون به ‌دست آورده‌ایم، بی‌ارزش و ناکافی می‌شود. در شرایط بحرانی، علاوه بر تلاش برای جلوگیری از آسیب‌ها، می‌توان جهشی معنوی هم ایجاد کرد که رشد پس از سانحه نامیده می‌شود.

وی گفت: بسیاری از مواقع انسان با حرکت در مسیر ساختن و تحقق یک رؤیا می‌تواند به زندگی خود معنا ببخشد. این رؤیا می‌تواند کودکانه، مثل آرزوی خلبان‌شدن باشد یا رؤیای جوانی که هدفش ساختن بهترین نرم‌افزار جهان در حوزه تخصصی خودش است. گاهی معنا می‌تواند خدمت‌کردن به دیگران، خلق ارزش افزوده، خلاقیت یا اضافه‌کردن چیزی به این جهان باشد.

این متخصص سلامت معنوی بیان کرد: انسان در بسیاری از موقعیت‌ها با استقامت‌کردن به معنا می‌رسد. فارغ از نتیجه نهایی، استقامت، شجاعت، از خود گذشتن، فداکاری برای یک آرمان و هدف و فداکاری برای وطن می‌تواند به زندگی معنا دهد. مشکل این است که همه این معناها موقتی هستند؛ انگار در کنار معناهای ساختنی، به معنایی بسیار عمیق‌تر نیاز داریم.

زهراسادات مرتضوی

انتهای پیام
captcha