حماسه و قیام امام حسین(ع) در روز عاشورا، طوفانی بود که بنیاد ستم و بیداد را نشانه گرفت؛ خون پاک امام که در خاک کربلا ریخته شد، آغازی بر بیداری وجدانهای خفته و جریان انقلابی بود که تا همیشه تاریخ، آزادگی و مقاومت را فریاد میزد. پس از شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفایش، امواج خروشان انتقام و خونخواهی به راه افتاد. کوفیان و مسلمانانی که امام را در کربلا یاری نکرده بودند، از کرده خود پشیمان شدند و قیامهایی چون توابین، نهضت مختار و قیام زید بن علی را برای احیای دین خدا و انتقام از قاتلان اباعبدالله(ع) به راه انداختند.
بر این اساس و بهمنظور بررسی بیشتر نحوه شکلگیری و پیامدهای این قیامها، خبرنگار ایکنا از اصفهان با اصغر منتظرالقائم، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان گفتوگو کرده است که شماره اول آن را در ادامه میخوانیم.
قيام عبداللّه بن عفيف ازدى، نخستين فرياد اعتراض بود که بلند شد. وى از دلاورمردان پيكار جمل و صفين بود و به همين علت نابينا شده بود. هنگامى كه در مسجد كوفه، عبيداللّه بن زياد گفت: «سپاس خدايى را كه دروغگو، پسر دروغگو و شيعيانش را كشت»، برآشفت و گفت: «دروغگو، پسر دروغگو، تو و پدرت است و كسى كه تو و پدرت را امارت داد؛ اى پسر مرجانه، فرزندان پيامبران را مىكشى و سخن راستگويان را مىگويى.» ابن زياد گفت: «اين سخنان كه بود؟» عبداللّه گفت: «من بودم اى دشمن خدا! آيا خاندان پاكى را كه خدا در كتابش گفته پليدى را از آنان مىبرد، مىكشيد و گمان مىكنيد مسلمانايد و ياور اسلام هستيد؟ كجايند فرزندان مهاجران و انصار كه از اين سركش ملعون، پسر ملعون انتقام نمىگيرند؟»
ابن زياد دستور دستگيرى وى را داد؛ ولى ازدىها عبداللّه را نجات دادند و او را مخفى كردند. شهر كوفه كه پس از حضور اسرا و سخنرانى مهيج حضرت زينب(س) در آن، آماده قيام بود، با عبداللّه بن عفیف همراهى كرد؛ ولى عبيداللّه بن زياد با استفاده از اشراف كوفه، فرياد اعتراض شيعيان را در دم خفه كرد و با خيانت سران قبايل، عبداللّه دستگير و گردن زده شد.
خیر. قيام حَرّه به رهبرى عبداللّه بن حَنظله، نمونهای از قیامهای دیگر بلاد اسلامی است. مصائب خاندان رسولاللّه(ص) و عزادارىها و نوحهسرايىهاى آنان بر كشتگان كربلا، فرياد اعتراض مردم مدينه منوره را نیز در پى داشت. گروهى از آنان از پرداخت درآمد زمينهايى كه معاويه از آنان به غصب گرفته بود، خوددارى كردند. والى مدينه، عثمان بن محمد بن ابىسفيان، براى آرامكردن اوضاع شهر، هيئتى از بزرگان انصار و قريش را در اوايل سال ۶۳ هجرى نزد يزيد فرستاد. آنان با وجود هدايايى كه گرفتند، پس از بازگشت به مدينه، رفتار زشت و فساد فجيع يزيد را براى مردم بازگو كردند و گفتند: «شاهد باشيد که ما او را از خلافت خلع كردهايم.»
از سوى ديگر، اخبار فعاليتهاى عبداللّه بن زبير در مكه و ادعاهاى وى براى خلافت، شور و هيجانى در مدينه ايجاد كرد. مردم شهر از يزيد بيزارى جستند و او را از خلافت عزل و عثمان بن محمد، والى شهر و افراد خاندان بنىاميه را از مدينه بيرون و با عبداللّه، پسر حنظله غسيلالملائكه بيعت كردند.
بعد از این واقعه، یزید لشکری به مدینه فرستاد. لشکر شاميان به فرماندهی مسلم بن عقبه مری، مشهور به مسرف، به كشتار مردم شهر پرداختند و سه روز غارت اموال و تجاوز به زنان را ادامه دادند. سپاه شام با جنايات خود، روى تاريخ را سياه كرد و ۷۰۰ نفر از قريش و انصار و ۱۰ هزار نفر از بقيه مردم شهر را كشت و كسانى كه جان سالم به در بردند، مجبور به بيعت با یزید شدند.
به این ترتیب، قيام مردم مدينه منوره تحت تأثير نهضت امام حسين(ع) عليه بىعدالتى، ستمگرى و فساد اجتماعى رژيم اموى شكل گرفت؛ ولى بهدليل اختلاف در رهبرى قيام و خيانت يكى از طوايف شهر شكست خورد. امام سجاد(ع) که در يَنْبُع و يا در غرب مدينه در عَقيق ساكن بود، از اين واقعه كنارهگيرى كرد. هنگامى كه آن حضرت را نزد مُسرف بردند، او به امام احترام كرد و گفت: «خليفه سفارش به نيكى درباره تو كرده و بر تو درود فرستاده است.»
علت کنارهگیری امام(ع) از این قیام آن بود که بهروشنی واضح بود شرايط اجتماعى و سياسى براى پيروزى اين قيام فراهم نیست و حجاز نيروى كافى براى مقابله با شام را نداشته است؛ همچنين قيام، نفوذ و تأثيرى در جهان اسلام نداشت كه بتواند به جريان فراگير براندازى عليه بنىاميه تبديل شود؛ به همين سبب امام(ع) از همراهى با قيامى كه گرايش زبيرى نیز داشت، خوددارى كرد. امام سجاد(ع) بهخوبى مىدانست که يزيد و كارگزاران خونآشام وى از هرگونه خونريزى و جنايتى براى حفظ دولت بنىاميه كوتاهى نخواهند كرد.
بله، قیامهایی نیز بود که هدفی جز جبران مافات نداشت. قيام توابين به رهبرى سليمان بن صُرد، تراژدى مصيبتبار بعد از واقعه عاشورا بود. در میان دعوتكنندگان امام حسين(ع) به كوفه، احساس گناه، ندامت و پشيمانى بهوجود آمد؛ زيرا آنها در همراهى با آن حضرت سستى كرده بودند. گروهى از شيعيان كوفه براى جبران گناه خود، در راه انتقام خون شهداى كربلا و شهادت در اين راه گام برداشتند تا مورد بخشش خداوند قرار گيرند و بر همين اساس، خود را توّابين ناميدند. قيام توّابين را ياران وفادار امام على(ع) به رهبرى سليمان بن صُرَدْ خُزاعى، شيخ شيعيان و چهار نفر ديگر از رهبران سنتى شيعه كوفه شكل دادند.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام