نغمه تپش قلب همسران شهدا را در ادبیات پایداری بشنویم
کد خبر: 3793026
تاریخ انتشار : ۰۶ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۰:۲۷

نغمه تپش قلب همسران شهدا را در ادبیات پایداری بشنویم

گروه اجتماعی ــ شاعر برجسته گیلانی «جهان‌آرا»، «لشکری»، «همت»، «اقبالی»، «بابایی» و همه شهدا را پهلوانان مجاهده عاشقانه دفاع مقدس دانست و گفت: امروز باید خنیای تپش قلب همسران شهدا را در ادبیات پایداری بشنویم. بی‌تردید نادیده گرفتن این بخش مهم از جنگ هشت‌ساله غفلتی بزرگ و نابخشودنی خواهد بود.

خنیای تپش قلب همسران شهدا را در ادبیات پایداری بشنویم

پونه نیکوی، شاعر برجسته گیلانی، در گفت‌وگو با ایکنا از گیلان، با بیان اینکه از سال 80 به صورت جدی وارد حوزه ادبیات به‌ویژه شعر شده‌ام، اظهار کرد: هر انسان مجموعه‌ای از استعدادهای ذاتی است که از زمان تولد با او همراه است و لذا «کلمه» هستی من است.

وی با بیان اینکه همواره تلاش می‌کنم دامنه ادبیات را در دنیای خود گسترش دهم، افزود: «انار سبز؛ زیتون سرخ»، «سر می‌گذارم به جنگل، گیلان بیابان ندارد»، «دست‌های تو جوانه می‌زند» و «6410 روز تنهایی» حاصل دو دهه فعالیت ادبی من بوده که در قالب مجموعه اشعار منتشر شده‌اند.

خنیای تپش قلب همسران شهدا را در ادبیات پایداری بشنویم

این شاعر برجسته عنوان پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد خود در رشته علوم سیاسی را «بررسی تأثیر اشتراکات فرهنگی ایران و تاجیکستان بر توسعه همکاری بین ایران و اوراسیا» دانست و اظهار کرد: دیپلماسی کتاب و ادبیات یک دیپلماسی بسیار مؤثر در روابط بین کشورهایی است که دارای پیوند کهن به‌ویژه فرهنگ و زبان مشترک هستند. طی سفر شعری که سال 94 به کشور تاجیکستان داشتم، از کتابخانه‌ها بازدید و با سفرای کشورهای فارسی‌زبان دیدار کردیم و به گفت‌وگوی مبسوط درباره دیپلماسی ادبیات پرداختیم لذا این نکته غیر‌قابل کتمان است که پیوندهای فرهنگی بر روابط سیاسی تأثیرگذار بوده و برای به دست آوردن قدرت سیاسی باید به قدرت فرهنگی رسید.

وی اضافه کرد: رهیافت فرهنگ سیاسی می‌خواهد با شناسایی الگوهای ارتباط میان فرهنگ سیاسی و زندگی سیاسی ما را در تحلیل و تبیین رویدادها و تحولات سیاسی یاری کند.

جلال و جلای معنوی زندگی همسران شهدا
نیکوی به علاقه قلبی خود به ادبیات پایداری و جنگ اشاره کرد و متذکر شد: پایداری صبوری راکد و منفعلانه نیست و در ادبیات پایداری یک انتظار پویا را مشاهده می‌کنیم. مکانیزم رسیدن به این پایداری عشق و ایمان است که پاداشی جز امید ندارد.

خنیای تپش قلب همسران شهدا را در ادبیات پایداری بشنویم

وی ادامه داد: ادبیات پایداری می‌گوید وقتی که وارد میدان جنگ می‌شویم تا دشمن را مغلوب کنیم، باید سه مولفه عشق، ایمان و امید در وجود ما شکل گرفته باشد. در ادبیات دفاع مقدس با رزمندگانی رو به رو می‌شویم که در پشت سنگر ابعاد عاشقانه زندگی را از یاد نمی‌برند و با قلبی مالامال از ایمان برای دفاع از کیان کشور فداکاری می‌کنند.

شاعر برجسته گیلانی «جهان‌آرا»، «لشکری»، «همت»، «اقبالی»، «بابایی» و همه شهدا را پهلوانان مجاهده عاشقانه دفاع مقدس دانست و تصریح کرد: امروز باید خنیای تپش قلب همسران شهدا را در ادبیات پایداری بشنویم. بی‌تردید نادیده گرفتن این بخش مهم از جنگ هشت‌ساله غفلتی بزرگ و نابخشودنی خواهد بود.

خنیای تپش قلب همسران شهدا را در ادبیات پایداری بشنویم

نیکوی با بیان اینکه مادران، همسران، خواهران و حتی دختران شهدا هرگز اندوه از دست دادن عزیزان را بر زمین نگذاشته‌اند، خاطرنشان کرد: ادبیات پایداری باید راوی حدیث درونی این بانوان فداکار باشد که عنصر «عشق» هستی آنان را نامیرا کرده و این اندوه به زندگی‌شان حلاوت بخشیده است.

وی با اشاره به جلال و جلای معنوی زندگی همسران شهدا، یادآور شد: ادبیات پایداری عنصری درونی و جزوی از تجربه و علاقه‌مندی زندگی من بوده و این در حالی است که هرگز جنگ را ندیده و زندگی نکرده‌ام.

جنگ آبستن ادبیات عاشقانه است
شاعر برجسته گیلانی با بیان اینکه در غزل‌های عاشقانه و اعتراضی بیشتر به حرف جامعه می‌پردازم و کمتر از عواطف و احساسات شخصی بهره می‌گیرم، افزود: خود را شاعر بیداری می‌دانم؛ نه شاعر لالایی. شاعر می‌تواند با شعر به جنگ ستم‌پیشگی و بی‌عدالتی برود و مطالبه‌گرانه حق را طلب کند و معتقدم شاعر باید اجازه ندهد ریشه ظلم آبیاری شود.

نیکوی با بیان اینکه بزرگترین انقلاب‌های جهان به واسطه ادبیات رقم خورده است، گفت: انقلاب‌های جهان یک پیوند ناگسستنی با ادبیات و نویسندگان و شعرا داشته و این اهالی قلم هستند که می‌توانند تموجات حماسی در جامعه ایجاد کنند و هوشمندی عاطفی را در قلب مردم برانگیزاند.

وی زبان رمزآلود و شگفتی‌آفرین شعر را پرورش‌دهنده هوشمندی عاطفی، سیاسی و اجتماعی جامعه دانست و اظهار کرد: از یک جایی به بعد وظیفه شاعر سنگین می‌شود و باید هوشمندانه زیستن را به مردم آموزش دهد و زندگی را بهتر از آنچه هست به دیگران تحویل دهد.

خنیای تپش قلب همسران شهدا را در ادبیات پایداری بشنویم

خالق نمایشنامه‌های «لعیا»، «جنگ گنج نیست» و «ماه در مخفیگاه» ادبیات جنگ را ادبیاتی فاخر دانست و عنوان کرد: عشق خوراک هستی و جنگ آبستن ادبیات عاشقانه است لذا با الهام گرفتن از عاشقانه‌های همسران شهدا، این زنان قدرتمند و دلیر تاریخ که نقطه عطف عاشقانه‌های جهان هستند، قدم در عرصه ادبیات پایداری گذاشته‌ام.

شاعر برجسته گیلانی دغدغه شهدا را دغدغه دفاع از وطن و حس وطن‌دوستی دانست و اضافه کرد: شهیدانی همچون نامجو، تندگویان، باکری، چمران و... عرصه مدیریت را در پشت جبهه‌ها رها کردند و وجود خود را در خط مقدم کارآمدتر دیدند، در حالی که کشور به اندیشه مدیریتی آنان نیاز داشت، اما امروز برخی رسیدن به قدرت را ابزاری برای تحقق منافع شخصی می‌دانند و همین استراتژی پرداختن به منافع شخصی و جولان در عرصه قدرت فردی، توازن سیاسی و اقتصادی کشور را برهم زده است.

خنیای تپش قلب همسران شهدا را در ادبیات پایداری بشنویم

به گزارش ایکنا، پونه نیکوی شاعر اهل بندرانزلی و متولد سال 1364 است. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد علوم سیاسی و کارمند جهاددانشگاهی گیلان است و تاکنون کتاب‌های «انار سبز؛ زیتون سرخ»، «مسافر کوچولو»، «دست‌های تو جوانه می‌زنند» و «6410 روز تنهایی» از وی منتشر شده است.

نیکوی علاوه بر سرودن شعر در زمینه ترانه‌سرایی نیز فعال است و به‌عنوان ترانه‌سرا با مرکز موسیقی و ترانه صدا و سیمای کشور همکاری دارد و تاکنون ترانه‌های دیار امید، یه چهاردیواری با تو، مدارا و نجابت گل او توسط خوانندگان اجرا شده است.

کتاب «انار سبز؛ زیتون سرخ» وی در سال 1390 رتبه نخست جشنواره کتاب سال جوان انقلاب و رتبه نخست جشنواره پانزدهمین کتاب سال دفاع مقدس و جایزه کتاب گام اول در حوزه شعر را کسب کرده است.

نیکوی کاندیدای جشنواره کتاب قلم زرین در سال 1393، کاندیدای جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش شعر محاوره در سال 1393، برگزیده جایزه کتاب جشنواره پروین در سال 1394 و برگزیده جایزه طاهره صفارزاده است.

وی همچنین در زمینه نمایشنامه‌نویسی نیز فعال است و نمایشنامه «لعیا» از این هنرمند به عنوان تنها نمایش نماینده گیلان در جشنواره تئاتر بسیج هنرمندان کشور در بهمن 1395 در بندرعباس حضور داشت.

من از این زندگی چه می‌خواهم جز تماشای آسمان با تو

زیر باران قدم ‌زدن گاهی بی‌خبر بودن از زمان با تو

هست من هستی تو باشد و بس، بشنوم از لبت نفس به نفس

شور یک عاشقانه آرام فارغ از حرف این و آن با تو

از گلویم نمی‌رود پایین لقمه‌هایی که بی تو می‌گیرم

ساده نگذر که فرق خواهد کرد طعم نان بی تو! طعم نان با تو!

من از این زندگی چه می‌خواهم؟ اتفاقی فقط تو را دیدن

ظهر در کوچه رو به ‌رو بشوم زیر یک چتر، ناگهان با تو

این پرستوی نام من هر روز از لبان تو آب می‌نوشد

تو صدا کن مرا که بسیار است فرق آوای دیگران با تو

چند سال است دوری از باران، چند سال است دوری از لبخند

جنگ اینجا نشانده است مرا زیر سقفی در این جهان با تو

آه یک گوشه از جهان زخم است گسلی زیر پایمان پیداست

اندکی کاش مهربان‌تر بود، اندکی جنگ مهربان با تو...

انتهای پیام

captcha