رضاعلی نوروزی، عضو هیئت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان با اشاره به آیه «لا يُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها... : خداوند هیچ کس را تکلیف نمیکند، مگر به قدر توانایی او...»، اظهار کرد: هر کس ظرفیت مشخصی دارد که اگر بیش از آن به او فشار وارد شده یا باری بر دوشش گذاشته شود، وی را دچار استرس و اضطراب میسازد.
وی افزود: منشأ استرس و اضطراب متفاوت است، گاهی اوقات والدین یا آموزگاران سختگیر فراتر از ظرفیت فرزند یا دانشآموز خود از وی انتظار دارند. در واقع اضطراب محصول فشارهایی است که به فرد وارد میشود و او احساس میکند نمیتواند کار را انجام دهد و دست و پای خود را گم میکند. اضطراب عمدتا محیطی است و زمانی رخ میدهد که بار بیش از حدی بر دوش فرد گذاشته شود و او نتواند از عهدهاش برآید و اگر مدام تکرار شود، به نوعی درماندگی آموخته شده تبدیل میشود.
نوروزی تصریح کرد: برای رفع استرس یا اضطراب باید به اندازه وسع افراد به آنها تکلیف داد. گاهی اوقات والدین فرزندان خود را با دیگری مقایسه میکنند که همین عامل اضطراب میشود، همینطور است زمانی که معلمان و اساتید، دانشآموزان و دانشجویان را با یکدیگر مقایسه میکنند؛ در حالی که قرآن میگوید از هر کس به اندازه وسعش تکلیف بخواهید. اگرچه اضطراب عمدتا محیطی است، اما امکان دارد با افزایش سن به عاملی شخصیتی تبدیل شود، به این صورت که اگر مدام به فردی فشار وارد شود، شخصیتی مضطرب پیدا میکند که در حالت عادی نیز اضطراب دارد و در واقع استرس را میآموزد.
وی ادامه داد: تکرار یک پیام، فشار وارد کردن و بیش از اندازه حساس کردن افراد از عوامل و زمینههای اضطراب است. از هر کس باید به اندازه خودش انتظار داشت و بیش از آن توصیه نمیشود. استرس باعث میشود تا فرد زمانی که به سراغ کار مشخصی میرود، دست و پای خودش را گم کند که در اصطلاح روانشناسی به آن درماندگی آموخته شده گفته میشود. طبعا اگر کسی درمانده باشد، نمیتواند رفتار صحیحی با همسر و فرزند یا همکارانش داشته باشد. شخصیت مضطرب توانایی و کارآمدی خود را از دست میدهد. اگرچه این فرد است که در نتیجه اضطراب آسیب میبیند، ولی همین فرد در موقعیت اجتماعی فاقد کارآمدی میباشد و امور نیز تحت تأثیر این ناکارآمدی واقع شده و جامعه متضرر میشود.
اضطراب و استرس ناشی از شیوههای نادرست تربیتی است
این استاد دانشگاه بیان کرد: در نظام آموزش و پرورش ژاپن، دانشآموز را آن قدر تشویق میکنند تا بتواند کاری را انجام دهد، در نتیجه اعتماد به نفس او افزایش مییابد؛ ولی در جامعه ما به راحتی اعتماد به نفس افراد شکسته شده و برچسب ناتوانی به آنها میخورد که به اضطراب و درماندگی آموخته شده تبدیل میشود. شیوههای تربیتی ما به گونهای است که افراد، مضطرب و با اعتماد به نفس پایین تربیت میشوند.
وی با بیان اینکه داشتن میزانی از استرس طبیعی بوده و برای انجام دادن صحیح کارها لازم است، گفت: اگر استرس از حد و اندازه طبیعی و معقول خود فراتر رفته و باعث شود تا فرد برای انجام کاری دست و پای خود را گم کند، استرس کاذب نامیده میشود و به برخورد اطرافیان بستگی دارد. زمانی که کسی اشتباهی مرتکب میشود و ما با تندی و پرخاش اشتباهش را گوشزد میکنیم، همین برخورد ما به عاملی استرسزا تبدیل میشود؛ در حالی که خداوند در برابر طغیانگری فرعون، از موسی میخواهد که به نرمی و ملایمت با فرعون صحبت کند.
نوروزی تصریح کرد: کسی که با خدا پیوند و ارتباط برقرار کند، از چیزی نمیترسد، البته گاهی اوقات یاد خدا به ذکر ظاهری فرو کاسته میشود؛ در حالی که منظور از ذکر در آیه «...أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، پیوسته بودن با حضرت حق است. کسانی که از غیر گسسته و با حضرت حق مأنوساند، نتیجه میگیرند، ولی کسانی که ارتباط قوی و محکمی با خداوند ندارند، شکنندهاند. اگر کارها برای رضای خدا انجام شود، دیگر ترسی از نتایج وجود نخواهد داشت، چون زمانی که شکست میخوریم و نتیجه نمیگیریم، استرس به سراغمان میآید.
انتهای پیام