بیژن نوباوه، فعال حوزه رسانه و عضو سابق کمیسیون فرهنگی مجلس، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره نقش رسانهها در روند مبارزه با فساد گفت: برای مبارزه با فساد ابتدا باید فساد و تبعات آن برای جامعه تبیین شود، همانطور که در مورد بسیاری از بلایای طبیعی این اقدامات انجام میشود. فساد غالباً در لایههای پنهانی انجام میشود و تا زمانی که این لایهها آشکار نشوند جامعه از حجم و عمق فساد آگاه نمیشود و معمولاً این تبیین در یک روند بلندمدت اتفاق میافتد.
نقش رسانه در افزایش حساسیت مردم به فساد
وی ادامه داد: بر این مبنا هر روشی که بتواند تبعات آتی فساد و تأثیر آن را بر جامعه به نمایش بگذارد و این نکته را در جامعه نهادینه کند که فساد و گسترش آن میتواند زندگی عادی و روزمره مردم را به چالش بکشد، قطعاً به افزایش حساسیت مردم در موضوع فساد و تقویت مطالبهگری آنها از دستگاههای مسئول مبارزه با فساد میانجامد و این مسئله وظیفه اصلی رسانه در مقوله مبارزه با فساد است.
نوباوه اظهار کرد: البته با بیان هنرمندانه ارزشهای مثبت و منفی و تصویر عاقبت رفتارهای فسادانگیز با روشهای غیرمستقیم از طریق سریالها و فیلمهای سینمایی، میتوان زشتی و قبح فساد را در ذهن مردم نهادینه کرد و مردم در چنین جامعهای حتی نسبت به کوچکترین تخلف و فسادی نیز بیتفاوت نخواهند بود. این اقدام رسانه تأثیرگذاری بیشتری بر نوجوانان و کودکان خواهد گذاشت که هنوز شخصیت اجتماعیشان کاملاً شکل نگرفته است.
این فعال فرهنگی و رسانهای بیان کرد: امروز هم در دنیا در کنار قانونگذاری برای مبارزه با فساد و اقدامات قضایی، برای تبیین ارزشها و ضد ارزشها و ارائه الگوهای مثبت بر روی کودکان کار ویژهای انجام میشود تا کودکان امروز به عنوان شهروندان آینده هم فساد را قبیح بدانند هم به آن حساس باشند. این کار آثار بلندمدت و پایدارتری داشته و نوعی مصونیت و بازدارندگی از فساد در جامعه ایجاد میکند.
وی یادآور شد: در اینجا منطور از رسانه نیز فقط تلویزیون، رادیو، مطبوعات و فضای مجازی نیست، بلکه حتی منبرهای سخنرانی و الگوهای جامعه میتوانند مانند یک رسانه عمل کنند و خوبیها و بدیها را در ذهن و جان مردم تعمیق ببخشند و این مهمترین وظیفه رسانه در مسیر مبارزه با فساد است که اتفاقاً از همه روشهای دیگر نیز مؤثرتر است.
اعتماد کم مردم به اجرای عدالت در دستگاه قضا
نوباوه درباره تأثیر نحوه رفتار و عملکرد قوه قضائیه نسبت به مقوله فساد در افزایش یا کاهش اعتماد مردم گفت: یکی از مشکلات کشور فساد درونی قوه قضائیه است. مبارزه با فساد وظیفه ذاتی قوه قضائیه است اما وقتی مسئولان این دستگاه بیان میکنند در حال مبارزه با این فساد درونی هستند اذعان به این مشکل مهم است و تا زمانی که این فساد درونی ریشهکن نشود و مردم عدالت قضائی و رفتاری را از این دستگاه مشاهده نکنند، مطمئن باشید مردم آن را به منزله یک دستگاه عدالت نمیپذیرند.
عضو سابق کمیسیون فرهنگی مجلس اظهار کرد: زمانی میتوان قوه قضائیه را عدالتخانه نامید که مردم از آن راضی خارج شوند؛ نه به این معنا که قاضی به نفع آنها رأی داده باشد بلکه به این معنا که احساس عدالت کنند ولو اینکه رأی به ضررشان باشد. اینکه برخی بیان میکنند که مثلاً رسانهها و جریانهای سیاسی در مسیر مبارزه با فساد از سوی قوه قضائیه جوسازی نکنند و چوب لای چرخ این دستگاه نگذارند حرف درستی نیست. مشکل این است که درون خود قوه قضائیه آلودگیهایی وجود دارد و منشأ برخی از فسادهای جامعه دخالت مستقیم این قوه از طریق برخی قضات، وکلا و روندهای قضایی است.
وی تصریح کرد: اینکه یکی از مقامات ارشد این قوه پس از چندین سال فعالیت به اتهام فساد دستگیر میشود نشان میدهد مردم نمیتوانند به این دستگاه کاملاً اعتماد کنند. امر مبارزه با فساد از سوی قوه قضائیه باید دامنهدار و مستمر باشد. ابتداییترین وظیفه قوه قضائیه امر قضاوت و داوری عادلانه است. بارها به مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی و آیتالله آملی لاریجانی گفتم که نمایش عدالت با عدالت تفاوت میکند؛ ما نه عدالتمان درست است و نه نمایش دادن بلدیم. به همین دلیل است وقتی در کشور مسئله کوچکی رخ میدهد بلافاصله بزرگنمایی میشود زیرا مردم اعتماد کمی به این دستگاه در اجرای عدالت دارند.
نوباوه بیان کرد: اگر نظام قضایی خوب و سالم کار کند دولت، مجلس و هیچ نهاد دیگری جرئت تخلف پیدا نمیکند. برای همین است که در برخی کشورها از جمله کشورهای غربی، دادگاه عالی وقتی نظر و رأیی میدهد حتی رئیسجمهور به منزله منتخب مردم جرئت مخالفت ندارد، زیرا برای اکثریت جامعه ثابت شده که این دستگاه براساس عدالت و مبانی حقوقی عمل میکند. اما در کشورمان چون این احساس نسبت به قوه قضائیه وجود ندارد هر کس به خودش این جرئت را میدهد که با آرای صادره از سوی آن ابراز مخالفت کند.
این کارشناس مسائل فرهنگی با تأکید بر ضرورت اصلاح درونی قوه قضائیه گفت: از این طریق است که مردم به طور واقعی این احساس را پیدا کنند که این دستگاه عدالت است و آن زمان با این دستگاه همکاری خواهند کرد. زمانی که مرحوم آیتالله گیلانی پسر خود را به دست عدالت میسپارد و فرزندش اعدام میشود به خاطر اعتقاد و ایمانی است که به اجرای عدالت در این دستگاه دارد، اما هرچقدر از دهه 60 فاصله میگیریم مفهوم عدالت غریب و مظلوم میشود. مردم وقتی وارد قوه قضائیه میشوند باید از صحبت کردن با بازپرس و قاضی احساس آرامش کنید اما بعضی از آنها به حدی بیادب و مغرور هستند که مردم جرئت نمیکنند با آنها حرف بزنند و این نشان میدهد این دستگاه عدالت نیست.
وی بیان کرد: اگر قوه قضائیه به عنوان دستگاه عدالت در جامعه شناخته میشد هر کس جرئت نمیکرد اختلاس و فساد کند. از طرف دیگر مبارزه با فساد با نصیحت و موعظه که بعضی وقتها رؤسای قوه قضائیه بیان میکنند انجامشدنی نیست زیرا اساساًَ این چنین مفسدانی با نصیحت سر راه نمیآیند. البته رسانهها هم در این راستا باید تبیین واقعیت کنند اما این خود قوه قضائیه است که باید احساس عدالت را به جامعه القا کند و مردم آن را به عینه مشاهده کنند، در آن صورت اگر رسانهای هم حرفی را خلاف احساس مردم به این قوه بیان کند جامعه آن را نمیپذیرد.
انتهای پیام