اولین نشست‌ دولت درویشان برگزار شد
کد خبر: 3391459
تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۲

اولین نشست‌ دولت درویشان برگزار شد

کانون خبرنگاران نبأ: موضوع اولین نشست دولت درویشان در صحبت مولانا بود و در آن جایگاه این عارف و شاعر ایرانی بررسی شد.


به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به ایکنا، امروز در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی اولین نشست از سلسله نشستهای دولت درویشان برگزار شد، این نشست در صحبت مولانا بود و در آن جایگاه این عارف و شاعر ایرانی بررسی شد.



مراسم با سرود ملی جمهوری اسلامی ایران و تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید آغاز شد و پس از پخش کلیپ در ادامه خانم الهام روستایی راد مجری این نشست پشت میکروفن قرار گرفت و گفت: سلسله نشستهای دولت درویشان در 10 جلسه برگزار خواهد شد که اولین آنان را مولانا انتخاب کردیم.



روستایی راد در بیان جایگاه مولانا یادآور شد: هانری ماسه ادبیات فارسی را بر چهار ستون دانسته است و آن چهار ستون؛ فردوسی، سعدی، حافظ و مولانا هستند که ماسه، فردوسی را در اروپا همانند هومر و بهتر از هومر معرفی کرده است، سعدی را هامنند آناتول فرانس که نویسندهای فیلسوف بود معرفی کرده است، حافظ را همانند گوته معرفی کرده است و حتی گوته را شاگرد حافظ دانسته است اما برای مولانا در جهان همانندی نیافته است و گفته است او یگانه است و یگانه خواهد ماند!



وی در ادامه به معرفی مولانا پرداخت و از دکتر کزازی به عنوان «شهریار زبان فارسی» خواست که برای سخنرانی به روی سن بیاید!



با گذشت 43 دقیقه از ساعت 16، دکتر کزازی سخنانش را با تسلیت ایام محرم شروع کرد و گفت: مولانا بیمانند است! مولانا آنجا که میگوید: «خام بُدم، پخته شدم، سوختم» انسانها را به سه دسته تقسیم میکند، خامها که بیشتر مردم هستند زندگیشان از آغاز تا پایان در خامی میگذرد و آنان کسانی هستند نمیدانند از کجا آمدهاند و به کجا میروند لذا آمدن و رفتنشان یکسان است، سوختگان دقیقاً مقابل این خامان هستند و پختگان کسانی هستند که زندگی را به بیهودگی نمیگذرانند و میدانند که آرمانشان از زندگی در گیتی چیست و اینان اندکی از مردمان هستند و فقط اندکی از این پختگان به مرحله سوختگی رسیدهاند.



وی افزود: مولانا یکی از سوختگان بود لذا بیهوده نیست که وقتی عطار نیشابوری پیر، مولانا را در سنین کودکی دید به پدر او گفت این کودک را ارج بگذار زیرا دیری نخواهد گذشت که او آتش در سوختگان جهان خواهد زد، این سخنی مهم در مورد مولانا است و شاید کسی اینقدر دقیق مولانا را معرفی نکرده باشد، مشخص است که آتش زدن سوخته کار کوچکی نیست زیرا سوخته خودش از قبل آتش زده شده است و باید با آتشی بارها سوزندهتر آن را سوزاند و آن آتش از گونهای دیگر است و چنین آتشی بود که جان مولانا را میافروخت، «زین آتش نهفته که در سینه من است/ خورشید شعلهای است که در آسمان گرفت»



کزازی در مورد ارتباط شمس تبریزی با مولانا و اینکه کدام برتر هستند اظهار کرد: تنها کسی که میتوانست جان مولانا را آتش بزند شمس بود و از سوی دیگر تنها کسی که میتوانست چنین بهرهای از دیدار شمس ببرد مولانا بود، کاری که شمس با مولانا کرد این بود که توانست آن روی بیهوده مولانا را به او بشناساند لذا کار او بیدار کردن مولانای خفته بود و توان مولانا را به کنش تبدیل کرد که کار آسان یا کوچکی نیست، همچنین تلاش شمس در صورتی به بار مینشست که در مولانا به کار گرفته میشد و این هنر والای شمس است.



وی بیان کرد: مولانا قبل از دیدار شمس همچون دریای بزرگی بود و هرچه دریا بزرگتر باشد آرامتر است و به آسانی طوفانی نمیشود لذا شمس همچون تندباد طوفانخیزی بود که چنین دریایی را به شور آورد، اگر شمس نبود مولانا آن کسی که میشناختیم نمیشد، شمس سنگی به بزرگی البرز کوه در این دریا انداخت و طوفانی به پا کرد که همچنان ادامه دارد.



این استاد زبان فارسی تأکید کرد: بیدلیل نیست که از شمس بجز افسانهها چیزی بیش از چند جمله نمیدانیم چون نیازی نداریم بیش از این بدانیم، شمس مانند اخگری در آرامش شب درخشید و آتشی در جان مولانا زد، زمان نیست که به اخگر بپردازیم چون زندگی اخگر یک لحظه است.



کزازی اظهار کرد: آن چهره مولانا که متأثر از شمس است ابتدا در مثنوی و سپس در غزلیات دیوان شمس قابل مشاهده است که مثنوی از دید ساختاری در میان کتب ادب فارسی همتایی ندارد، در مثنوی دو ناسازگار باهم پیوند خوردهاند و آن آموزش و انگیزش یا به عبارت دیگر سر و دل است، مثنوی کتابی آموختاری است و اگر کسی بخواهد با باورها و کردارهای رهروان آشنا شود باید مثنوی بخواند و مولانا مثنوی را صد خوانده: «چون که صد آمد، نود هم پیش ماست»



شهریار شریعت

captcha