به گزارش ایکنا؛ چند سالی میشود که مهر دیگر برای اهالی قرآن صرفاً بوی نم باران نمیدهد، پاییز این سالها هیچگاه آن پاییز همیشگی نیست، از وقتی که نامدارانی چون «ابراهیم پورفرزیب (مولایی)» و «محمدتقی مروت» از میان ما رفتند و یا دوم مهرماه سال 94 در فاجعه منا در سوگ جوانان قرآنی حسن دانش، محسن حاجیحسنی کارگر، محمدسعید سعیدیزاده، امین باوی و فواد مشعلی نشستیم، از آن روز مهرها بیمهر شدهاند.
از آن سال به بعد جمعههای هر هفته دلتنگیهایمان کوک میشود و در زمان همیشگی شروع جلسه آموزشی استاد مولایی از غصه نبودن استاد پناه میبریم به آیاتی که راه و رسم خواندنشان را خودش یادمان داد.
رفتن اساتید و نخبههای قرآنی تمام سهم ما از پاییز این سالها بوده است. اساتیدی که سالهای سال باید بگذرد و پاییزها بیاید و برود تا شاید این آب و خاک بتواند یکی دیگر چون آنها را به خود ببیند.
22 مهرماه سال 1393 و 20 مهرماه سال 1395 را اهالی قرآن هیچ گاه از یاد نخواهند برد، روزهایی که دو استاد مُسَلم و برجسته قرآن دل از گرو رحل و جلسه برکندند و مسافر سفری بیبازگشت شدند. این ایام سالروز سفر دو استاد قرآنی است که هر یک راهی فراروی شاگردان خود قرار دادند که انتهایش تنها و تنها اعتلای قرآن و فرهنگ قرآنی است.
داستان استاد مولایی و مروت داستان وقف زندگی و خانواده در راه قرآن کریم است. داستانی که در آن این دو در عین تفاوت بسیار، شباهتهای بسیار زیادی هم با یکدیگر دارند.
زندگی استاد مولایی با تقدیم تمام زندگی در راه قرآن و تربیت نسلی از قرآنیها، برای اولین بار در ایران اسلامی، گره خورده است و داستان استاد مروت هم با یادگیری قرآن بدون داشتن هیچ استادی و افتخارآفرینی این قاری شیعه در ورای مرزها برای نخستین بار آغاز میشود.
استاد مولایی همیشه به صراحت بیان میکرد که به شما تلاوت یاد نمیدهم تا از این راه کسب درآمد کنید و مخالف هرگونه حقالزحمه در این راه بود و استاد مروت نیز تلاوتهای کنونی در ایران را تشبیه به آوازخوانی میکرد و روح این تلاوتها را مغایر با طنین کلام الهی میدانست.
بدین ترتیب زندگی استاد مولایی با تربیت نسلی از قرآنیان بیمانند ادامه یافت و با به ثمر نشستن زحمات و دیدن نتیجه تلاشهایش به پایان رسید و داستان استاد مروت اما غمبارتر از هر داستان دیگری با ترک دیار ادامه یافت و با هجران به پایان رسید.
همچنین استاد مولایی تشنه یاد دادن بود و استاد مروت تشنه یادگیری، یکی پایهگذار نهضت نوین آموزش قرآن در کشور بود و دیگری پایهگذار نهضت نوین تلاوت قرآن کریم در ایران اسلامی؛ استاد مولایی پای قاریان مصری را به جلسات قرآن ایران باز کرد و استاد مروت خود راهی مصر شد تا پای درس اساتید برجسته مصری بنشیند و علم آنها را وارد تاریخ تلاوت ایران کند.
استاد مولایی به رتبهای رسید که اکبرالقراء لقب گرفت، اما استاد مروت در غربت بود و کسی نبود تا عنوانی برایش انتخاب کند. شاید عنوان غریبالقراء مناسبترین عنوانی باشد که بتوان برای این قاری غربتنشین به کار برد.
باید گفت شاید آنچه این دو استاد برجسته قرآن را بیش از هر چیز دیگری ماندگار کرده و ضامن ماندگاری آنها در آینده نیز هست، این باشد که راه و روش آنها در این مسیر و خارج نشدن از اصولی که قرآن بیشترین تأکید را برای حفظ آن داشته روشن بوده است. اگر نگاهی به سیره این دو استاد بیندازیم، به خوبی متوجه نیت خالص و وقف تمام سرمایه آنان در راه اعتلای قرآن خواهیم شد.
تلاش و کوشش این دو استاد برجسته است که این روزها به ثمر نشسته و در جای جای ایران اسلامی ردی از شاگردان آنها به چشم میخورد. شاگردانی که تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا راه اساتید خود را در عرصه اعتلای فرهنگ قرآنی ادامه دهند.
راهی که به نظر میرسد حالا با گذشت سالها از اوج فعالیت آن دو استاد برجسته که همزمان شده است با راهاندازی دستگاهها و نهادهایی که متولی آموزش قرآن شدهاند تا حدودی انحراف پیدا کرده و کار آموزش فقط به یادگیری ظواهر خلاصه شده و دمیدن روح آیات الهی در زندگی مردم به فراموشی سپرده شده است.
انتهای پیام