مولانا شخصیت واقعی پیامبر اسلام(ص) را در عشق به ما نشان می‌دهد
کد خبر: 3534414
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۲

مولانا شخصیت واقعی پیامبر اسلام(ص) را در عشق به ما نشان می‌دهد

گروه هنر: مسئول مجتمع فرهنگی باغ فرهنگ ترشیز با بیان اینکه مسلمان عاشق با مهربانی سخن می‌گوید، گفت: مولانا شخصیت واقعی پیامبر اسلام(ص) را عاشقانه به ما نشان می‌دهد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، همایش گرامیداشت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، ظهر امروز، دهم مهرماه در محل سالن «آبفا» کاشمر برگزار شد.
در ابتدای مراسم، سهیل سادات، مسئول مجتمع فرهنگی باغ فرهنگ ترشیز، با طرح این سؤال که مفاخر فرهنگی و گنجینه‌های تاریخی که به ارث برده‌ایم در جامعه امروز چه کاربردی دارند، اظهار کرد: اگر گنجینه‌ای در تاریخ فرهنگی داریم، باید ببینیم علم، رفتار و گفتار آن چه دردی را از جامعه و دنیای امروز دوا می‌کند.
وی با اعلام اینکه یکی از قرائت‌هایی که در خصوص اسلام بیان شده توسط مولوی بوده است، گفت: مولوی چند گوهر وجودی را در نگاه انسان‌ها برجسته کرده که اولین آن عقل است که تأکید بسیاری هم به آن دارد.
سادات با بیان اینکه وقتی به مطالعه مثنوی می‌پردازیم، می‌بینیم مولانا برای عقل مراتب قائل می‌شود که عقل دنیایی، عقل سوداگر و عقل محاسبه‌گر از آن جمله است، عنوان کرد: مولانا معتقد است عقلی که از وجود و ذات مطلق سرچشمه می‌گیرد، در اصل راهگشای اصلی انسان است.
وی با اشاره به اینکه مولانا بالاترین طاعت را رفتن به زیر سایه درخت خرد می‌داند، افزود: مولانا آنچه در کنار عقل به مجموعه نگاه خود و هستی وارد می‌کند و در مثنوی به ما هدیه می‌دهد، اکسیر عشق است.
مسئول مجتمع فرهنگی باغ فرهنگ ترشیز با اشاره به اینکه مولانا عشق را داروی درمان انسان درمانده و افسرده امروز می‌داند، اظهار کرد: اگر مولانا امروز به درد ما می‌خورد، به این دلیل است که جهان امروز در آتش تعصب، جهل و علمی که در خدمت منافع اقتصاد و سود به کار گرفته می‌شود، می‌سوزد.
سادات با اعلام اینکه آنچه انسان امروز را بیچاره و مستأصل کرده خودبینی و تکبر است، بیان کرد: مولانا عارفی فاخر و بزرگ بود که منبر، کلاس و شاگردان بسیاری داشت.
وی ادامه داد: هرچند مولانا مظهر اسلامیت بود اما وقتی شمس به او رسید و شمشیر شکستن نخوت، غرور و تکبری که از دانش و طاعت در وجود مولانا ریشه کرده بود را کشید و آتش به خرمن وجود مولانا زد، از حجت‌الاسلام به آیت‌الله تبدیل شد.
مسئول مجتمع فرهنگی باغ فرهنگ ترشیز با بیان اینکه در این زمان، حوزه حضور مولانا از جامعه اطراف که مسلمان بودند به جامعه جهانی که انسان‌ها بودند، گسترش پیدا کرد و آغوش وی برای همه انسانیت باز شد، به عشق و ارادتی که مولانا به پیامبر اسلام(ص) داشت اشاره کرد و افزود: مولانا در تمام کتاب مثنوی، حضرت محمد(ص) را مجموعه‌ای از شخصیت دو پیامبر می‌داند.
وی با اشاره به اینکه بخشی از وجود پیامبر که بخش عقلانی می‌شود از شخصیت حضرت موسی(ع) بوده و بخش عشقی ایشان از شخصیت حضرت عیسی(ع) است، عنوان کرد: عشق موسی(ع) در قلب و شریعت عیسی(ع) در دستان حضرت محمد(ص) بود که موجب ایجاد صلح شد.
مسئول مجتمع فرهنگی باغ فرهنگ ترشیز با اشاره به اینکه فریادهای خشن و توهین‌آمیزی که از زبان برخی سیاست‌مداران در می‌آید، مفهوم مسلمانی نیست بلکه مسلمان عاشق با مهربانی سخن می‌گوید، بیان کرد: مولانا شخصیت واقعی پیامبر اسلام(ص) را در عشق به ما نشان می‌دهد.
وی در ادامه با بیان اینکه نگاه مولانا تنها به اطراف و حوزه خانواده و چند دوست نبود بلکه همه عالم را می‌دید، اظهار کرد: هدیه مولانا به انسان امروز این است که اگر نور الهی آن‌گونه که باید در درون ما بتابد، این جهان آیینه‌ای از زیبایی خواهد بود و موجب می‌شود، بی‌رحمانه به هم تاخت‌وتاز نکنیم.
سادات با اظهار تأسف از اینکه نبود نگاهی درست به مسائل در دنیای امروز موجب شده قرآن هزار پاره و حجره‌حجره شود و لذا هرکس حجره‌ای از قرآن را می‌خواند که به نفعش باشد، گفت: شخصیت واقعی پیامبران را می‌توان در مثنوی مولوی جستجو کرد.
وی با اشاره به اینکه مولوی معتقد است پیامبر(ص) تجلی مهربانی و جود خداوند بر روی زمین است نه تجلی وضع کردن قوانین سختگیرانِه که همه را فراری دهد، افزود: هنر پیامبر(ص)، نزدیک کردن بشر به خداوند است، بشری که افسرده و از خود مأیوس است و به نور امید نیاز دارد.
در ادامه مراسم، محمدحسن فرهادی، فرماندار کاشمر با بیان اینکه به هیچ عنوان پارادوکسی بین عقل متعارف و عشق متعارفی که از مولانا برداشت می‌شود، وجود ندارد، گفت: تأکید مولوی بر تفکر جهان‌شمول و عادت کردن به نگاه روشنگری در مسائل است.
فرهادی با اشاره به اینکه مولانا یکی از مفاخر علمی ما ایرانیان به خصوص خراسانی‌ها است، افزود: گرچه مولانا در ربایش‌های فرهنگی، چهره جهانی دارد و در برخی جاها، مولای روم نام‌گذاری شده ولی صبغه مولوی بلخی از خراسان است.
فرهادی با اشاره به اینکه مولوی مجموعه آدمی را در زندگی خود بسیار دوست دارد، عنوان کرد: اگر مروری بر زندگی مولوی داشته باشیم، می‌بینیم جدا از حرکت حیرت‌آور ایشان در مراتب تکامل روح آدمی ـ که در مثنوی وی تجلی داشته و جلوه می‌کند ـ مهاجرت را هم به‌عنوان یک اصل از واقعیت زندگی به ما یاد می‌دهد.
وی در ادامه با بیان اینکه خاستگاه مولوی بلخ است، افزود: زمانی که مولوی به قومیه می‌رسد، حمله قوم بی‌فرهنگی مثل مغول کشور را تهدید کرد به همین جهت عقل سلیم می‌گفت این اندیشمند باید با تغییر شرایط و در نبرد زندگی مهاجرت را که یک اصل است، بپذیرد.
فرهادی با اشاره به اینکه مهاجرت مولوی نشان‌دهنده این است که انسان‌های اندیشمند دوردست را نگاه می‌کنند نه فقط جلوی پای خود را، اظهار کرد: اگر مولوی می‌ماند و در یک نبرد جان خود را تسلیم ایران و بزرگان زمان می‌کرد، شاید به‌اندازه فخری که اکنون در جهان اسلام و ایران بزرگ که در تمدن اسلامی حیرت‌آور است، نقش نمی‌داشت.
علی‌اکبر صبوری، رییس مرکز تحقیقات بیوشیمی و بیوفیزیک دانشگاه تهران، در ادامه با بیان اینکه اگر بتوانیم خود را بشناسییم، در واقع خدا را شناخته‌ایم، افزود: مولانا مشکل اغلب مردم و بسیاری از دانشمندان را این می‌داند که سعی می‌کنند کوچک‌ترین ذرات عالم را کشف و به دنبال کنجکاوی و پژوهش هستند اما بسیاری از خودشان یادشان رفته و خودشناسی نمی‌کنند.
وی با اشاره به اینکه اول باید خود را شناخت سپس به دنبال شناخت سایر مسائل بود، افزود: همه تلاش ما باید شناخت خود باشد تا در پیشگاه خداوند سرافراز باشیم.
صبوری با اعلام اینکه آفت همه انحرافات از دیدگاه مولوی در این است که قبل از خودشناسی به سراغ علم برویم زیرا دچار انحراف و کبر و غرور می‌شویم، گفت: معتقدم آفت همه چیز از جلمه علم، غرور است زیرا اگر در راه علم دچار غرور شویم، همه چیز را از دست خواهیم داد.


captcha