دستگاه ولایت فقیه تعین‌بخش اصلی حکمرانی اسلامی است
کد خبر: 3934838
تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱۳۹۹ - ۱۸:۲۴

دستگاه ولایت فقیه تعین‌بخش اصلی حکمرانی اسلامی است

حسین بابایی‌مجرد، عضو هیئت علمی گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: تعین جدی بحث حکمرانی اسلامی در نظام ولایی و در دستگاه ولایت فقیه است و نکته مهم اینکه باید مشخص کنیم، اگر این امر، دستگاهی است، باید دید چه کسانی در آن نقش‌آفرینی می‌کنند که باید نسبت آنها با رأس دستگاه هم مشخص شوند.

به گزارش ایکنا، پنل تخصصی «مبانی، حدود و کارکردهای دولت اسلامی» از سلسه پنل‌های دومین همایش ملی حکمرانی اسلامی، امروز، 22 آبان‌ماه به صورت وبیناری برگزار شد. در ادامه متن صحبت‌های حسین بابایی‌مجرد، مشاور علمی معاونت پژوهشی و عضو هیئت علمی گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی از نظر می‌گذرد؛

بحث ابتدایی این است که توجه کنیم مفهوم حکمرانی در ادبیات اسلامی، یعنی لفظ و یا مفهوم حکمرانی، تعقیب نشده است، ولی لفظ حکومت، حاکمیت و حاکم در ادبیات اسلامی بسیار زیاد مورد توجه بوده است و شاید سابقه و تبار این الفاظ و مفاهیم به سابقه شریعت اسلام برمی‌گردد و از آن زمان و مکان، در این زمینه سابقه جدی داریم. اما لفظ حکمرانی که در ادبیات غربی نیز به مدت چندین سال مورد بحث قرار گرفته است، لفظ جدیدی است که می‌شود در مورد آن، موضع گرفت.

امام خمینی(ره) تعین‌بخش نظریه ولایت فقیه

اما در مورد مفهوم حکومت و حاکمیت از مقبولیت و مشروعیت، تا حق حاکم بر محکومان و کیفیت نصب حاکم و اینکه از طریق خداوند باید این انتصاب صورت گیرد، مباحث بسیار زیادی وجود دارد و سابقه جدی معرفتی در این زمینه‌ها مطرح بوده است. بحث ولایت فقیه نیز در میان  فقهای سابق و لاحق، بسیار بحث پردامنه و پرمعنای بوده و هست. بنابر این، یک ادبیات منقح، متراکم، منسجم، خوب، دینی و معرفتی در موضوع، عنوان و اصطلاح حاکمیت، حکومت و حاکم داریم و البته که بیش از این ادبیات هم پیش رفته‌ایم. آیت‌الله جوادی‌آملی می‌فرمود که امام خمینی(ره) مفاهیمی که صاحب‌ جواهر در مقام ذهن مطرح کرده بود را به عینیت آورد و امام، تعین‌بخش این مفاهیم بود. یعنی با نظریه ولایت فقیه و با تعین اجرایی این نظریه در قامت سیاسی، امام به این معنا توسعه‌بخشی کرد، چنانکه قبل از ایشان، کسی را در این ساحت نداشتیم.

بحث‌های مفهومی و اندیشه‌ای را داشته‌ایم، اما اینکه چنین بحث‌هایی بتواند در مقام عمل، تعین عینی و اجرایی پیدا کند، نداشته‌ایم و رویت نشده بود. لذا این اولین تجربه حکومت اسلامی در زمان غیبت است و از این حیث بسیار مغتنم محسوب می‌شود. از طرف دیگر، در ادبیات حکمرانی و در ادبیات جهانی حدود 40 سال است که این مفهوم بسیار مورد توجه قرار گرفته و شاهد بسیاری از تغییر پارادایم‌ها در فضای مدیریتی بوده‌ایم و پارادایم مدیریتی، تبدیل به حکمرانی شده است و لفظ مدیریت، تغییر مفهوم یافته و به سمت حکمرانی و ساحات آن تغییر پیدا کرده است.

در ادبیات جهانی و برنامه توسعه سازمان ملل نیز تعاریفی صورت گرفته است که مفهوم حکمرانی برای کجا است. از وضع روابط بازیگران سیاسی تا ایجاد مکانیزم‌های مشارکتی و ... تعریف‌هایی ارائه شده است که برای تحقق‌‌بخشی به یک ارزش جهانی است که آنها بر آن تاکید دارند که عبارت از دموکراسی است و کتب زیادی در این زمینه نوشته شده است. امروزه یک ادبیات غنی در این زمینه به وجود آمده است و باید در این باب نیز موضعی به صورت منفی و یا مثبت داشته باشیم و باید از ناحیه معرفت دینی در آن موضع، ساحت و موقف، از خودمان یک کنش جدی نشان دهیم و بی‌تفاوت نباشیم.

این‌همانی مفهوم حکمرانی با خط‌‌مشی‌گذاری‌ها

اما چیزی که در مفهوم حکمرانی بسیار مهم است و باید بدان بپردازیم، این است که مفهوم حکمرانی در برخی مواضع، با خط‌مشی‌گذاری‌ها این‌همانی پیدا کرده است. یعنی در چیزهایی که نظام حکمرانی به بار می‌آورد و خط‌مشی‌گذاری‌ها، تعین مفهوم حکمرانی درون او است و اگر بخواهیم آن را در یکجا به صورت متعین ببینیم، تعینش در خط‌مشی‌گذاری‌ها است که در همه ساحات خط‌مشی‌گذاری به اینصورت است که عبارت از ساحت مسئله‌یابی، صورت‌بندی مسئله، حل مسئله و اجرا و ارزیابی می‌شود و اینها را در برمی‌گیرد. لذا یک نوع این‌همانی بین حکمرانی و خط‌مشی‌گذاری وجود دارد و به نظرم بسیار مهم است و باید به این نیز بپردازیم و شاید این مسئله کمک کند که بتوانیم جهات حکمرانی اسلامی را از این منظر ببینیم که در حکمرانی اسلامی، در کدام موضع مسئله پیدا و صورت‌بندی می‌شود و در چه موضعی مسئله تبدیل به راه‌حل و اجرا خواهد شد.

یعنی باید مسائلی که در این حوزه‌ها ما را فعال می‌کند را بشناسیم و شاید در این صورت بشود راحت‌تر در مورد وجه اسلامی آن بحث کنیم. اگر بنا است به مبانی حکمرانی اسلامی بپردازیم، باید این مفهوم را در یک نهاد به صورت سامان‌یافته و به صورت متعین ببینیم و از منظر آن نهاد و آن مهمل بحث کنیم. یعنی اگر مفهوم حکمرانیِ اسلامی بخواهد خود را نشان دهد که بگوییم در کدام موضع قرار دارد، این مفهوم بسیار موسع است و تمام حوزه‌های معرفتی را درنوردیده و از این حیث مفهوم موسعی است و با یک سعه مفهومی مواجه هستیم، اما باید مشخص شود که اگر بخواهیم این مفهوم را در ادبیات بسیار غنی اسلامی تعقیب کنیم، در چه مواضعی باید به صورت جدی به آن پرداخته شود.

مداخلات حکمرانانه در دستگاه ولایت مستقر می‌شود

مفهوم حکمرانی، به معنای مداخله است و مقام معظم رهبری هم فرمودند که مداخلات حکمرانانه در دستگاه ولایت مستقر می‌شود که الفاظ مورد اشاره رهبری نیز بسیار مهم است و نمی‌شود از این الفاظ به کار برده شده، بی‌تفاوت گذشت. در سخن دیگری فرمودند کلیددار این دستگاه ولایت رهبری است. البته که این دستگاه یک مجموعه است و لذا باید نگاه ما به حکمران، نگاه مجموعی باشد. سپس فرمودند که ما تحفظ بر اصول داریم و برخی می‌گویند این تحفظ بر اصول مانع رشد و ارتقای رفاه و ارتقای حیات مادی مردم است و در عین حال فرمودند که ما هم باید تحفظ بر اصول کنیم و هم باید به دنبال رشد و ارتقا باشیم که اینها تزاحمی با یکدیگر ندارند و در عین اینکه باید تحفظ بر اصول دینی را مطمح‌نظر قرار داد، باید یک رفتار کارآمد در درون نظام را هم تعقیب کرد که بالاترین اهداف، با کمترین هزینه‌ها محقق شود.

مقام معظم رهبری، یک نکته مهمی فرمودند و آن اینکه، یکی از معانی که برای اطلاق در ولایت فقیه قائل هستم، انعطافی است که دستگاه ولایت در مقابل مسائل نوپدید دارد. اتفاقات جدیدی می‌افتد و این دستگاه باید موضع بگیرد و در بیانیه گام دوم هم فرمودند که نسبت به اشتباهات خود نیز مقر هستیم و فرمودند اگر همین دستگاه ولایت کند، قید اطلاق در آن، این ویژگی را دارد که بتواند در نسبت به این اشتباهات، یک رفتار مصلحانه داشته باشد.

برای نمونه، ایشان فرمودند که در بحث جمعیت، اشتباه کردیم. یک زمان این مسئله جدی شد و برخی مانند دکتر مرندی سعی کردند که تعدیل جمعیت رخ دهد. این کار صورت گرفت و این جمعیت کاهش یافت، اما امروزه دچار مشکل و بحران شده‌ایم و مقام معظم رهبری هم فرمودند که این اشتباه را قبول داریم و در پی جبران آن هستیم. بنابر این، چنین صورت‌بندی در قالب وجود صفت اطلاق محقق است که نظام حکمرانی اسلامی می‌تواند اشتباهات خود را رصد و پایش کند و برای رفع آن نیز اقدامات لازم را داشته باشد.

همچنین مقام معظم رهبری در جلسه‌ای که با اعضای مجلس خبرگان داشتند، در مورد بانکداری اسلامی فرمودند این مسئله نوپدید است و نظام‌سازی نیز در حال حرکت است و باید با تدرج کار را پیش ببریم. مثال ایشان هم مفهوم و پدیده بانک بود که در سطح جهان مطرح است و کشور ما نیز در برابر آن موضعی دارد و باید به تدریج اصلاح شده و به سمت بانک مطلوب برود. بنابراین، تعین جدی بحث حکمرانی اسلامی در نظام ولایی و در دستگاه ولایت فقیه است و نکته مهم اینکه باید مشخص کنیم اگر این امر، دستگاهی است، باید دید چه کسانی در آن نقش‌آفرینی می‌کنند که باید نسبت آنها با رأس دستگاه هم مشخص شوند.

انتهای پیام
captcha