رضا بافتی، روانشناس و آسیبشناس اجتماعی در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، درباره سفر، اظهار کرد: ضربالمثل معروفی در این زمینه وجود دارد که میگوید: «بارها سفر باید کرد تا پخته شود خامی»، یعنی فرد باید سفر کند تا پخته شود و در ادبیات ما سفر با پختگی ربط و معنا پیدا میکند.
وی درباره اهداف سفر کردن افزود: کسی که افسرده است، مسافرت کردن نمیتواند به بهبود حال او کمک کند، کسی که حال بدی دارد در همه شرایط زندگی حالش بد است و در مسافرت نیز همین گونه خواهد بود، شاید از نظر پزشکی برای کسی که بیماری قلبی دارد، آب و هوای سالمتر در روند بهبودی او کمک کند، ولی از نظر روانی، مثلاً کسی که وسواس فکری دارد یا افسرده است، نه تنها سفر به خودش خوش نمیگذرد، بلکه همه همراهان او هم حس بدی را در خود تجربه میکنند.
این روانشناس و آسیبشناس اجتماعی بیان کرد: در مواقعی بین افراد روانشناس به شوخی گفته میشود که سفر درمانی نداریم، مثلاً کانادا درمانی نداریم، حتی بچه درمانی هم نداریم که بعضیها میگویند حالا بچهدار شوید تا اوضاع خوب شود، باید همه چیز درست باشد که بچه در فضای سالمی به دنیا بیاید و رشد کند.
سفر و سازندگی در شخصیت
بافتی ادامه داد: انسان در سفر ممکن است در شرایطی قرار بگیرد که مثلاً با چندین نفر مواجه شود تا بتواند مکانی راحت برای استراحت پیدا کند، یعنی انسان وارد فضایی میشود که مجبور است دائماً با دیگران ارتباط برقرار کند، دائماً چانهزنی و رفتارهایی داشته باشد که هم به خودش و هم به بقیه خوش بگذرد و این تلاشها در روابط شخصیت فرد، سازندگی ایجاد میکند.
وی با اشاره به تاثیرات روحی و فکری از سفر، ادامه داد: من خودم در سفر فیلم میبینم، کتاب میخوانم، هرکسی باید برسی کند تا ببیند چه گونه میتواند از سفر بهرهمند شود، به طور کلی نمیتوان بیان کرد که همه انسانها اگر در سفر کاری را انجام دهند، برایشان خوب است، زیرا شخصیتها و سلیقههای متفاوتی وجود دارند، چند نفر هم که با هم به سفر بروند، ممکن است هرکسی کاری انجام دهد که با کارهای بقیه همخوانی نداشته باشد.
این روانشناس و آسیبشناس اجتماعی گفت: ما اگر بخواهیم سفر را خانوادگی تعریف کنیم، یک تعریف دارد، سفر با جمع دوستان تعریف دیگری دارد و سفر فردی نیز تعریف خودش را دارد. ولی در کل، هرکسی در سفر، رفتارهای طبیعی خود را به نمایش میگذارد، یعنی نقابهای افراد میریزد و بیشتر خود واقعیشان را نشان میدهند.
بافتی تصریح کرد: ما فکر میکنیم که فرهنگ ایرانی نابود شده و خیلی از چیزها از هم پاشیده شده، ولی زمانی که به برخی و شهرستانها میرویم، میبینیم که خیلی از مکانها هنوز بکر بودن خودشان را در روابط و امور فرهنگی حفظ کردهاند، مثلاً من در سفر از فروشندهای خوشم آمد و از آن عکس گرفتم و آن فرد از من خواست که با او چای بخورم. من از اتفاقاتی که در طول سفر میافتد درس میگیریم که اگر در این شرایط مشابه قرار بگیرم، سعی کنم از آن فرد به درستی پذیرایی کنم.
وی اضافه کرد: در مقایسه با سفرهای فردی، خانوادگی و دوستانه، سعی نمیکنم که مقایسهای ایجاد کنم، انواع سفر امتیارهای خاص خود را دارد، در مواقعی آدم حس میکند که دوست دارد سفری را به تنهایی تجربه کند، قطعاً تنهایی سفر کردن تجربه خیلی خاصی دارد، و کسی که بتواند خودش را در تنهایی بپذیرد و با خودش ارتباط صمیمی داشته باشد و با خودش خوش بگذراند قطعاً انسان صادقی است، این را فقط میتوان در تنهایی و در سفر فردی درک کرد و در جمع اصلا نمیشود فهمید، به همین دلیل یک تست و فرصت خیلی خوب و واقعی است که پیش میآید تا انسان در مورد خودش بیشتر فکر کند و این از امتیازهای سفر فردی است.
سفر و مسئولیت اجتماعی
این روانشناس و آسیبشناس اجتماعی بیان کرد: در مسافرتهای جمعی، افراد مسؤلیتهای مختلفی را میپذیرند، یعنی مسؤلیتها تقسیم و روابط اجتماعی و مسؤلیتپذیری تعریف میشود. اینکه تا چه اندازه میتوانیم مسؤلیتپذیر باشیم، متاثر ازاعمالی است که در سفر اتفاق میافتد و ما میتوانیم در زندگی واقعی از آن استفاده کنیم، سفر خانوادگی قطعاً باعث میشود که روابط خانوادگی صمیمیتر شود، یعنی اگر خانوادهها سفر واقعی داشته باشند، باعث میشود که احساس عاطفه بیشتری نسبت به هم داشته باشند، و اگر در سفر تلخی و تندی به وجود آید، آنرابطه سریع از هم میپاشد.
بافتی اظهار کرد: سفر، ارتباط دوستانه را قویتر میکند، اگر رابطه دوستانهای اصیل باشد، سفر باعث میشود اصیلتر شود، البته برعکس آن هم وجود دارد. ارتباط خانوادگی اگر سالم باشد در سفر سالمتر میشود، اگر ناسالم باشد، در سفر ناسالمتر خواهد شد.
این روانشناس و آسیبشناس اجتماعی بیان کرد: در کشورهای صنعتی افراد بسیار سفر میکنند و بخشی از درآمد خود را برای سفرهای بازنشستگی صرف میکنند، ولی اگر در نزدیک خانهشان مکانی باشد که شبیه جایی هست که میخواهند بروند، ترجیح میدهند به نزدیک خانهشان بروند. افرادی هر هفته به شمال میروند و این مسیر را طی میکنند، فکر میکنم میشود در پارک جلوی خانه هم شب خود را سپری کنیم، همیشه این نیست که مسافت هزار کیلومتری برویم و مسافرت خود را طی کنیم، میتوان به جای طی کردن این مسافت هزار کیلومتری در پارک نزدیک خانه هم گردش کنیم.
بافتی افزود: بعضی از افراد روشهای بهتری برای سفر دارند، خیلی از مواقع نیاز نیست که مسیر طولانی را طی کنیم و بعد در زیر درخت غذا بخوریم و بعد برگردیم. ما برای سفر کردن هنوز تعریف جامعی ارائه ندادهایم، مثلاً در شهر کرج، جاده چالوس در کنار رودخانه میشود تفریح کرد، ولی کمتر این مسئله دیده میشود، به همین دلیل سفر را برای خود تعریف نکردهایم.
وی بیان کرد: در ایام عید، تهران خلوتترین مکان است، بیشتر مردم این شهر، تهرانی اصیل نیستند، برای همین شاید 70 یا 80 درصد تهرانیها از شهر خارج میشوند، این موضوع باید بازنگری و آموزش داده شود، در بعضی از موارد مسافرت برای فرار از مشکلات زندگی مثلا شکست عاطفی صورت میگیرد، این مسافرت بیشتر یک نوع فرار است، تا اینکه یک سفر واقعی باشد.
انتهای پیام