انسان مدرن در دنیای بحرانزده امروز در دام عقلانیت ابزاری، علمگرایی مفرط، مادیات و پلورالیسم گرفتار شده و به نوعی هویت چندپاره و کاذب پیدا کرده و از خویشتن خویش غافل شده و در ورطه نیهیلیسم سقوط کرده است و از بحران هویت و بحران اخلاق و معنویت رنج میبرد و به تبع آن از درک معنای زندگی، جامعه و دین عاجز مانده و دچار تعارضهای وجودی شده است. چنین انسان سرگشتهای برای رهایی از این زندان سهمگین وجود، راهی جز بازگشت به خویشتن که همان «خودِ اصیل» باشد، ندارد. «خود اصیل» و «خود بودن»، به معنای رهایی انسان از بند صغارت و جهل خویش و رسیدن به استقلال و خودآگاهی است. به نظر میرسد یکی از فرصتها و ظرفیتهای منحصربهفرد تاریخی که میتواند منشأ تحول و هویتبخش زندگی انسان مدرن و هدایتکننده او برای رسیدن به «خودِ اصیل» و یا فطرت پاک انسانی باشد، تمسک جُستن به ارزشهای اخلاقی و انسانی واقعه عاشورا است. عاشورا نهضتی انسانی و اصلاحطلبانه و در عین حال توحیدمدارانه برای تحول و معنا بخشیدن به زیست جهان انسان محسوب میشود؛ تحولی که انسان را از صِغر وجودی خویش رهایی بخشد و او را به تعالی و کمال برساند. امام حسین(ع) به عنوان شخصیت محوری واقعه عاشورا، راه چنین تحولی و صیرورتی را از مسیر بازگشت به فطرت پاک انسانی، احیای دین بر مبنای اخلاق و عقلانیت، مبارزه با جزماندیشی و جهل مقدس، مبارزه با ظلم و استبداد، تحقق عدالت، آزادی و حفظ کرامت انسان میدانست.
عاشورا در وهله اول، نهضت و حماسهای زمینی، مدنی و انسانی برای احیای انسانیت و فضائل انسانی بهشمار میرود، از این منظر یک رخداد و واقعه عرفی و مدنی قلمداد میشود، اما از آنجا که امام حسین(ع) به عنوان امام و یک شخصیت موحد و معنوی، انگیزه و تمایلات توحیدمدارانه دارد و رضایت الهی را بر هر چیزی مقدم میداند، مجاهدت در راه تعالی و هدایت انسان را که اشرف مخلوفات است و کرامت ذاتی دارد، وظیفه و تکلیف الهی خود دانسته و حتی حاضر میشود در این راه صعب و مستصعب، جان خود و اهلبیت خویش را نثار کند. چنین رویکرد و انگیزهای به عاشورا بُعد توحیدی و قداست معنوی و عرفانی میبخشد. بنابراین عاشورا عرصه تلاقی و یا به وحدت رسیدن امر عرفی و امر قدسی است، البته باید توجه داشت دوگانههایی نظیر امر قدسی و امر عرفی، از برساختههای دوران مدرن هستند و در اندیشه دینی تعارضی میان امر قدسی و امر عرفی وجود ندارد، بلکه دو وجه از یک حقیقت بهشمار میروند.
عاشورا حامل پیام و ارزشهای متعالی آزادی، اخلاق، عدالت، کرامت انسانی، عزتمندی و ظلمستیزی است که در همه عصرها قابلیت اثربخشی دارد، بر همین مبنا عاشورا، مربوط به یک زمان و مکان خاص نیست و نباید آن را در برههای از تاریخ محدود و محصور کرد، بلکه عاشورا به عنوان یک میراث بزرگ تاریخی، نه فقط برای هویتبخشی به مسلمانان و آن هم شیعیان، بلکه نهضتی آزادیبخش، آگاهیبخش و هویتبخش برای همه عصرها و نسلها است.
امام حسین(ع) در نهضت خود به دنبال احقاق حقوق عامه و معنابخشی به زندگی و ترسیم نوعی از سبک زندگی عزتمندانه و اخلاقمدارانه است؛ نوعی از سبک زندگی که در آن خِرد، استعداد و ظرفیتهای وجودی انسان به منصه ظهور برسد. بر همین مبنا ایشان به اراده و اختیار انسانها و حقوق طبیعی آنها احترام میگذارد و نه تنها مخالفان خود را، بلکه همه انسانها را به پذیرفتن و عمل به اصول مشترک انسانی، یعنی اخلاقی زیستن و آزادگی که لازمه حفظ شان و کرامت انسان است، دعوت میکند و میفرمایند: «ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد کونوا احرارا فی دنیاکم؛ اگر دین ندارید و به آخرت باور ندارید، در دنیا آزاده باشید». آزادگی به عنوان امر اخلاقی، به معنای رهایی انسان از قید و بندهای تحمیلی استبداد و تلاش برای همزیستی مسالمتآمیز در سایه آزادی است. از این منظر، امام حسین(ع) به جنبههای فرادینی و فرا اعتقادی زندگی بشر از جمله پایبندی به اخلاق و آزادگی تاکید دارند و آن را مورد توجه قرار میدهند.
تبیین نسبت میان زیست جهان انسان مدرن و واقعه عاشورا، مستلزم بازخوانی و قرائت عقلانی، انسانی و اخلاقمدارانه از این واقعه تاریخی و همچنین شناخت و فهم عمیق الزامات زیست جهان انسان مدرن است. قرائت و تفسیرهای ماورایی، فرابشری و غیرتاریخی از عاشورا نمیتواند این نهضت را در متن زندگی انسان مدرن نهادینه کند، چرا که چنین خوانش و قرائتی، عاشورا را از دسترس بشر خارج میسازد. تبیین قرائت اخلاقی، عقلانی و عرفی از واقعه عاشورا میتواند برای انسان مدرن درسآموز و منشأ تحولات شگرف به منظور هدایت و بازگشت او به «خود اصیل» و یا فطرت پاک انسانی باشد. قرائت عقلانی و انسانی از واقعه عاشورا، الزاما خوانشی سکولار و نافی جنبههای معنوی و قدسی این واقعه نیست.
در قرائت اخلاقی و عقلانی عاشورا، بیش از هر چیز باید به جنبههای معرفتشناختی و عقلانی این واقعه تمسک جست و نباید عاشورا را صرفا در بعد احساسی و عاطفی آن و یا گریه و عزاداری محدود و محصور کرد، امام حسین(ع) به شهادت نرسید تا ما انسانها بعد از 1380 سال، تنها مسئولیت و تکلیف خود را در قبال آن حرکت عظیم، فقط گریه و عزاداری بدانیم، بلکه امام حسین(ع) برای تحقق آزادی، عدالت و کرامت انسان و احیای چهره حقیقی دین که در ساحت آن اخلاق و عقلانیت در صدر مینشیند و عدالت، آزادی، اندیشه، عقیده و کرامت انسانها محترم شمره میشود، قیام کرد و در این راه به شهادت رسید و به جایگاهی نائل شد که به تعبیر مولانا: «روح سلطانی ز زندانی بجست». عاشورا میراث و امانتی برای انسانی زیستن انسان است، اما عمق و ژرفای این میراث گرانبها در سایه تحریفها، جزماندیشیها، منفعتطلبیها و جهل مقدس و قرائتهای ناصواب ظاهرگرایانه و قشریمسلک به محاق رفته است و ما آن گونه که باید و شاید در حفظ این میراث وفادار نبودهایم. امام حسین(ع) از ما انسانهای این برهه از تاریخ، انتظار دارد جهد و تلاش خود را برای تحقق آزادی، عدالت و حفظ کرامت انسانی بهکار گیریم و به مسئولیتهای انسان بودن که همان مومنانه زیستن، اخلاقی زیستن و عقلانی زیستن است، پایبند و وفادار باشیم.
بهنام افشار