سیدمحمد حسینی، منتقد و کارشناس سینما، در گفتوگو با ایکنا اصفهان، با اشاره به سریال پایتخت ۶ که نوروز امسال از شبکه یک صداوسیما پخش شد، اظهار کرد: فیلمنامه این سریال به لحاظ فنی، نوشتهای بیقواره و بدون آغاز داستان بود و اصلاً این فیلم هیچ داستانی نداشت. پایتخت ۶ قطعاً جزء بدترین و ضعیفترین فیلمنامههایی بود که در صداوسیما برای ساخت آثار مورد استفاده قرار گرفته است.
وی افزود: به لحاظ محتوایی، شخصیتهای این فیلم دچار اعوجاجات عجیبی بودند که هیچ سنخیتی با سریال پایتخت نداشت. زمانی که مرحوم خشایار الوند فیلمنامه پایتخت را مینوشت، نقی و ارسطو با خودشان گنبد و بارگاه حمل میکردند و در پایتخت ۶ به حملکننده هروئین تبدیل شدند و این آفت بزرگی به لحاظ محتوایی بود.
این منتقد و کارشناس سینما افزود: شخصیتهای فیلم دچار مشکلات جدی اخلاقی بوده و هیچ کدام سالم نبودند، حتی شخصیت منطقی و درستی مثل هما در این سری از فیلم، به شخصیتی هیستریک و کاملاً در قواره خالهزنکهای معمول تبدیل شده بود. نه از مدیریت و درایت هما خبری بود نه از صلابت و مردانگی و شکوه نقی، نه از غیرت ارسطو و نه از رحمتِ رحمت.
حسینی تصریح کرد: تقریباً میتوان گفت نویسنده فیلمنامه این سریال با فرهنگ ایران و فرهنگ این سریال بیگانه بود و به نظر من، بدترین فیلمنامهای به حساب میآید که در سریال پایتخت اتفاق افتاده است.
وی بیان کرد: به نظر من، پایتخت ۶ خیلی بدتر از انتقاداتی بود که به این سریال وارد میشود. بچههایی که در مقابل بزرگترهای خود بایستند و به هیچ کدام از مؤلفههای شخصیتی انسانی قائل نباشند. ممکن است گفته شود شخصیت بهتاش نماینده جوان عصیانگر روزگار ماست، ولی چه لزومی دارد که همه سریالها جوان عصیانگر را به تصویر بکشند؟ مگر محسن حججی و مدافعان حرم جزء جوانان سرزمین ما نبوده و نیستند؟ نمیگویم به آن پاکی و طهارت، ولی میتوان شخصیتها را متعادلتر و انسانیتر به تصویر کشید، نه یک شخصیت طاغی و عصیانگرِ غیر قابل مهارِ بیادبِ هتاک که نمیتوان تحملش کرد. یا در مورد شخصیت ارسطوی شکست خورده، باید بگوییم در دام حماقت خودش افتاده است یا در دام مواد مخدر؟
سردبیر سابق مجله سینما رسانه گفت: آنچه در پایتخت ۶ اتفاق افتاد، یک سقوط آزاد برای این سریال بود، با توجه به اینکه پایتخت را یکی از بهترین سریالهای تاریخ تلویزیون میدانستم. معتقدم این مسئله دو وجه دارد؛ یکی نوع مدیریت برآن که نه نظارت بلد است و نه مدیریت و وجه دیگر، خلأ و ضربهای است که با درگذشت آقای الوند به سریال وارد شد و نیز انتخاب به شدت اشتباه و افتضاحی که در نویسندگی صورت گرفت.
وی افزود: به عنوان یک نویسنده این را عرض میکنم که ایشان نه تخیل نویسندگی دارد و نه فهمی از سریال و داستان، چون داستان فیلم شروع نشد تا ببینیم خواسته شخصیتها چیست و نوشته نیز به لحاظ فنی بسیار ضعیف بود. یک خواسته مشترک در سریال تعریف نشد. وقتی خواستهای وجود نداشته باشد، یعنی شخصیت رهاست و دچار بداهه است. اینها کلیت سریال را رها شده میکند و سریال اساساً سریال نیست. برگ برنده سریال پایتخت این بود که از جیب گذشته خودش خورد، گذشته باشکوه و فوقالعاده زیبا و دوستداشتنیای که داشت.
حسینی اظهار کرد: مطلقاً قائل به این نیستم که شخصیتهای سریال پایتخت ۶ بازتاب شخصیتهای واقعی در جامعه هستند. مگر قرار بوده فیلم مستند ساخته شود؟ ما فقط باید بگوییم وضعیت همین است که هست، یا اینکه میتوانیم بگوییم وضعیت چگونه میتواند باشد؟ در شمارههای قبلی پایتخت، مگر شخصیتها شبیه مردم نبودند؟ اصلاً سریال پایتخت چرا جذاب به نظر میرسید؟ چون شخصیتهای آن شبیه مردم عادی بودند. در نسخههای قبلی، شخصیتها اینقدر بیادب و هتاک و بیقاعده بودند؟ با دخترانی که اصلاً پدرشان را به حساب نیاورده و نصاب ماهواره به خانه دعوت میکنند، چه چیزی داریم به جامعه میگوییم؟ در حالی که در گذشته سریال، حاشیههای این چنینی در ذهن ایجاد نمیشد و شاهد زندگیای بودیم که بازیها و اتفاقات به شدت واقعی بود، افراد همدیگر را دوست داشتند، یک خانواده بودند با اسامی خانوادگی مختلف و همینها، آنها را دوستداشتنی میکرد.
وی ادامه داد: پایتخت ۶ به لحاظ فنی اصلاً قابلیت بررسی ندارد و باید کنار گذاشته شود. آنچه باید اتفاق بیفتد، این است که سریال پایتخت به اصل خودش برگردد. من برای این متن فوقالعاده ضعیف متأسفم، با وجود بازیهای درخشانی که شاهد بودیم.
انتهای پیام