مرحوم علی صفایی حائری در فصل سوم کتاب «روش برداشت از قرآن» که به موضوع کلیدهای تفسیر اختصاص دارد، پس از مبحث «تسلط» به موضوع «طرح سؤال» بهعنوان یکی از ابزارهای تفکر در قرآن و کلیدهای تفسیر میپردازد و طرح سؤال را در چهار بخش سوره، زمینه و رابطه آیات با یکدیگر و با اجزای خودشان مفید میداند.
قرآن همانطور که کتابی پراکنده بود، کتابی مجمل هم هست که فقط برای یک دسته گسترده میشود؛ «...نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (یونس، 24) که تفکر به شناخت، علم، سنجش و تعقل میرسد و با این فکر و شناخت و سنجش، آیهها گسترده میشوند و بازمیگردند.
این تفکر به دو گونه میشود:
الف. تفکر در سورهها و زمینهها و ارتباط آیهها با یکدیگر و ارتباط یک آیه با اجزای خودش.
ب. سیر فکری انسان که در نظام تربیتی اسلام از آن گفتوگو کردیم. (مسئولیت و سازندگی: علی صفایی حائری، انتشارات لیلةالقدر)
برای رسیدن به آن تفکر در قرآن و به خاطر به جریان انداختن فکر میتوان از طرح سؤال استفاده کرد.
چه در برابر اصل سوره که در سوره با چه کسانی روبرو هستیم، با چه خصوصیات و چه روحهایی؟ و خودمان با این روحیهها چگونه کنار میآییم و خداوند چگونه کنار آمده؟ ما خود با اینها چگونه شروع میکنیم و خدا چگونه شروع کرده است؟
چه در برابر زمینه آیهها و چه در برابر رابطه آیهها با یکدیگر، که چه شد آیه از این موضوع به این مرحله رسیده و چرا به اینگونه دنبال کرد و حتی با «فاء» نتیجه از آن سخن گفت؟
و چه در برابر آیهها، که این آیه چرا اینگونه شروع شده و چرا با این کلمه و با این خطاب و با این التفات؟
بیشتر بخوانید:
و این مسئله بر این اساس استوار میشود که تنظیم قرآن از رسول بوده و از زمان او. او بود که سورهها و آیهها را تنظیم میکرد و دستور میداد که چگونه آن را قرار بدهند و این بهدلیل روایاتی است که در تاریخ آمده و بر اساس توجه، آگاهی و دیدی است که رسول نسبت به آینده داشته و بر اساس اهتمام و علاقهای است که به این معجزه بزرگ و این کتاب هدایت داشته. آیا دیگرانی که پس از رسول به این کار دست زدند و قرآن را جمعآوری کردند، از آگاهی و دلسوزی بیشتری برخوردار بودند؟ و یا صلاحیت زیادتری داشتند و یا ضرورتها را عمیقتر لمس مینمودند؟
این توجه و آگاهی و این دلسوزی و اهتمام و از این گذشته، آن نقلهای تاریخی، همه نمایانگر این هستند که قرآن به دست رسول تنظیم شده و در زمان او جمعآوری گشته و به دستها رسیده و در نتیجه میتوان در رابطه آیهها و تنظیم آیهها سؤالهایی داشت و کاوشهایی نمود و به نتیجههایی رسید.
چون این تنظیمها بیجهت نبوده و بیحساب نیامده، حتی اگر در سطح هم رابطهای نباشد و یا اصلاً ارتباطی فرض نشود، میتوان به عوامل سیاسی و یا عوامل پنهانتری پی برد که به این تنظیم کمک نموده و این بیربطی را ایجاد کرده است.
این نکته را باید سخت در نظر داشت که در قسمت رابطهها، این مطلوب نیست که به زور و جبر برای آیهها رابطهای درست کنیم و یا رابطه موجود را صد در صد و این است و جز این نیست، معرفی کنیم، بلکه مطلوب این است که بیربطها خود میتوانند نشاندهنده مسائلی باشند و ارتباطهای احتمالی، میتوانند نمایانگر روزنهها و چشماندازهای تازهای باشند و عمق و عظمت قرآن را نشان بدهند.
طرح سؤال در این چهار قسمت: سوره، زمینه، رابطه آیهها با یکدیگر و ارتباط یک آیه با اجزای خودش، فکر را به جریان میاندازد و شناختهایی به دست میدهد، البته به شرط حلم در برابر سؤالها.
محبوبه فرهنگ
انتهای پیام