سیده نصرتبیگم امین معروف به مجتهده امین (زادهٔ ۱۲۶۵ ـ ۱۳۰۸ و درگذشتهٔ ۱۳۶۲ ـ ۱۴۰۳) از عالمان و عارفان بود. به بهانه سی و دومین سالگرد فوت این بانوی مجتهده و عالمه به بازنشر گفتوگوی خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با شاگرد، دوست و همراه ایشان بانوی قرآنی «علویه سادات همایونی» پرداختیم.
«یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ»(سوره مجادله/آیه11)
سیده جلیله، عالمه عارفه، فاضله فقیه، حکیمه، علویه امینه دختر حاج محمود علی امین التجار اصفهانی و همسر عمو زادهاش حاج میرزا آقای معین التجار بوده است. وی مصداق حدیث «العلماء ورثه الانبیاء» است و از آن جا که بانوی ایرانی علاوه بر این که فقیه و مجتهده در دین بود و عارفی به حق و از نظر عرفا وراثت نبوی از آن عارف آگاه است «اخذنا علمنا عن الحی الذی لایموت» بدین معنا که دانش عرفا از سنخ دانش انبیاء(ع) است که از طریق درس و مدرسه به دست نمیآید.
بانوی ایرانی همچون همه علما شایسته تعظیم و تکریم و سزاوار هر نوع تجلیل و تمجید است. اما همچنان که اوصاف مخلصین با زبان و قلم قابل وصف نیست صفات مخلصین را نیز نمیتوان با قلم توصیف کرد، زیرا آنها با توشه تقوی و پرهیزکاری مورد تأیید و توجه خدای تعالی قرار گرفتهاند چنانکه از خود ایشان شنیدم که فرمودند:«من از سن سه یا چهار سالگی محبت خدا را احساس میکردم» و میتوان گفت این خصلت از قبل تقوی و نماز شبهای مادرشان نصیب ایشان شده است.
مادر من که از اول جوانی با ایشان طرح دوستی و معیشت داشت، نام این زن بزرگ را هرگز مانند یک زن عادی نمیبرد، زیرا بانوی مجتهده در نظر او کمتر یک فرشته به صورت انسان و به نام نصرت امین جلوه نداشت.
اگر قسمت اول کتاب «نفحات الرحمانیة» ایشان را مطالعه کنید ذهنتان به این بانوی یگانه توسعه بیشتری خواهد یافت. امّا راز موفقیت بانوی ایرانی را باید در نقش زندگی روزمره ایشان جست و جو کنیم. زندگی استاد معظم از دو نظر قابل توجه است: یکی از جهت عرضی یعنی برنامه شبانه روزی و دیگر از نظر طولی یعنی مجموعه پربرکت ایشان که دارای سه رکن اساسی بود.
رکن اول: تبعل یا شوهرداری که برخوردی همراه با نهایت عزت و احترام و محبت و دلسوزی با همسر خود داشتند.
رکن دوم: خانه داری و بچه داری ایشان که به سبب وسعت زندگی و تعدد فرزندان مشقت و گرفتاری را غنیمت میشمردند و وسیله تهذیب نفس میدانستند. تحملش آسان به نظر میرسید و از همین جهت بود که حلم و حوصله ایشان در بین اطرافیان زبان زد خاص و عام بود.
رکن سوم: درس و تحصیل، ایشان در سن 13 سالگی به خانه همسر رفته و در بیست سالگی درس دینی را شروع کردهاند و از کوچکترین فرصتهای زندگی برای مطالعه و تلمذ نزد معلمین خانگی استفاده میکردند، البته این ثمره نظم و نظام خاصی بود که در زندگی ایشان حکمفرما بود.
گذشته از زندگی شبانه روزی ـ که همچون همه بانوان با حضور در آشپزخانه، نظافت، خانه داری و گاهی پختن مرباجات و دوختن لباسهای منزل برای خود و بچههایشان و همسرشان و حتی گاهی برای خدمه منزل گاهی از نظر خیر خواهی برای زنهایی که در منزل رفت و آمد میکردند و خیاطی نمیدانستند یا چرخ خیاطی نداشتند ـ امتیاز در تهذیب نفس و عشق به الله خلاصه میشود، چنانکه توصیه ایشان به مردم نیز تهذیب اخلاق و خلوص برای خدای تعالی بود در هر صورت ایشان یک لحظه از وقت خود را بیهوده تلف نمیکردند. اما در بیوگرافی مجموعه عمر ایشان به طور کلی میتوان گفت که معظم لها یکی از مصادیق آیه مبارکه «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ...»(نحل/ 97) بود.
بشارت باد بندگانی را که با خلاصه کردن زندگی در اعمال صالح به داشتن حیات طیبه مفتخر میشوند. ایشان علاوه بر اینکه اعمال شرعی از واجبات مستحب را به احسن وجه و بدون احساس خستگی انجام میدادند. کسب سعادت واقعی چنان توجهشان را به خود جلب کرده بود که لحظهای نسبت به ایشان غفلت نداشت. نظم و نظام زندگی ایشان نمودار حیات طیب بود؛ شوهرداری به احسن وجه، خانهداری به احسن وجه، از همه مهمتر صبر و شکیبایی در مصیبت از دست دادن فرزندان به احسن وجه، تلاش و کوشش در به دست آوردن مقام علمی و عقب نماندن از منزلت انسانی و خود را درمسیر سابقین فی الخیرات یعنی فلاسفه و علما اعلام و مجتهدین قرار دادن و کامل نمودن ملکه تقوی که عمده وظیفه انسان است و همه و همه به احسن وجه برگزار میشد... اگر گفته شود این هم کرامت الهی چگونه شامل حال یک بانوی خانه دار میشود، پاسخ در آیه مبارکه 94 سوره اعراف است که میفرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ؛ اگر مرد اهل ایمان و تقوی بودند راه نزول برکات آسمان و زمین را به سوی آنها باز میکردیم». بنابراین راز موفقیت ایشان دیده میشد.
از این جهت اگر تحمل همه سختی و مشکلات زندگی ایشان در توان معمول انسانها باشد، تحمل مرگ چندین فرزند از سنین خردسالی 9، 13 و 14 سالگی کار آسانی نیست، لکن معظم لها تحمل این مصیبتها را نیز در آئینه حکمت پروردگار انسان میدیدند. شاخصه روحی این حکیمه الهی جدیت در امر تحصیل بود به گونهای که میفرمودند: «هیچ چیز نمیتواند کلاس درس را تعطیل کند، حتی مرگ فرزند». یکی از اساتید بانو مجتهد امین مرحوم آیتالله حاج میرسیدعلی نجف آبادی نقل کردهاند: روزی شنیدم فرزند ایشان فوت کرده. فکر کردم خانم دیگر درس را تعطیل خواهد کرد، ولی بر عکس دو روز بعد کسی را نزد من فرستادند که برای تدریس به منزل ایشان بروم. من از پشتکار و علاقه ایشان به درس و تحصیل سخت تعجب کردم. در این اواخر دست خط عربی از خود ایشان به دستم رسید که شرح کوتاهی از زبان خودشان بود. ترجمه آن به قرار زیر است:
«به نام خداوند بخشنده مهربان. شرح حال کنیزی از کنیزان خداوند معروف به بانوی ایرانی، مدعو حاجیه خانم، تولد در اواخر ماه ذیالحجه الحرام سنه 1312 هجری قمری «علی هاجرها الصلوة و السلام و التحیه» دو اصل او یعنی پدر و مادر از این قرارند: اصل یعنی پدر بزرگوار حاج سیدمحمدعلی ملقب به امین التجار اصفهانی فرزند سیدمحمدحسین که هر دو از اشراف و از تجار بزرگ و سادات کرام بودند و فرزندان سیدمحمد بن میرمعصوم رحمة الله علیه میباشند که در تخت فولاد اصفهان دفن شدهاند و همه آنها از سادات حسینی و بزرگان کرام بودند.
اصل دوم یعنی مادر از علویات و صالحات و مؤمنات و از خانواده مجد و شرف و از سادات حسینی مسمی به یکی از اوصاف جدشان فاطمه(س) زهرا دختر حاج میرزا مهدی ملقب به جناب پس از آنکه به سن تمیز خوب و بد رسید، پدر مادر به تربیت وی اقدام کردند و بر تأدیب و اظهار استعدادهایی که خداوند در ضمیر و طینت او قرار داده بود مواظبت و مراقبت کردند و چون به سن درس آموزی و تعلمی و یادگیری رسید، معلم عالمه و مؤمنه و عفیفه با تقوی برایش انتخاب کردند که در زمان خودش بی نظیر بود. وی با نهایت جدیت و اهتمام به تربیت و تحسین اخلاق او پرداخت و چون از فراگیری زبان فارسی و تحصیل فروع دین به طریق تقلید کامل شد و به حد رشد رسید. پدر و مادر به ازدواج او همت گماردند و بدین سان صاحب شوهر و فرزند شد، لکن با وجود اشتغال و تدبیر منزل در مطالعه کتب علمی شوق فراوانی داشت گویی قلب او به شیئی مجهول تعلق داشت که مشتاق او بود و عمر خود را در طلب آن صرف کرد، چون به سن بیست سادگی رسید به فراگیری علوم عربی از قبیل صرف و نحو و لغت و تا اندازهای هیئت و هندسه و غیره متمایل شد و با نهایت شور و شوق به تحصیل آنها پرداخت و به گونهای در تحصیل افراط میکرد که در هیچ حالی حتی بیماری و بارداری، بلکه در حال درد زایمان به مدت سه سال ترک نکرد، پس از آن به تحصیل و تلمذ در علوم دینی و علوم شریف معقول عالی و علوم الهی شریف معقول و منقول عالی و علوم الهی و معارف حقه از خداوند یاری طلبید تا این که به فضل الهی در بعضی اوقات حقایقی برایش مکشوف میشد و انوار علوم و حکمت بر جانش اشراق میشد، چون به سن چهل سالگی رسید قوه استنباط احکام فرعیه از ادله تفصیله برایش حاصل شد.
آنگاه از بعضی علماء اعلام، اجازه اجتهاد خواسته آنان نیز پس از امتحان از بعضی مسائل اصولی و فروعی اجازه عمل به احکام مستنبطه خویش را به شیوه معمول برای وی صادر کردند بر آن روایت از معصومین(ع) را نیز از طریق متصل به ایشان بر وی مجاز دانستند(به اصطلاح اجازه روایی) در این هنگام بود که جانش از حضیض تقلید به اوج اجتهاد و از ذل تبیعت به عزت استقلال رسد و دو کمال ممکن یعنی شناخت مبدأ و معاد را جمع کرد پس از آن مشتاق آن شد که مکنوناتی که در ذهن ذخیره دارد ابزار کند از این جهت به تألیف و تصنیف پرداخت: تألیفات متعدد از اربعین الهاشمیه، سیر و سلوک در روش اولیاء و طریق سعداء، معاد و آخرین سر بشر، مخزن اللئالی در فضیلت مولی المولی و اخلاق و راه سعادت(ترجمه و اقتباس از طهارت الاعراق تألیف ابن مسکویه)».
پایان مرقومه بانو مجتهده امین
اضافه میکنم که تألیفات دیگر ایشان که خود ذکر نکردهاند عبارت است از: تفسیر مخزن العرفان که تفسیری عرفانی، فلسفی و روائی بر قرآن کریم است در پانزده جلد، روش خوشبختی، نفحات الرحمانیه فی واردات قلبیة و جامع الشتات. شایسته است دانشمندان و محققان بالتفحص و کاوش در کتب این مجتهده جلیله اجازه نامههایی بزرگان و مراجع به ایشان شخصیت آن بانو را به زیباترین عبارت بیان کرده و خود خطابه و گواه بزرگی بر معرفی شخصیت آن معظمه است.